مشرف زیدی
: حادثه اخیر بمبگذاری ناموفق در میدان تایمز نیویورک توسط فیصل شهزاد، تروریست پاکستانی، عملا درسهای بسیاری را برای مقامات آمریکایی به همراه داشت اما مهمتر از پیام این حرکت تروریستی، گسترده شدن ابعاد چالش پاکستان و موضوعات مرتبط با آن بود که یک بار دیگر اذهان عمومی در آمریکا را به خود مشغول کرد. به عبارت دیگر به نظر میرسد با تمام تلاشهای صورت گرفته در سالهای گذشته برای کاهش مشکلات امنیتی برای آمریکا از ناحیه پاکستان و گروههای تکفیری در این کشور، این مشکل نه تنها حل نشده بلکه ابعاد گستردهتری را نیز به خود گرفته است. از زمان به قدرت رسیدن باراک اوباما در ژانویه سال 2009 و ورود او به کاخ سفید، دولت آمریکا عملا از هیچ اقدامی برای کاستن از نهیب شعلههای فعالیتهای تروریستی در پاکستان و خطرات متوجه امنیت خود فروگذار نکرده است. در این میان از هر ابزار ممکن نظیر خشونت، مهربانی دیپلماتیک، پول و تحریم استفاده شده تا شاید دولت پاکستان و زیر مجموعههای آن منافع آمریکا را لحاظ کنند اما عملا این اقدامات هیچ نتیجه خاصی را برای واشنگتن در بر نداشته و کار به جایی رسیده که هیلاری کلینتون در اظهارات اخیر خود تلویحا اسلام آباد را تهدید میکند که در صورت ادامه داشتن این روند و آسیب رسیدن به آمریکا از ناحیه پاکستان، استفاده از ابزارهای نظامی خشنتر نیز در دستور کار قرار میگیرد. اما همه میدانند که در این بین نه تنها آمریکاییها متحمل خسارتهایی شدهاند بلکه خسارتهای وارد شده به پاکستان در مدت 4 سال گذشته نیز کم نبوده و مشکلات فراوانی دامنگیر این کشور شده است. به عبارت دیگر از زمان قدرت گرفتن طالبان پاکستان معروف به جماعت تحریک در سال 2007، پاکستان عملا با مشکلات عدیدهای در صحنههای اقتصادی و اجتماعی مواجه بوده و متحمل خسارتهای فراوانی شده است. علاوه بر همه اینها همین جماعت تحریک تا به حال حدود 10هزار شهروند و نیروی نظامی پاکستانی را کشتهاند و تمام این خشونتها نیز نه صرفا به دلیل خصومت با دولت و ارتش پاکستان بلکه بیشتر از روی کینه ورزی به آمریکا و سربازان ناتو بوده است که از بین بردن آنها راس همه فعالیتهای طالبان پاکستان را تشکیل میدهد. با این اوصاف این مردم پاکستان و زنان و کودکان این کشور هستند که باید خانم کلینتون را مورد بازخواست قرار دهند و از او بپرسند چرا چنین مشکلاتی را برای آنها به بار آورده است.
حملات جنگندههای بدون سرنشین آمریکا در مناطق قبیله نشین پاکستان در تمام سالهای گذشته، شاید تا حدودی توانسته در اهداف خود یعنی سرنگون کردن القاعده موفق باشد که البته در این نیز جای تردیدهای فراوانی وجود دارد اما عملا به جای القاعده گروهی بسیار تندروتر و افراطیتر را به وجود آورده که حال نه تنها در درون خود پاکستان، بلکه در ایالتهای آمریکا و در مراکز مهم شهرهای آن نیز عملیات انجام میدهد و میتواند همان چالشهای القاعده و طالبان افغانستان را پیش روی مقامات آمریکایی بگذارد. حملات هوایی متعدد جنگندههای آمریکایی و عملیات گسترده ارتش پاکستان که البته آن نیز به دستور و توصیه آمریکا انجام میگیرد، عملا با کشتن تعداد زیادی از شهروندان غیرنظامی، آتش کینه طالبان پاکستان و طرفداران آن در این کشور را شعله ورتر کرده و بحرانی جدی را برای آمریکا به وجود میآورد. بازجوییهای انجام شده از فیصل شهزاد همان بمبگذار ناکام میدان تایمز نیویرک بخوبی این داستان و شواهد مرتبط با آن را تایید میکند. شهزاد عملا اعتراف کرده که جرقه این اقدام تروریستی در وجود وی وقتی روشن شده که شاهد کشته شدن تعداد زیادی از هموطنانش در مناطق بیدفاع پاکستان در جریان حملات هوایی پاکستان بوده است. او عملا گفته آمریکاییها نباید مردم بیدفاع را از آسمان هدف قرار دهند، آنها اگر حرفی داشتهاند و دارند میباید روی زمین میآمدن و با طالبان میجنگیدند. فیصل شهزاد که خود مدتها در آمریکا زندگی میکرده با مشاهده خبر کشته شدن غیرنظامیان در مناطق شمالی پاکستان کار خود را رها کرده و سراسیمه به پاکستان میرود و آنجا در مدت 5 ماه حضورش از نزدیک کشته شدن بسیاری از اقوام و خویشاوندان خود را بهدست جنگندههای بدون سرنشین آمریکایی میبیند. از همانجا تصمیم میگیرد در بازگشت انتقام آنها را گرفته و بمبگذاری بزرگی را ترتیب بدهد و به همین دلیل میدان تایمز نیویورک را انتخاب میکند. همه این حقایق نشان میدهد اقدامات خود آمریکا در کشوری دیگر نه تنها شهروندان خود آمریکا را نسبت به سیاستهای دولت بدبین میکند بلکه همین سیاستها نیز دست آخر گریبان خود آمریکاییها را میگیرد و باب جدید را در تهدیدات امنیتی برای مقامات این کشور باز میکند. مقامات آمریکا بویژه در ماههای گذشته بارها ادعا کردهاند توانستهاند دقت شلیک هواپيماهای بدون سرنشین خود را بالا برده و عملا کمتر به غیرنظامیان آسیب میرسانند اما در عمل هنوز هم این حملات چالش اصلی آمریکا در پاکستان به حساب میآید که اگر دقیقتر نگاه کنیم نه تنها نتیجه خاصی برای کاخ سفید به همراه نداشته بلکه مشکلی نیز بر مشکلات آن افزوده است. هنوز دقیقا معلوم نیست که آمریکاییها تا کجا میخواهند به دشمن تراشی برای خود در سرزمینهای بحرانزده شبه قاره ادامه دهند اما آنچه مشخص است اینکه با این روند پاکستان و تکفیریون ساکن در این کشور در آیندهای نه چندان دور به جدیترین چالش امنیتی ایالات متحده تبدیل خواهند شد.
منبع: The Nation