فرهاد مستوفی
در دنیای جدید، رسانه واجد اهمیتی ویژه در تاثیرگذاری بر تحولات مختلف است و میل چهرهها به در اختیار گرفتن رسانهها ناشی از درک همین واقعیت است. در واقع رسانهها مجرای ارتباط مستقیم دیدگاهها، نظرات و به طور کلی نحوه اندیشه صاحبان خود هستند و هدف عالی خود را بر موجهسازی چهرهها و دیدگاههای مطلوب و تضعیف – و احیانا تخریب – حریف قرار میدهند. بنابراین بسیار طبیعی و واضح است که جهتگیریهای کلان یک رسانه منطبق بر سلیقه صاحبان و تصمیمسازان است؛ اگر چه نمیتوان این نگاه را به جزئیات و جهتگیریهای خرد رسانه تعمیم داد.
در دنیای جدید، رسانه واجد اهمیتی ویژه در تاثیرگذاری بر تحولات مختلف است و میل چهرهها به در اختیار گرفتن رسانهها ناشی از درک همین واقعیت است. در واقع رسانهها مجرای ارتباط مستقیم دیدگاهها، نظرات و به طور کلی نحوه اندیشه صاحبان خود هستند و هدف عالی خود را بر موجهسازی چهرهها و دیدگاههای مطلوب و تضعیف – و احیانا تخریب – حریف قرار میدهند. بنابراین بسیار طبیعی و واضح است که جهتگیریهای کلان یک رسانه منطبق بر سلیقه صاحبان و تصمیمسازان است؛ اگر چه نمیتوان این نگاه را به جزئیات و جهتگیریهای خرد رسانه تعمیم داد.اگرچه فضای رسانهای در ایران اینک به گونهای است که رفتارهای به دور از اخلاق به وفور یافت میشود، با این حال ادعای عدم احاطه تصمیمگیران بر رسانههای خود، فرضی غیرقابل قبول است. به هر حال دیدگاهها و نظرات هر شخص یا گروه از طریق مجاری رسانهای وابسته به آن شخص یا گروه منتشر و منعکس میشود و بسیار سادهلوحانه و غیرمنطقی است اگر گفته شود رسانه یک چهره سیاسی در جهتگیریهای کلان در تقابل یا تغایر با دیدگاههای آن چهره سیاسی است که اگر اینگونه باشد قطعا آن چهره سیاسی از کمینه هوش و ذکاوت هم بیبهره است. در اصطلاح پزشکی این فرد دچار «دو قطبی» رفتاری میشود.
البته این روزها که روزگار عجیبی است، فاصله بسیاری میان گفتار و کردار وجود دارد. تنها دلیل این تناقض، «دلضعفه» برای قدرت است.
به عنوان مثال، یکی از گونههای نادر، رفتار كساني است که ادعای «سربازی ولایت» را دارند و در برخی موارد این ادعا را در کلام خود میگنجانند اما در کردار خود، نشانهای از این سربازی مشاهده نمیشود. البته تامل بیشتر در اينگونهرفتارها – و بویژه رسانههای وابسته و نزدیک- نتایج تاسفبرانگیز دیگری به دست میدهد. به عنوان مثال در فتنه پس از انتخابات، رسانههای نزديك نهتنها ولایتمدار نبودند که در عمل – و حتی در یک مورد خارج از حیطه رسانهای- اقدام به تخریب مواضع ولایتمداران کردند.
این دوپهلوگوییها که کاملا در تقابل با مشی «عمارگونه» است، البته این روزها را بر دوپهلوگوها تنگ کرده است. ادعای سربازی رنگ باخته، جریان انقلاب دلخور شده و جامعه هدف دوپهلوگوها «اعتماد» ندارد. به عبارت شفافتر «از اینجا رانده و از آنجا مانده»!
به نظر میرسد، در این برزخ دوپهلوگویی، بهترین منفذ فرار،نقاب برکشیدن و چهره واقعی نمایاندن است. به هر حال آقايان سرباز یا باید رومی روم باشند یا زنگی زنگ.