شهادت حکیم «شیخ شهابالدین سهروردی» معروف به «شیخ اشراق» (587ق)
ابوالفتح یحیى بن حَبَش سُهرِوَردی ملقب به شهابالدین، از بزرگان فلاسفه و حکمای اسلامی است که در فقه، حدیث و دیگر علوم متداول زمان، مهارت داشت. وی حکمت و اصول فقه را از مجدالدین جبلی آموخت و از اساتید دیگر نیز بهره برد. شیخ شهابالدین سالک مسلک اشراق بود که مبتنی بر ذوق و کشف و شهود و اشراقات انوار قلبی است. او این مبانی را مطرح و منتشر ساخت و به سیر و سلوک پرداخت. در طریقه اشراق، عقل و استدلال برای رسیدن به حقایق کافی نیست، بلکه سیر و سلوک عرفانی نیز برای رسیدن به معرفت ضروری به شمار میرود. این عارف مسلمان سرانجام به حَلَب رفت و از لحاظ علمی بر علمای آن سامان برتری جست و مورد لطف حاکم منطقه قرار گرفت. اما دیدگاههای فلسفی و عرفانی سهروردی باعث خشم مخالفان وی شد. پس از مدتی، بدگویىِ علمای حَلب از شیخ، حاکم را به قتل سهروردی مصمم ساخت و سرانجام وی را در 36 یا 40 سالگی به قتل رساندند. البته شکل قتل وی به صُوَر مختلف نقل شده است. حاکم پس از مرگ شیخ پشیمان شد و مسبّبان این عمل را مجازات نمود. سهروردی با وجود عمر کوتاه خویش کتابهای متعددی به فارسی و عربی نوشته است که از آن میان میتوان به حکمه الاشراق، المبدأ و المعاد به عربی و آواز پر جبرئیل و عقل سرخ به زبان فارسی اشاره کرد.
انحلال حزب نازی آلمان در پی شکست این کشور از متفقین (1945م)
با انحلال حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان مشهور به حزب نازی، دوران اقتدار و سلطه این حزب که با استفاده از دیکتاتوری، خشونت و سرکوب شدید، از سال 1932م زمام امور آلمان را به دست گرفته بود، به پایان رسید. حزب نازی که در اکتبر 1920م ایجاد شده بود در سال 1933م دو میلیون عضو داشت و در سالهای بعد 6 میلیون نفر را جذب خود کرد. این حزب قصد داشت با اتحاد ملل آلمانیزبان، آلمان مقتدری ایجاد کند که بتواند مرزهای خود را گسترش دهد. حزب نازی پس از شکست آلمان در جنگ دوم جهانی از هم پاشید و برای همیشه غیرقانونی اعلام شد.
مرگ «جوزف مک کارتی» سناتور آمریکایی و بنیانگذار مکتب «مک کارتیسم» (1957م)
جوزف مک کارتی، سیاستمدار معروف آمریکایى، در سال 1909م بهدنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلات خود وارد فعالیتهای حزبی گردید و در37 سالگی به نمایندگی سنای آمریکا برگزیده شد. مدتی پس از فرار چیانکایچک، رهبر چین ملی که مورد حمایت آمریکا بود، مککارتی در نطق شدیداللحنی اعلام کرد که شکست دولت آمریکا در چین، به سبب وجود کمونیستها در وزارت خارجه آمریکاست. سخنان تند مککارتی باعث شد دستگاه قضایى آمریکا به پیگیری این اتهام بپردازد. از قضا اتهام مککارتی واقعیت داشت و تعداد زیادی از کارمندان وزارت خارجه به عنوان جاسوسان کمونیست از کار برکنار شدند و تحت بازجویى قرار گرفتند. انتشار خبر بازداشت این افراد، موجی از تبلیغات ضدکمونیستی را در مطبوعات و محافل سیاسی آمریکا به همراه آورد. این موج که مککارتیسم لقب گرفت و به مدت چندین سال افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را به خود مشغول داشت، باعث شد که تمامی حرکات کمونیستها با بدبینی شدید ارزیابی شود و از این پس دولت نیز نسبت به کل تحرکات دولتهای کمونیستی حساسیت فراوانی از خود نشان دهد. از جمله آثار این بدبینی، راسخترشدن عزم آمریکا برای شرکت گسترده و فعال در جنگ کره در سالهای 1950 تا 1953م بود. جوزف مککارتی با افکار و عقاید تند ضدکمونیستی خود، هرگونه افکار لیبرال و ترقیخواه را به کمونیسم نسبت میداد. به پیشنهاد او کمیتههای تحقیق کنگره و مراجع قضایى آمریکا، بسیاری از مقامات آمریکایى، دانشمندان، نویسندگان و هنرمندان را تحت تعقیب و بازجویى قرار دادند و عده زیادی را به اتهام تمایلات کمونیستی از کار برکنار کردند. اصطلاح مککارتیسم تا سالها در مباحث سیاسی برای بیان طرز تفکر کسانی که هر جریان لیبرال و مخالفی را به کمونیستها نسبت میدهند یا به هر جریان مخالفی برچسب کمونیستی و گرایشهای دست چپی میزنند، به کار میرفت. جوزف مککارتی سرانجام در چهارم مه 1957م در 48 سالگی جان سپرد.