نتایج انتخابات هند به سود حزب بهاراتیا جاناتا (بیجیپی) به رهبری نارندرا مودی، سخت نگرانکننده است. صعود این جریان افراطی ناسیونالیست با پیشینه گرایشهای فاشیستی در دوران جنگ دوم جهانی، با اقتدار نیروهای سیاسی مشابه در اوکراین و پیامدهای بشدت بحرانی آن، مقارن است و این امر نگرانیها را تشدید میکند.
پانکاج میشرا در «گاردین» روز جمعه، صعود نارندرا مودی را «ورود هند به سختترین دوران پس از استقلال» خوانده و به پیشینه جریان سیاسیای که مودی بدان تعلق دارد، «راستریا سوآیَم سِیواک سَنگ» (آراساس) پرداخته است.
این سازمان شبهنظامی هندو که مودی عضو قدیمی آن است و در سال 1925 با الهام از جنبشهای نژادپرستانه غربی ایجاد شد، در دوران جنگ دوم جهانی ستایشگر هیتلر و موسولینی بود و سپس ستایشگر صهیونیسم و دولت نوپدید اسرائیل. علت تعلق رهبران آراساس به نازیسم و صهیونیسم شیفتگی ایشان به «نژاد ناب» بود که این دو جریان بارزترین تجلی آن بودند.
این همان سازمانی است که یکی از اعضای آن مهاتما گاندی را به دلیل سلوک دوستانه او با مسلمانان به قتل رساند (30 ژانویه 1948) و در دوران پسین، آشوبهای متعدد ضد مسلمانان مانند ماجرای مسجد بابری (1992) و کشتار فجیع بیش از هزار مسلمان در ایالت گجرات (2002)را پدید آورد. در زمان کشتار گجرات، نارندرا مودی «سَر وزیر» این ایالت و حامی عاملان این فاجعه بود. برخی تحلیلگران مدعیاند آراساس حدود یک میلیون جوان شبهنظامی تحت پوشش دارد که به سبک سازمان جوانان هیتلری در واحدهایی بهنام «شاخه» سازماندهی شدهاند.
نقش زرسالاران بزرگ هند، بویژه خاندان تاتا در برکشیدن مودی پنهان نیست و در واقع حمایت راتان تاتا ارتقای مودی را به رهبری حزب بهاراتیا جاناتا سبب شد. در ماههای اخیر، خانم سوزانا ارونداتی روی، نویسنده و فعال سیاسی سرشناس هند، افشاگریهای متعددی درباره پیوند مودی با مجتمعهای بزرگ مالی- اقتصادی هند انجام داده و او را نماینده سیاسی این کرپوراسیون خوانده است.
آیا صعود مودی به قدرت، اندکی پس از صعود ناسیونالیستهای افراطی در اوکراین که فروپاشی سریع این کشور و بحران بزرگ جهانی و آغاز «جنگ سرد جدید» را در پی داشت، تصادفی است؟ آیا صعود نئوفاشیسم در هند، همزمان با اقتدار نئونازیها در اوکراین، با انتخابات 2016 آمریکا ارتباط ندارد و از تحولاتی عظیم و خطرناک در جهان امروز خبر نمیدهد؟