از عصر یکشنبه یکم آذرماه سال گذشته وقتی از طبقه سوم ساختمان شماره 7 کوی بنفشه در خیابان آیت‌الله کاشانی بوی مشمئز کننده‌ای در راهروها منتشر شد راز قتل «سیدمرتضی هاشمی» و تازه عروس به نام آتنا ملکی 24 ساله فاش شد و پلیس را در برابر جنایتی جنجالی قرار داد. تازه‌داماد 26 ساله و همسرش با ضربات چاقو به گردن از پای درآمده بودند و بازپرس هنرمند از شعبه‌ 4 دادسرای امورجنایی تهران به همراه تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی با پای گذاشتن در قتلگاه این زوج جوان فرضیه دخالت یک آشنا را مدنظر قرار دادند. سالم بودن قفل‌های ورودی و اینکه سیدمرتضی با حضور میهمان به حمام رفته و عامل قتل پس از غافلگیری آتنا، سراغ تازه داماد رفته و وی را نیز با شکستن شیشه حمام بیرون کشیده و به قتل رسانده بود، همگی نشان می‌دهند که قاتل حتما آشنا است. خودروی زانتیای مرد جوان نیز در پارکینگ نبود و درحالی‌که پلیس ردیابی آن را در دستور کار خود قرار داد، مشخص شد برادر 31 ساله سیدمرتضی آن را در اختیار دارد و وی با رفتارهای مرموز در شب جنایت ادعا کرد زانتیا را امانت گرفته بود. سیدروح‌الله معروف به سیدمحمد سکوت عجیبی در قتلگاه برادر و عروسشان داشت تا اینکه دچار مسمومیت شدیدی شد و با انتقالش به بیمارستان مشخص شد وی با خوردن 70 قرص قصد خودکشی داشته است. پازل این جنایت جنجالی زمانی تکمیل شد که سیدمحمد به اتهام قتل برادر و آتنا بازداشت شد و با حالت تهاجمی خود را بی‌گناه دانست تا اینکه وی در برابر ادعای همسایه‌ها مبنی بر اینکه آنان خودروی زانتیا را تا ساعت 2 بامداد در پارکینگ دیده بودند و برخلاف داستان این مرد بود، چاره‌ای جز اعتراف ندید. سیدمحمد، با دیدن طلاجات و بدلیجاتی که خودش به سرقت برده و در خانه پنهان کرده بود پی‌برد رازش فاش شده و با ادعای عجیبی خود را دیوانه دانست و ادعا کرد در زمان جنایت جنون داشته است. این مرد که خیلی سعی داشت با پیش‌کشیدن خدمات پدرش خود را پشت این شخصیت برجسته انقلابی پنهان کند، گفت: برخلاف برادرم که در شرایط مالی خیلی خوبی قرار داشت و هرروز، سرمایه‌اش افزوده می‌شد من با وجود داشتن همسر و بچه‌ای 8 ماهه بیکار و بی‌پول بودم، بارها نزد برادرم رفته تا دستم را بگیرد همیشه تحقیرم می‌کرد حتی در مواردی به سمتم حمله کرده و کتکم زده بود، دلگیر و عصبی بودم تا اینکه قول داد من را به خارج از ایران بفرستد اما باز بدقولی کرد. وی افزود: شب جنایت من پول می‌خواستم اعتنایی نکرد و به حمام رفت ناگهان خشمگین شدم کنترلم را از دست دادم و به سمت آتنا حمله کردم. بعد از قتل آن دو پشیمان بودم که دست به خودکشی زدم. سیدمحمد بارها اصرار کرد که دیوانه است و جنون دارد وگرنه دست به چنین جنایت هولناکی نمی‌زد.