حامد فرهادي:
اگر کسی میداند مسؤولان فرهنگی در کدامین گوشه از این پهنه خاک و در کدامین باب مشغول فرهنگسازی و فرهنگ پروریند ما را نیز در جریان بگذارد. اگر کسی هست که خبر داشته باشد این انسانهای با فرهنگ، فرهنگشان را در کدام نقطه خرج میکنند به ما نیز بگوید. ما با ایشان عرضی داریم؛ عرضی نه چندان طویل، سوالی ساده. واقعا دلمان میخواهد بدانیم تئاتری را که ما متحیرانه به تماشایش نشستیم لااقل اسمش را شنیدهاند؟ دوست داریم بدانیم خبر دارند تئاتری به نام «جزیره عشق» ماههاست که با وقاحت بر پرده تمام قد تمام فرهنگ را به لجن کشیده است؟ این مسؤولان مسؤولیتشناس باید ما را توجیه کنند که آیا از اجرای مفتضح این تئاتر بیخبرند؟ یا در وجه اسفناکترش باخبرند و به آن مجوز دادهاند؟ باید روشنمان کنید این مجوزها را بر چه اساس و میزانی صادر میفرمایید؟ براساس موازین شرع؟ براساس معیارهای فرهنگی یا براساس بیاساسی؟ باید حضور فرهنگیتان عرضه بداریم که هر چقدر جای شرع و موازینش در آن خالی بود جای هر چیز غیرقابل تصوری در آن پر بود، اگر عرض میکنیم غیرقابل تصور، حمل بر اغراق نفرمایید باید بودید و میدیدید روابطی را که بسیار از آزاد گذشته بود. واژه آزاد برای توصیف مناسبات نامناسب این ابتذالپیشگان بسیار ناچیز بود، چرا که براحتی برای نشان دادن مهوعترین و وقیحانهترین حرکاتشان تنها لطفی که کرده بودند استفاده از مرد زننما بود تا به نمایش درآورند هرآنچه را تصورش سخت بود، از تماسهای فیزیکی چندشآور تا انجام حرکات ناموزون و زدن حرفهای رکیک. این همه اقدامات دور از شأن انسان جدای از مسلمان و ایرانی بودنش این اثر بدیل را تبدیل به یک شوی شرمآور جنسی و منافی عفت کرده است. دوستداران فرهنگ کلاهشان را بالاتر بگذارند که باید گفت با این روند روبهاضمحلال قدمی بیش تا تئاترهای پورنوی غربی فاصله نداریم، کافی است به جای مرد زننمای نمایش یک زن قرار داده شود. جالب اینجاست که در آثار برونمرزی اغلب برای ایجاد جاذبه کاذب در کنار موضوع نمایش هر از چند گاهی به اینگونه روابط دور از اخلاق و حرکات جلف پرداخته میشود اما این شو هیچ نبود و هیچ نداشت الا همین مناسبات!از آغاز تا انتها! اگر فرض بر این است که مسلمان هستیم که این کارناوال فاسد جنسی لحظهای بدون حرام نگذشت و اگر فرض بر انسانیت و تمدن است که همه اثر دور از این عناصر بود اما اگر فرض بر هیچ کدام از اینها نیست لااقل برای این همه بیشرمی محدودیت سنی قائل میشدید. سالگرد شهید چمران گذشت، کجاست که ببیند در مجتمعی که به نام او نامگذاری شده چگونه تمام ارزشها و فرهنگهایی که او و امثال او برای احقاقشان جان باختند لگدمال میشود و به قول دوستی مسؤولان فرهنگی همچنان دوست دارند مشغول فرهنگسازی در ناکجا آبادها باشند!