printlogo


کد خبر: 41717تاریخ: 1389/2/28 00:00
نگاهی به فیلم «طلا و مس» ساخته همایون اسعدیان
روایتی آبرومند از عشق و دینداری

علیرضا پورصباغ:

در این دوره و زمانه که از سینمای دینی گاهی فقط نامی بیشتر باقی نمانده است آثاری‎ ‎سینمایی که در این حوزه ساخته می‌شوند، به‌طور معمول پیام زیادی برای عرضه ندارند و این‎ ‎پیام‌ها و شعارها هستند که بر تکنیک‌های روایی و ساختاری سایه می‌افکنند و نتیجه‌اش‎ ‎هم این می‌شود که تماشاگران از آثار تولید شده در این ژانر استقبال چندانی‎ ‎نمی‌کنند.‏ ‏«طلا و مس» اثری است که در ژانر سینمای دینی- میهنی ساخته شده و کوشیده است تا ایدئولوژی‌های مورد نظر کارگردان را با زبانی نسبتاً جـذاب‌تر (در مقایسه با همتایانش) بیان کند و بتواند دل عامه مخاطبان را به‌دست آورد.‎

 

‏«طلا و مس» روایتی است از طلبه جوانی به نام «سیدرضا» (بهروز شعبیی) که با همسرش «زهرا سادات» (نگار جواهریان) به تهران آمده تا درس بخواند، اما همسرش ناگهان به بیماری‌ ام‌اس دچار می‌شود و تعادل زندگی سید برهم می‌خورد؛ سیدرضا در قدمگاه آزمایش پای نهاده است و با عقل و عشق از تنگناهای زندگی گذر می‌کند. در فیلم «طلا و مس»، همایون اسعدیان با خلق شخصیت‌هایی جذاب توانسته به موقعیت‌های دراماتیک قهرمان‌هایش حس‌و حالی تازه ببخشد. در میان این شخصیت‌ها، ‎2 کاراکتر اصلی روایت نقش مهمی در دراماتیزه کردن روایت دارند و به همین دلیل تاثیرگذاری آنها بر بستر روایت غیرقابل انکار است و هر 2 شخصیت اصلی با کنش‌های خود روایت را پیش می‌برند.‏ تیپ‌ـ کاراکترها و ساختار روایی که در طلا و مس می‌بینیم، عطش تماشاگر سینمای دینی را برآورده می‌کند. اسلوب روایت هم به گونه‌ای است که با آنچه امروز در سینمای به اصطلاح معناگرا دیده بودیم متفاوت است و تماشاگر با قهرمان‌های قصه کاملاً همذات‌پنداری می‌کند ضمن اینکه طبق اسلوب سینمای دینی، خبری از تحولات درونی آنی نیست و خدا را شکر طلا و مس از این منظر فیلمی شرافتمندانه است. باید‏‎ ‎پذیرفت در زمانه‌ای که سینما به اوج روایت‌پردازی رسیده و تماشاگران در مواردی هیچ پنداشته می‌شوند تا فیلم‌های «تیر و تخته‌ای» ببینند طلا و مس روایتی آبرومند از عشق و دینداری در چارچوب روابط زناشویی است. ‏ طلا و مس فیلمی است که از دیدگاه پرداخت سینمایی سر و شکل نسبتاً آبرومندانه‌ای‎ ‎دارد و کمتر به دامان شلختگی‌های تصویری معمول در این‌گونه سینمایی در ایران می‌افتد. نگاه ایدئولوژیک کارگردان نسبت به‌ ‎آدم‌های قصه جذابیت‌های این فیلم را نه کم که چند برابر می‌کند. کارگردان طلا و مس نقطه اوج و پایان‌بندی را با کلاس درس طلاب رقم می‌زند و‎ ‎این جایی است که مخاطب از نظر برانگیخته ‌شدن حس عقلانیت باید تسلیم محض شده باشد.‏‎ ‎ طلا و مس، قابلیت‌های ویژه‌ای دارد و به‌عنوان یک فیلم اجتماعی به بررسی رفتارهای اجتماعی این زن و شوهر و گرفتاری‌های قهرمان روحانی خود در حین تحصیل می‌پردازد ضمن اینکه با توجه به رخدادهای در حال اتفاق جامعه، طلا و مس همگونی نزدیکی به اتفاقات پیش روی جامعه ما دارد. در واقع کلیت روایت «طلاو مس» به‌نوعی تبیین رفتارشناسی دینی جامعه در موارد بحرانی به حساب می‌آید و از اینجاست که داستان فیلم با اتفاقات جامعه ما همسو می‌شود.‏ «طلا و مس» به ما می‌گوید که روحانیت تار و پود در هم تنیده را به هم می‌بافد و نقشی نو درانداخته تا پاسدار مام میهن(منظور زن به‌عنوان نماد سرزمین) باشد. نگار جواهریان و بهروز شعیبی بی‌تردید ستاره‌های فیلم تازه اسعدیان هستند. جواهریان حتی در نقش‌های کوچکی که تا به امروز ایفا کرده بینندگان آثارش را دچار نوعی شوک کرده است. او در «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» و «هیچ» به بازیگری بدل شده که فراتر از دیگر همتایانش عمل کرده است. طلا و مس، اوج قابلیت‌های نگار جواهریان است که با اتکا به اندوخته‌های غریزی، تکنیک‌های حسی و رفتارشناسی کاراکتر زهرا سادات، نقش خویش را ایفا کرده است.‏ نگار جواهریان در صورت ادامه و تکرار این روند درکنار نسل تازه بازیگرانی قرار می‌گیرد که برای حضور در هر فیلمی بیننده را با ایفای هر نقشی شوکه خواهد کرد.‏ البته از حضور متفاوت و تکنیکی سحر دولتشاهی در نقش پرستار نیز نباید چشمپوشی کرد ضمن اینکه بهروز شعیبی یکی از بی‌بدیل‌ترین نقش‌آفرینی‌های خود را ایفا می‌کند. ‏ شخصیت‌های فیلم طلا و مس را می‌توان در 2 صورت مختلف از یک نگاه منطقی و قراردادی از نوع ایرانی بررسی کرد که در برابر هر تجربه‌ احساسی، واکنش‌هایی به ظاهر متنوع اما در هر حال با فرجامی منطقی نشان می‌دهند. بهروز شعیبی درستکار و مقید است و همسرش مهربان و خانه‌دار. او برای تجربه دنیای جدید تجربه‌ای تلخ در پیش رو دارد. ‏ اسعدیان در طلا و مس، مشغول آفرینش و خلق دنیای ذهنی در خانه‌ای محقر و با روابط احساسی پر تب و تاب است که گاه به تبیین و سنجش می‌انجامد. اگر آزمایش میان فقر و ایمان را به روایت قصه‌هایی در باب جنایت بی‌مکافات تشبیه کنیم، طلا و مس در ستایش یک روحانی نیک نهاد است که از مرزهای بحران عبور می‌کند و تماشاگر را به یاد معمای لاینحل منطق و احساس می‌اندازد. شاید به همین دلیل طلا و مس یکی از جذاب‌ترین آثار همایون اسعدیان است. ‏ سیدرضا و همسرش به‌عنوان زوجی نجیب و با ایمان، دیوانه‌وار عاشق هم هستند، اما سید رضا از بیماری همسرش عذاب می‌کشد و آن طور که می‌بینیم دست به بافت فرش می‌برد تا کار نیمه کاره همسر را تکمیل کند. اما در روابط این زن و شوهر، گویی چیزی گم شده است؛ قطعه گمشده‌ای که پس از گذر از بحران پازل ارتباط آن دو را کامل کرده و تعادل و آرامش به بار می‌آورد.

