سیدحسین خاتمی:
در 30 سال گذشته هرگاه انگشتی به سمت مشکلی دراز شد، گفتند: آهای دستها را بیندازید ما میخواهیم اول فرهنگسازی و الگوسازی کنیم و بعد اقدامات عملی را شروع کنیم اما به واقع در برخی از مشکلات و ناهنجاریها نه فرهنگسازی دیدیم و نه الگوسازی... جنگ تنها فرهنگساز و الگوساز ما بود که در حد توان خود و شاید بالاتر از حد توان خود و توسط مجاهدتهای رزمندگان و عنایات متعدد خداوند متعال این مهم را انجام داد. هرچند در حساب و کتابها و بررسی ریشه مشکلات و ارائه آمارها 10 سال اول انقلاب را فاکتور میگیریم و میگوییم آن 10 سال، جنگ بوده، در صورتی که فقط آن 10 سال توانستیم فرهنگسازی کنیم. فرهنگی ذخیره کردیم که هنوز از جیب آن میخوریم... . مساله بدحجابی که اکنون یکی از دغدغههای مردم مؤمن، دلسوزان انقلاب، علما و مراجع شده، به بهانه فرهنگسازی سالها مغفول ماند و اکنون غیرقابل کنترل به نظر میرسد؛ طوری غیرقابل کنترل به نظر میرسد که داد و فریاد مردم و حتی مراجع در 2 ماه اخیر کوچکترین تأثیری در پیگیری این موضوع نداشته و انگار مسؤولان کارهای مهمتری دارند و نمیتوانند به این موضوع فکر کنند.
شورایعالی انقلاب فرهنگی هم ظاهراً نمیداند درباره بدحجابی مصوبه بدهد یا دانشگاه آزاد و بالاخره کدام مهمتر است؟ الگوسازی در سالهای بعد از جنگ و در دولتهای سازندگی و اصلاحات بهصورت دیگری انجام شد. الگوی این دوران افرادي مانند فائزه هاشمی شدند که آزادی را در حیطه عقل خود تعریف میکردند و حجاب را نیز به تبع آن در حد فهم خود میدانستند. بحث دوچرخهسواری و پوشش، در حد پوشش آن زمان اکنون ثمر داد؛ ثمری که خود شاهد آن هستید. آن زمان زنان به اصطلاح نخبه هم جدالهایی بر سر کت و دامن یا کت و شلوار برای زنان داشتند، مثلا نخبهای که چند هفته قبل گفت: بدحجابی که گناه کبیره نیست چرا به آن گیر میدهید؟ نخبهای که کت و شلوار به تن دارد و چادری به سر و فقط به سر... نخبهای (!) که اگر به تصاویرش مراجعه کنید الگوی دختران را میبینید. سیدمحمد خاتمی، در مورخ 16/8/79 در مصاحبهای با شبکه NHK میگوید: «اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است... مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصههای مختلف حضور داشته باشند». برای الگوسازی و فرهنگسازی در مقابله با بدحجابی چه اقدامی شده است؟ زنان نخبه ما و زنان در ادارههاي دولتی و خصوصی به چه صورت هستند که دختران در خیابان آنطور باشند. سینما و تلویزیون ما برای فرهنگسازی و الگوسازی چه کار مهمی انجام داده... آیا برخی سریالهای تلویزیونی با برخی نشستهای فرهنگی درباره حجاب در تضاد و تناقض نیست؟ وقتی نشستهای متعدد تلویزیون را درباره حجاب میبینیم یاد آن مردی میافتیم که سوار اسب میشد و اسبهایش را میشمرد و میدید یکی کم است. این صدا و سیما اول باید از اسب پیاده شود، از بالا به پایین بیاید و بعد به حاصل زحمات چندین ساله خود در ترویج تجملگرایی، بداخلاقی و شکستن حرمتها نگاه بیندازد. متأسفانه سینما و تلویزیون ما در مقابل انتقادات محکم ایستاد، آن را محکوم کرد و هر دلسوزی که به صدا و سیما انتقاد کرد را ممنوعالتصویر کرد و در مقابل عنان اختیار را به دست کسانی داد که آن را به قهقرا بردند. سیمای ما جایی برای افراد مؤمن و متعهد باز نکرد و پول بیتالمال را به پای کارگردانان و بازیگرانی ريخت که همه بر احوالات آنان آگاهند. حلقه گمشده بدحجابی را فقط باید در میان روشنفکرنماها و ارگانهای خصوصي و نيمه خصوصی یافت!... .