دنیاخمامی:
اگر این 7 مورد رعایت شود آن زمان میتوان «هفت» را برای دیدن پیشنهاد کرد:
1- آیا 7 بیجیرانی آسیبی میبیند؟
چقدر جای خالی مجری مسلطی مثل فرزاد حسنی، حسین معززینیا یا هر گزینه دیگری مشابه ایشان در این برنامه دیده میشود. کسی که تیز بگوید و خوب گوش کند. کسی که خوب ادا کند و خوب هم به چالش بکشد. کسی که ترسی از چیزی نداشته باشد!
2- فقط متکلم وحده صرف؟
در نخستین و دومین برنامه شاهد بودیم که امیر قادری بهعنوان منتقد و احسان ظلیپور هم بهعنوان خبرنگار با جیرانی همکاری میکردند، البته گمان میکنم لفظ همکاری در اینجا زیاد مصداق پیدا نمیکند چراکه جیرانی بیش از اینکه با منتقد و خبرنگار برنامه همکاری کند آنها را وادار به درس پس دادن(؟!) میکند، او علاقه زیادی دارد تا در این برنامه متکلم وحده باشد. وقتی کسی همچون امیر قادری، رامتین شهبازی و مسعود فراستی که هر یک منتقدی حرفهای محسوب میشوند جلوی دوربین هستند شاید صحیح نباشد که تنها مجری مجلس را در دست بگیرد و پیش برود. جیرانی در مقابل خبرنگار برنامه هم همین رویه را دارد و مدام درصدد تصحیح حرفهای اوست. این استرسی را در طرف مقابل ایجاد میکند که در همین 4 قسمت بارها تپق زدنها و ادای نادرست کلمات توسط ظلیپور را به همراه داشته است.
3- چه روانشناسی پشت این انتخابهاست؟
خوشبختانه یا متاسفانه در سینما اگر حاشیه، دعوا و درگیری از فوتبال زیادتر نباشد،کمتر نیست اما میهمانان برنامهای مثل 90 کجا، میهمانان برنامه «هفت» کجا؟ آیا نباید مقابل سیدضیا هاشمی که نوک پیکان نقد بسیاری از افراد به سمت اوست، کسی مثل همایون اسعدیان باشد؟ چه تفکری پشت دعوت کامبیز دیرباز و پژمان بازغی برای بحث درباره موضوع مهم بازیگری به این برنامه بود؟ باید این انتخابها با تفکر صورت بگیرد، طبیعتا روبهرویی 2 فرد که سنخیت فکری با هم ندارند موجب جذابیت میشود، در غیر این صورت فقط میشود تایید، تایید و...
4- کجاست خلاقیت هنری؟
دکور برنامه با وجود بهرهگیری از المانهای سینما اما هیچ گونه زیبایی بصری برای بیننده ندارد. برنامهای که نام هنر را یدک میکشد باید ظاهری هنریتر داشته باشد مثل «دو قدم مانده به صبح».
5- سیم اتصال کجاست؟
در کدام برنامه تا این اندازه عدم هماهنگی بین پشت صحنه و مجری وجود دارد؟ کسی نمیداند آن پشت چه خبر است؟ مطمئنا وقتی تمام بار مسؤولیت را جیرانی بخواهد یکتنه به دوش بکشد همین اتفاق میافتد.
6- چرا چیزی به نام چالش نیست؟
اگر در برنامههای ورزشی براحتی میتوان حاشیهسازی کرد به این خاطر است که نشریات و تریبونهای ورزشی براحتی حرف میزنند اما متاسفانه در سینما افراد برای منافع شخصی مدام سکوت میکنند یا شجاعت اسم بردن ندارند، اما در حالت کلی اینکه برنامهای ساخته شود و هیچ
قالب شکنی در آن انجام نشود و همان تکرار مکررات باشد که کار خاصی نیست!
7- بایدها:
اگر قرار است این برنامه مخاطب میلیونی داشته باشد پس باید خود را محدود نکند. باید ابداع و خلاقیت داشته باشد. باید رنگ و لعاب برنامه بیشتر شود، باید جیرانی تنها در یک بخش از برنامه حضور داشته باشد و در باقی قسمتها جای خود را به دیگران بدهد، باید برنامه شکل تخصصیتری پیدا کند، باید خبرساز شود نه راوی اخبار روزنامهها و خیلی از بایدهای دیگر... آیا 7 میتواند به سر و شکل مناسب برسد یا همچنان در همان قالب خنثی به حیاتش ادامه میدهد؟