گروه حوادث:
پسرخالههای ششلولبند پایتخت که به مطب پزشکی دستبرد مسلحانه زده بودند با ردیابیهای پلیسی به دام افتادند.
این دزدان مسلح در تماس با پزشک میخواستند در ازای 5 میلیون تومان مدارک سرقتی را پس بدهند غافل از اینکه پلیس با ردیابیهای علمی خود را به پشت دیوار خانهشان رسانده است. ساعت 19 غروب 10 اسفندماه سال 88، 2 مرد مسلح با حمله به مطب پزشکی در سعادتآباد به 3 میلیون تومان پول، چندین لپتاپ و گوشی موبایل به همراه مدارک شناسایی پزشک دستبرد زدند و گریختند. وقتی ماموران کلانتری 134 شهرک غرب به تحقیقات میدانی دست زدند، ردیابی دزدان مسلح با دستور دادیار رضوانفر از شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره یکم قرار گرفت و آنان با اعزام به محل سرقت مسلحانه موفق به شناسایی یک مغازه طلافروشی در فاصله کمی از مجتمع تجاریای شدند که مطب پزشک در طبقه دوم آن قرار داشت. دوربین مداربسته این طلافروشی تحت بازبینی قرار گرفت و همزمان دوربینهای یک شعبه بانک نیز در نظر گرفته شد تا اینکه کارآگاهان دیدند 2 دزد مسلح با خارج شدن از مجتمع تجاری خود را به پیکان سفیدرنگی رسانده و سوار بر آن به همراه دیگر همدستشان که پشت فرمان بود، گریختهاند. شماره خودروی پیکان برای شناسایی صاحبش در اختیار تیم فنی پلیسآگاهی گذاشته شد و همزمان با ردیابی صاحب پیکان که «کورش» نام دارد و خانهاش در 20 متری افسریه است کارآگاهان شنیدند یکی از دزدان در تماس با پزشک خواسته تا در ازای مدارک شناسایی سرقتی 5 میلیون تومان بگیرد. هنوز این دزد سر قرار نرفته بود که روز 10 اردیبهشتماه سال جاری ماموران خود را به پشت دیوار خانه کورش رساندند و با دستگیری وی در بازرسی از خودرویش چند لپتاپ سرقتی را پیدا کردند. کورش ابتدا سعی داشت با ادعاهای گمراهکننده خود را بیاطلاع از سرقت نشان دهد اما رایانههای دستی به سرقت رفته از مطب پزشکی مهر سکوت وی را شکست و مرد جوان پذیرفت خودرویش را در اختیار دزدان مسلح قرار داده است. پسرخالههای ششلولبند تحقیقات نشان داد 2 برادر کورش با نامهای «کیانوش» و «رضا» به همراه 2 پسرخالهشان که «جعفر» و «منوچهر» نام دارند در این سرقت مسلحانه دست داشتهاند. کورش در اعترافاتش گفت: خودرویم در اختیار کیانوش، رضا و جعفر بود و اسلحهها را پسرخاله دیگرم به نام منوچهر از مرز خریده است. من اطلاعی از سرقت نداشتم، وقتی این کار را انجام دادند به من نیز سهم رسید. چند باری برای فروش لپتاپها به مغازهها و مراکز خرید و فروش رایانه رفتم اما چون کارتن لپتاپها را نداشتم کسی آنها را از من نخرید. مشکلات مالی زیادی داشتم و میخواستم لپتاپها را به قیمت روز بفروشم به همین خاطر قصد نداشتم ارزانفروشی کنم تا اینکه دستگیر شدم. کارآگاهان که توانسته بودند پسرخالههای ششلولبند را شناسایی کنند با راهنماییهای کورش، ابتدا منوچهر را روز 11 اردیبهشتماه سال جاری در حوالی میدان شوش به دام انداختند که با اعترافات مشابه وی هنوز 24 ساعت نگذشته بود که کیانوش را در مخفیگاهش واقع در شهرک ناز شناسايي کردند. وي كه با ديدن ماموران قصد فرار داشت با شليك پليس چارهاي جز تسليم نديد.کیانوش در بازجوییها گفت: من، برادرم و جعفر با خودروی پیکان برادر دیگرم به سرقت از مطب دست زدیم. وقتی قرار شد پول و لپتاپها را تقسیم کنیم اختلاف پیدا کرده و با هم درگیر شدیم. رضا و جعفر همه پولها را برداشتند و تنها لپتاپها و موبایلها به ما رسید. وی افزود: من هیچ پولی نداشتم و چون با خریدن یک خودروی اقساطی زیر بار قرض رفته بودم، تصمیم گرفتم با پزشک تماس بگیرم تا در ازای مدارکش 5 میلیون تومان به من بدهد اما هنوز قرار نگذاشته بودم که بازداشت شدم. بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطن امروز»، رضا و جعفر که با هم پولها را تقسیم کردهاند، مشخص شد آنان با اطلاع از بازداشت همدستانشان گریختهاند. پلیس در حال تحقیق برای ردیابی این 2 پسرخاله فراری است تا پرده از دیگر اقدامات مجرمانه و مسلحانه آنان بردارد.