printlogo


کد خبر: 43313تاریخ: 1389/3/10 00:00
رابطه دین و تکنولوژی

 

حجت‌الاسلام سید‌محمد‌مهدی میرباقری

 

آیا ما وقتی در مسیر توسعه تکنولوژی بی‌نیاز از نیروی انسانی می‌شویم، برای نیروی انسانی مازاد کار غیرمفید تولید کنیم یا اساساً این نیروی انسانی مازاد را حذف کنیم؟ می‌گوید: اگر شما یک کار غیرمفید برای این نیروی انسانی تولید کنید که برای خود او هم روشن باشد که کار مفید نیست و فقط برای این است که او مشغول به کار باشد و بعد امکاناتی به او تخصیص پیدا کند؛ این یک نوع مرگ فرسایشی است، بنابراین پیشنهادی که الان دنیای غرب می‌دهد این است که این نیروها را حذف کنیم، یعنی به طور کلی نسلی که ضعیف است و قدرت پیشرفت و توسعه ندارد، آن را حذف کنیم، چرا؟ به خاطر اینکه مجموع مصرف کننده‌ای هستند که در فرآیند تولید نیاز به آنها نیست. کار غیرمفید هم برایشان تولید کنید یک مرگ فرسایشی است.

آیا ما وقتی در مسیر توسعه تکنولوژی بی‌نیاز از نیروی انسانی می‌شویم، برای نیروی انسانی مازاد کار غیرمفید تولید کنیم یا اساساً این نیروی انسانی مازاد را حذف کنیم؟ می‌گوید: اگر شما یک کار غیرمفید برای این نیروی انسانی تولید کنید که برای خود او هم روشن باشد که کار مفید نیست و فقط برای این است که او مشغول به کار باشد و بعد امکاناتی به او تخصیص پیدا کند؛ این یک نوع مرگ فرسایشی است، بنابراین پیشنهادی که الان دنیای غرب می‌دهد این است که این نیروها را حذف کنیم، یعنی به طور کلی نسلی که ضعیف است و قدرت پیشرفت و توسعه ندارد، آن را حذف کنیم، چرا؟ به خاطر اینکه مجموع مصرف کننده‌ای هستند که در فرآیند تولید نیاز به آنها نیست. کار غیرمفید هم برایشان تولید کنید یک مرگ فرسایشی است.

می‌گوید شما در فرآیند توسعه یک سلسله نیروهای انسانی دارید که این نیروهای انسانی به کار نمی‌آیند و از نظر تنازع بقا هم میان نیروهای کارآمد و آنها تنازع است. آنها نیروهای ضعیفی هستند که نتوانستند خودشان را بالا بیاورند. اگر مردم آفریقا الان بیکار می‌شوند یا نمی‌توانند در مسیر توسعه تکنولوژی پیشرفت کنند، به خاطر ضعف‌شان است. در این شرایط وقتی جامعه جهانی تبدیل به یک دهکده واحد می‌شود، منابع عالم به شکل دیگری توزیع می‌شوند، جغرافیای سیاسی عالم به هم می‌خورد، مفهوم دولت، ملت‌ها عوض می‌شود و دنیای جدیدی تعریف می‌کنیم. آیا باید این نیروهای انسانی‌ای که غیرکارآمد هستند و این ناکارآمدی‌شان هم به ضعف‌های‌شان بازمی‌گردد، اینها را به رسمیت بشناسیم؟ و برای آنها تولید کار غیرمفید کنیم، درحالی که می‌دانند کار غیرمفید است؛ این طوری مشارکت‌شان دهیم یا حذف‌شان کنیم؟ طبیعی است حذف راه بهتری است. رمزی کلارک می‌گوید: آن مسأله‌ای که دنیای غرب و جهان با آن مواجه بوده این مسأله بوده و دنیای غرب دنبال حذف این نیروهاست. من حدس می‌زنم اپیدمی شدن خیلی از بیماری‌ها در آفریقا و امثال آن و نسل‌کشی‌ها ناشی از همین اندیشه است. این اندیشه بعضی از فیلسوفان غرب است که می‌گویند چگونه به خود حق می‌دهید‌ حشرات و حیوانات مزاحم را نسل‌کشی کنید‌ و حشراتی که در مزرعه هستند همه را نابود و سمپاشی می‌کنید؛ به همین دلیل می‌شود آن نسل ضعیف و ناکارآمدی که قدرت هماهنگ شدن با بافت تکنولوژی را ندارد، حذف کرد. پس غرض من این است که کار فناوری و تکنولوژی مدرن به جایی رسیده است که نه‌فقط جامعه جهانی را در استخدام توسعه سرمایه‌داری قرار داده است- نمی‌گویم توسعه سرمایه‌ها، توسعه سرمایه‌داری- بلکه دنبال این است تا نیروهای انسانی‌ای که در این مسیر هماهنگ نمی‌شوند، به طور کلی حذف فیزیکی کند. سوال این است که آیا این فناوری‌های جدید به اقتضای ذاتشان به اینجا کشیده شده‌اند.

