کالوم لینچ
: اقدام اخیر برزیل و ترکیه در امضای بیانیه تهران با موضوع تبادل سوخت هستهای، عملا بسیاری از برنامههای اوباما و دستگاه سیاست خارجی آمریکا درباره تصویب تحریمهای جدید علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل را با شکست مواجه کرد و بسیاری از رشتهها کاخ سفید را پنیه کرد. علاوه بر این، امضای بیانیه تهران در نظر بسیاری پایانی است بر قدرتنمایی 5 کشور صاحب نفوذ در شورای امنیت سازمان ملل که برای چند دهه بر همه تصمیمات مهم جهان نظارت داشته و آنها را تحت نفوذ خود گرفته بودند. آخرینباری که قدرتهای میانه و متوسط جهان و به عبارتی قدرتهای منطقهای تصمیم گرفته بودند برابر ابرقدرتهایی نظیر آمریکا صفآرایی کنند، به زمان آغاز جنگ عراق بازمیگردد که سفرای مکزیک و شیلی در سازمان ملل عملا به حمله آمریکا به عراق رای ندادند. چندی بعد اما هر دو از کار خود کنار گذاشته شدند و آمریکا نیز بیاعتنا به همه صداهای مخالف، حمله به عراق را آغاز کرد.
در بیانیه اخیر تهران مقامات برزیل و ترکیه صراحتا اعلام کردهاند که به هیچ وجه درخواست آمریکا مبنی بر به رسمیت نشناختن حقوق هستهای ایران را نمیپذیرند و در برابر تحریمهای دولت اوباما در قبال ایران میایستند. منطق اصلی این کار نیز همان «انپیتی» است که به اعتقاد برزیل و ترکیه این حق مسلم را به ایران میدهد تا ظرفیتهای لازم را برای تولید و غنیسازی اورانیوم با مقاصد صلحآمیز ایجاد کند. به عبارت دیگر بیانیه اخیر در نظر بسیاری بیاعتنایی محض به 3دوره تحریم اخیر سازمان ملل علیه ایران است که با هدف متوقف ساختن این کشور در مسیر غنیسازی اورانیوم به تصویب رسیده است. حرکت اخیر در تهران، اگر با دقت بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد، میتواند حقایق بسیار دیگری را نیز درباره عزم قدرتهای متوسط جهان برای ایستادگی برابر ابرقدرتها به نمایش بگذارد. کشورهایی نظیر مصر، اندونزی و آفریقایجنوبی نیز با حمایت از همین روند نشان میدهند که آنها نیز میخواهند به ظرفیتهای لازم در زمینه انرژی هستهای دست پیدا کنند و اگر در موضع ایران برابر آمریکا و قدرتهای اروپایی کوتاه بیایند، عملا خود نیز روزی به همین معضل دچار خواهند شد، چه اینکه در نشست آتی 5 قدرت اول شورای امنیت قرار است اصلاحاتی در «ان پی تی» انجام بگیرد تا حقوق کشورهای مختلف در دستیابی به انرژی هسته محدودیتهای بیشتری پیدا کند. پس حرکت به یادماندنی کشورهایی نظیر ترکیه و برزیل را نیز باید دقیقا در همین چارچوب معنا کرد و آن را فراتر از مساله هستهای ایران مورد بررسی و کاوش قرار داد. در همین راستا ماجد عبدالعزیز، نماینده مصر در سازمان ملل اخیرا در مجمع عمومی اظهاراتی را مطرح کرد که در نوع خود بیسابقه بود و دقیقا نشاندهنده همین روند جدید قدرتهای متوسط جهانی است. عبدالعزیز صراحتا از حق کشورها برای داشتن انرژی هستهای دفاع کرد و سپردن اختیار توزیع سوخت به تعدادی از قدرتهای جهانی را اندیشهای مضحک خواند که عملا به فساد و منفعتطلبی در جهان میانجامد. این همان حرفی است که ایرانیها در چند سال گذشته بارها آن را در تعاملات خود با غربیها به زبان آوردهاند و بر آن اصرار داشتهاند و اگر کشوری در ابتدا جرات دفاع از آن را در خود نمیدید حال با تغییر پیدا کردن اوضاع و بهم ریختن معادلات قدرت در جهان، این جرات عملا در قاموس کشورهایی نظیر ترکیه، برزیل، مصر و... خودنمایی میکند و نتیجه بارز خود را در سندی چون بیانیه تهران نشان میدهد. موضع کاخ سفید پس از امضای بیانیه تهران نیز در نوع خود جالب است که عملا از لحن صریح و تند در قبال برزیل و ترکیه اجتناب شده است، در حالیکه اگر چنین اتفاقی در دوران بوش رخ میداد، فضاسازیها و التهابات فراوانی پیرامون آن شکل میگرفت و عملا کشورهای همکار با ایران به هزار کار نکرده متهم میشدند. چه اینکه در داستان حمله به عراق نیز رسانههای مختلف تلاش کردند با کوچک جلوه دادن کشورهایی نظیر مکزیک و شیلی اقدام آنها برای مخالفت با حمله آمریکا به عراق را به تمسخر گرفته و آن را جفتک انداختن برابر جریان سیال اراده جهانی نشان دهند. این فضاسازیها به هر ترتیب همیشه برابر قدرتهای متوسط و رو به رشد جهانی وجود داشته است اما حال که تعداد آنها هر روز بیشتر میشود و اجماع نیز میان آنها بیشتر مشاهده میشود، عملا برای آمریکاییها چارهای جز سکوت برابر این روند فراگیر باقی نمیماند. از هر چه بگذریم، نسبت به این واقعیت نمیتوان بیتفاوت بود که موضوع هستهای ایران با همه کش و قوسهایی که داشت و همه جنجالسازیهایی که پیرامون آن صورت گرفت، توانست در یک بزنگاه مهم در زمینه مناسبات و معادلات دیپلماسی در جهان نقشی تاریخساز به خود بگیرد و آن هم افزایش جسارت و جرات در قدرتهایی است که همیشه چهرهای منفعل برابر ابرقدرتهایی نظیر آمریکا و اروپا داشتند و عملا نمیتوانستند داشتههای واقعی و روبه رشد خود را در زمینه سیاسی به رخ بکشند و از قدرتهای سنتی جهان انتقام بگیرند.
منبع: فارن پالسی، 18 مه2010