یکی از ویژگی‌های موفق این فیلم، تأکید بر جنبه‌های عمومی زندگی است که به صورتی کاملاً بصری و نزدیک به واقعیت به تصویر کشیده می‌شود و کارگردان، جهان قائم به ذاتی خلق می‌کند که قوانین و آدم‌های خودش و حتی فیزیک خودش را دارد. تماشاگر نیز می‎‌‎تواند در این جهان فراگیر واقعی گم شود.‏ از دیگر دلایل موفقیت فیلم طلا و مس، رسیدن به ذات آدم‌هاست که فیلم را به معانی عمیق‌تری پیوند می‌زند. در زندگی یک روحانی همه چیز به تصویر کشیده می‌شود و ما شاهد هستیم که در زندگی زناشویی یک روحانی نیز نوری آسمانی تجلی می‌کند تا الگویی شود همچون فرش در حال بافت فیلم برای دیگران.‏ طلا و مس از طریقه زندگی یک روحانی تصویری بنیادین از عشق نمایش می‌دهد تا جهانی را مبهوت خویش سازد و بدل به آموزه‌ای استوار حتی برای جهانیان شود. طلا و مس به مخاطب جهانی خود آرام و پیوسته می‌گوید که روحانیت برای نگهداری این سرزمین تاروپودی در پی هم سوار می‌کند تا طرحی نو بیندازد و زن را که نماد میهن است حفظ کند و از خطر برهاند. در واقع سیدرضا، زمانی که در پایان‌بندی فیلم به همسرش می‌گوید: «دوستت دارم» در حقیقت به مام میهن این پیام را می‌گوید. طلا و مس با صحنه‌های غریب و عمیق در نزد تماشاگر چشم‌نوازی نمی‌کند، بلکه مثل هر فیلم جا افتاده دیگری روی شخصیت‌ها و بویژه شخصیت «سیدرضا»، روحانی فیلم (بهروز شعیبی)، تاکید دارد و دیالوگ‌هایی که در آن نهفته، طلا و مس را به فیلمی قـــابل اعتنا و تأثیرگذار در فرهنگ عامه ایرانی بدل ساخته است.‏


Page Generated in 0/0060 sec