ما معتقدیم این اقتضا در درون فناوری‌های جدید است و فناوری‌های جدید یک سلسله ضعف‌های بنیادینی دارند که آنها را به اینجا کشانده است و ما باید از نقطه‌های بنیادین دیگری آغاز کنیم و به فناوری جدید برسیم. البته معنای این حرف این نیست که ما فناوری‌های موجود را می‌توانیم حذف کنیم‌ یا در وهله‌ای از آنها بی‌نیاز شویم، اینگونه نیست؛ جزئی از زندگی و معیشت مادی‌مان فناوری‌های جدید است. در فضای این فناوری زندگی می‌کنیم ولی از آن طرف هم مجبور به این فناوری‌ها نیستیم؛ اینجاست که ما نیازمند به یک تحلیل عمیق از تکنولوژی هستیم. باید مفاهیم بنیادین تکنولوژی را موضع بحث قرار دهیم و بعد موضع خودمان را براساس آن تحلیل‌های بنیادین نسبت به تکنولوژی مدرن تبیین کنیم و آنگاه ساز و کارهای عملیاتی جدیدی را برای دستیابی به یک تکنولوژی جدید و برای منحل کردن تکنولوژی کنونی در یک تکنولوژی کارآمد دیگر در مسیر تمدن اسلامی تبیین کنیم. این چند کار پیش روی ماست. باید اول روشن کنیم واقعاً تکنولوژی مدرن به نفع بشر بوده یا نبوده است؟ آیا می‌تواند تکامل را سرپرستی کند یا نمی‌تواند؟ آیا توانسته است ایده‌آل بشر را تأمین کند و اگر نمی‌تواند تکامل را تأمین کند، چرا نمی‌تواند تکامل را تأمین کند و چه ضعف‌های بنیادینی در آن وجود دارد؟ آیا فرهنگ و ارزش خاصی در آن است؟ آیا تکنولوژی مدرن، تکنولوژی غیردینی و ضد دینی است یا نه تکنولوژی ضد دین نیست؟ اینها مفاهیم بنیادینی است که باید مورد دقت قرار بگیرند و بویژه باید تکنولوژی را در سطوح مختلفش مورد توجه قرار دهیم؛ آن روش‌هایی که حاکم بر تولید معادلات و ابزار طراحی صنایع و طراحی ماشین آلات هستند، از آن تکنولوژی تا تکنولوژی‌ای که روش مهندسی طرح را بر عهده دارد تا تکنولوژی به معنی ابزار تبدیل منابع به محصول یعنی ماشین، همه این سطوح را باید مورد توجه قرار دهیم و بعد ببینیم آیا این سطوح مختلف تکنولوژی مبانی و غایاتی دارند و اگر در مسیر این مبانی و غایات قرار گرفتیم، آیا می‌توانیم تکامل را تأمین و به بشریت خدمت کنیم؟ و بالاتر اینکه آیا این مبانی و غایات با دین هماهنگ هستند یا نه؟ این صورت مسأله‌هاست که موضوعات بسیار جدی و پردامنه‌ای است که نیاز به بحث‌های طولانی، دقیق و جدی دارد.


Page Generated in 0/0062 sec