printlogo


کد خبر: 4344تاریخ: 1393/2/20 00:00
گمنامی و بی‌قدری

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید  لواسانی:‌انسانی که تحت تربیت صحیح اسلامی است از شهرت‌طلبی فراری است زیرا می‌داند که شهرت‌طلبی ابزاری در دست نفس و شیطان است تا او را درون پستی‌های دنیا بند و آزادگی او را سلب کند. و چه زندانی بدتر و سخت‌تر از زندان خودساخته نفسانیت! اما پرسش آن است که اگر باید از این صفت خطرناک که انسان را به هلاکت می‌رساند، فراری بود، در مقابل چه راه‌حلی وجود دارد؟ علمای اخلاق به تبع روایات معصومین علیهم‌السلام بیان می‌کنند که در مقابل شهرت‌طلبی، دو ویژگی «خمول» یا گمنامی و بی‌قدری و «عزلت» یا خلوت‌گزینی باید در درون انسان تقویت شود یعنی باید همه تلاش ما این باشد که خود را به این صفات آراسته کنیم و وحشت داشته باشیم که به شهرت برسیم. حقیقت خلوت‌گزینی انقطاع الی الله است، یعنی فرار از مردم و وحشت از آنان و پناه‌آوردن به حق. و این تنها در صورتی حاصل می‌شود که انسان نفس خود را مهار کرده باشد و دنیا و زخارف پست و حقیر آن را به هیچ بنگارد. [التحصین: 4] اما منظور از گمنامی و بی‌قدر آن است که خود را هیچ ببیند. معروف است که ملاعلی همدانی خدمت مرحوم حاج‌شیخ حسن‌علی نخودکی رسید و تقاضای موعظه کرد. شیخ فرمود: «مرنج و مرنجان». عرض کرد: «مرنجان راحت است، اما مرنج را چکار کنم؟» فرمود: «خود را کسی ندان.» ویژگی خود را هیچ‌ندانستن رمزی برای رسیدن به برکات معنوی است. یعنی سالک از دین خدا دفاع می‌کند، در برابر ناهنجاری‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی حساس است اما نسبت به خودشان کاملا با تسامح رفتار می‌کند. چنانکه خداوند به پیامبر خود صلی‌الله علیه و آله و سلم دستور می‌دهد: «خُذِ الْعَفْو» [اعراف: 199] یعنی در امور شخصی خود گذشت پیشه کن و این حالت را هیچ‌گاه ترک مکن. یقیناً این چشم‌پوشی، در امور مربوط به رسالت و دین نیست بلکه تنها در امور شخصی است و این دستورالعمل جامع زندگی در جامعه اسلامی است. بنابراین منظور از گمنامی‌طلبی و بی‌قدری‌خواهی، آن است که انسان چنان خود را بسازد که که برای خود شأنیتی فردی و شخصی قائل نباشد، بلکه تنها برای خدا کار کند و  اندیشه و عمل او برای خدا باشد. از سوی دیگر خلوت‌گزینی به معنای خودسازی و آراستگی به اخلاق نیک است تا درون انسان جز به خدا توجه نداشته باشد و از غیرخدا بریده باشد. در این صورت اگر در بالاترین مسؤولیت‌های اجتماع هم باشد، باز خلوت‌گزیده است زیرا درونش از غیرحق خالی است و هیچ توجهی برای جلب نظر مردم ندارد. حضرت امام کلامی دارند که به‌خوبی این معنی را نشان می‌دهد:  «تا ریش‌، سفید نشده کارى کنید؛ تا مورد توجه مردم قرار نگرفته‏اید فکرى به حال خود نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مى‏بازد؛ خود را گم مى‏کند. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید؛ رذایل اخلاقى را از خود دور کنید.» [جهاد اکبر: 22]
 اما گمنام و بی‌قدر به این معنی است که انسان در درون خود برای خود هیچ قدری قائل نباشد و شأنی نبیند. چنین فردی که قلبش از حب خدا پر شده و همه توجه‌اش به خداست و بر خود هیچ شأنی قائل نیست، هیچ‌کس حقیقت وجود او و قدر حقیقی او را نمی‌شناسد و تنها نزد خدا شناخته شده است: «أولیائی تحت‏ قبائی‏  لا یعرفهم غیری‏» [روضه المتقین: 9/285]  مگر ما حضرت امام را شناختیم و قدر ایشان را دانستیم؟ چه کسی گمنام‌تر از امام و بی‌قدرتر از ایشان حتی نزد نزدیک‌ترین افراد به ایشان که کسی قدر ایشان را نشناخت زیرا چنان خود را ساخته بودند که وجودشان عین نورانیت شده بود و از شدت نور از همگان پنهان بودند و کسی را یارای نظرکردن به حقیقت وجود ایشان نبود. توجه به این مطلب ضروری است که ما یقیناً باید در همه مدارج نظام اسلامی خود را خدمتگزار نظام و مردم بدانیم و نسبت به رفع نیازها و احتیاج‌های آنان اقدام کنیم. چه در بعد علمی و در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها و چه  در نظام اجرا و مناصب مدیریتی و چه در خدمات اجتماعی و معلوم نیست که گناه کنارکشیدن از این خدمت بزرگ کمتر از گناه شهرت‌طلبی باشد، منتها باید درون را از دیگران خالی کرد و با نیت خالص وارد صحنه عمل شد. اما اگر کسی تصور کند خود را نسازد و درون را از غیر پاک نکند و با ویژگی شهرت‌طلبی به صحنه خدمت به جامعه و مردم وارد شود،  بی‌شک خود را به هلاکت انداخته، زیرا همه تلاش او برای دنیا بوده است و نتیجه چنین تلاشی جز زیان ابدی نیست: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» «[کهف: 103 ـ 104] و نتیجه چنین زیانی اولا آن است که انسان به تدریج خود را محور می‌بیند و همه تلاشش آن است که نشانه‌های نورانی الهی را در پناه نفسانیت خود بپوشاند، ثانیا فراموش می‌کند که روزی باید پروردگار خود را ملاقات کند، ثالثا همه اعمالش نابود و محو می‌شود، رابعا در روز قیامت بدون مقدار محشور می‌شود: «أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً» [کهف: 105] آری! کسی که خود را در دنیا- در پیشگاه پروردگار عالم- «بی‌قدر» کرد و «گمنامی» را بر «شهرت‌طلبی» برگزید، در قیامت دارای وزن است و قدرش بلند است و برعکس، کسی که خود را در دنیا بلندآوازه کرد، در قیامت بی‌قدر است.


Page Generated in 0/0067 sec