زمان دیروز است و مکان کنفرانس مطبوعاتی حسین شمس. اما بیش از آنچه درباره فوتسال ایران بحث شود صحبت درباره شمسایی است. حسين شمس خاطراتش را ورق میزند و از قدیم میگوید: «در سال 1999 من امیرشمسایی را از تیم ملی خط زدم، داستان ما با خانواده شمساییها ادامه دار است. بسیاری گفتند که تیم پیمان یک بازیکن راس به نام وحید شمسایی دارد، در جام رمضان که مشغول تماشای بازیها از زیر پله بودم جوانی با موهای بلند پیش من آمد و گفت من وحید شمسایی هستم. او از من خواست که به تیم ملی دعوتش کنم. به او گفتم تو باید اول موهایت را کوتاه کنی و اگر شرایط فنی خوبی داشته باشی تو را به تیم ملی دعوت میکنم. پس از آن او را به تیم ملی دعوت کردم».
شمس افزود: «شمسایی بعضی موقعها میگوید که من استادش نبودم اما فکر میکنم سرسوزنی بر گردن او حق داشتم. پس از بازیهای جام باشگاههای آسیا خبرنگار یکی از خبرگزاریها با من تماس گرفت و پرسید آیا به غیر از شمسایی بازیکن دیگری هم بوده که شایسته کسب عنوان بهترین بازیکن باشد؟ که من گفتم غیر از وحید 4 نفر دیگر میتوانستند بهترین باشند. حرف دیگری نزدم. صبح که از خواب بیدار شدم مصاحبههای مختلفی را دیدم که حملات تند و سریالی علیه من انجام گرفته است. با خودم گفتم این پسر اهل این پردهدریها نبوده است. پس از این اتفاقات من نکات فنی را مطرح کردم و گفتم شمسایی در بازیهای آسیایی تایلند به خاطر اینکه میخواست آقای گل شود به دیگر بازیکنان
پاس نمیداد».
شمس در پایان میگوید: «اگر با قهرمانی از ازبکستان بازگشتیم و ایشان شرایط حضور در تیم ملی را داشت و در دفاع شرکت کرد و به بازیکنان دیگر پاس داد میتواند به تیم ملی بازگردد. ضمن اینکه در گذشته شمسایی به وظایفش بخوبی عمل میکرد. شمسایی شاگرد من است. شاید خودش این مساله را تکذیب کند اما آمار این را میگوید من وحید را مثل پسرم دوست دارم و اگر تنبیهی میکنم خدا شاهد است که مشکل شخصی با او ندارم، چه بسا که اگر در سال 2007 من سرمربی تیم ملی نمیشدم شمسایی پس از جام جهانی 2006 تمام میشد و مطمئنا اگر اولین تغییرها را در رفتار او ببینم قدمش به روی چشم و میتواند به عنوان کاپیتان به تیم ملی بازگردد».