مایکل فرانزسه، پسر جان«سانی» فرانزسه، گردنکلفت شرور و بدنام مافیایی است. مایکل زمانی که هنوز 30 سالش هم نشده بود، در خانواده مافیایی کولمبو در نیویورک به ریاست رسید. او تا اندازهای شهرت خود را مدیون ارتباطهای خانوادگیاش است اما بخش بزرگ معروف بودنش به خاطر سیستم شیادانه و حقهآمیز پرداخت مالیات بنزین است؛ سیستمی که او آن را با مایکل مارکوویتس، کلاهبردار حرفهای مرتبط با مافیای روسیه گسترش داد. این سیستم اینگونه شکل گرفت: صدها کارخانه و شرکت صوری بنا شد. شرکتهایی که جایگاههای پمپ بنزینشان در نیویورک، نیوجرسی، کانکتیکوت، پنسیلوانیا و فلوریدا واقع شده بودند. این شرکتها از مشتریان خود مالیات بنزین را دریافت میکردند و سپس با اعلام ورشکستگی دروغین هیچگاه مالیاتی را نمیپرداختند، نه به ایالت و نه به دولت و یا به ناحیه. روش او ساده بود و بدون واسطه و همزمان برای خانوادهاش سالانه صدها میلیون دلار به بار میآورد. کلاهبرداری کامل و بدون عیب و نقص، پول و ثروت هنگفت، خطر بسیار اندک و اگر هم کسی دستگیر میشد، جریمهای ناچیز در کار بود. فرانزسه در کنار این کار در شرطبندیهای حرفهای ورزش هم دست به تبانی میزد. از جمله اینکه گفته میشود، او در بازیهای بیسبال تیم نیویورک یانکی دست داشت. پس از آنکه مقامهای امنیتی در دهه 90 به انجام یک مجموعه عملیات سریع و شبانه دست زدند، فرانزسه انسان درستکاری شد، به هالیوود رفت و تهیهکننده فیلم یا یک چنین چیزی از آب در آمد.
با او زمانی آشنا شدم که به کانادا آمد. او دیگر یک مسیحی واقعی شده بود و در تورنتو حامی کنسرتی شده بود که با هدف مبارزه با مواد مخدر به شهرهای مختلف سفر کرده و به اجرای موسیقی میپرداخت. هنگامی که با هم گفت و گوی کوتاهی داشتیم، در حال تحقیق برای برنامهای مستند درباره مافیای روسیه و لیگ ملی هاکی روی یخ بودم. برای برنامه Frontline.
«عقیده شخصی من به عنوان کسی که در یک شبکه سازمان یافته جنایت و شرطبندی درگیر بود، این است که این کار سادهای است و هیچ زحمتی ندارد... بسیار ساده است که یک ورزشکار حرفهای را «سوار قایق» کرد. ما زمان بسیاری را صرف تلاش برای این کار میکردیم که جوانان را به سمت خودمان بکشانیم... ما آنها را هدفمندانه زیر نظر میگرفتیم. لعنتی... اغلب خود آنها پیش ما میآمدند!»
زمانی که با فرانزسه دیدار داشتم، زنی به نام کامیله گارسیا همراهش بود. او درباره این زن میگوید که به زندگیاش سمت و سویی تازه داد. فرزند خردسالشان نیز در کنارشان بود و همگی همچون خانوادهای کوشا و خوشبخت به نظر میرسیدند. با این حال از خانوادههای مافیایی نیز شناخت کافی وجود دارد. خانوادههایی که فرانزسه هم زمانی جزئی از آنها بود. او از خود نبوغ، قدرت و البته خطر پخش میکند. او میداند، شخص برای پرداخت رشوه به یک ورزشکار به چه چیز نیاز دارد: «ورزشکاران با علاقه شرطبندی میکنند. آنها خوشبین و پرخاشگر هستند و با علاقه زیاد دست به خطر میزنند. تمام آنچه که از آنها ورزشکارانی خوب میسازد، همزمان از آنها شرط بندهایی خوب هم میسازد... به محض اینکه آنها با ما به دردسر
برمیخوردند، سبب میشدند تا کار دستمان بدهند. براحتی امتیاز از دست داده و شاید خودشان را خیلی به زحمت و دردسر نمیانداختند یا اینکه اطلاعاتی را براحتی در اختیار دیگران قرار میدادند و اجازه میدادند که ما هم بفهمیم کار آنها بوده و جریان از چه قرار است».
از فرانزسه پرسیدم: «آیا واداشتن ورزشکاران برای خراب کردن مسابقهها کار دشواری است؟» فرانزسه جواب داد: «فرد به عنوان یک مافیایی در واقع میخواهد تا با ورزشکاران دوست شود. به این ترتیب ضعف هایشان بر ملا میشود... اگر نقطه ضعف آنها مواد مخدر باشد، مواد در اختیارشان گذاشته میشود. روشی که همیشه برای تحت کنترل در آوردن ورزشکار به کار گرفته میشود. سپس تلاش میشود تا او را برای باخت به عمد ترغیب کرده و به این کار واداشت. میتوان مستقیم با آنها حرف زد یا با شخصی واسطه این کار را انجام داد. روش دیگر آن است که شب پیش از انجام مسابقه آنها را درگیر جشنی مفصل کرد».
این تیزهوشی بیرحمانه در برابر ضعفهای انسانی، فرانزسه را به یک تبانیکننده بسیار موفق بدل کرد. اما چطور فرد به سراغ بازیکنان رفته و به آنها نزدیک میشود؟ ورود به دنیای آنها با دقت و مراقبت کامل صورت میگیرد. این تنها شامل ورزشکاران نمیشود و افراد نزدیک به آنها را نیز در بر میگیرد. پس به این ترتیب تبانیکنندگان چگونه با ورزشکاران ایجاد ارتباط میکنند؟ برای تبانیکنندگانی که مدتها در لیگهای داخلیشان کار میکنند، این روند شکلی از اغفال و یا اغوا کردن است. متن شکایتنامه دادستانی برلین توصیفی از برادران ساپینا، شرطبندهای کروات را در بر دارد که توانستند، روبرت هویتسر را متقاعد کنند تا «وارد قایق آنها شود». بار ورزشی آنها محل تجمع بسیاری از داوران آلمانی بود که برای بادهگساری به آنجا میرفتند.
ترجمه: محمد علیجانی بائی