سارا شکری: کلماتی مانند جشن در حوزه فرهنگ و هنر انرژی مضاعف به اهالی این حوزه میدهد اما جشن در شرایطی انرژی را مضاعف میکند که فراگیربودن در آن دیده شود نه فقط یک عده خاص. اگر مروری بر عکسهایی که پس از بازگشایی خانه سینما بیندازیم، خواهیم دید عکسهای برخی شخصیتها را در مراسمهای متعدد میتوان مشاهده کرد. تعدادی انگشت شمار که از رانتهای مختلف بهره برده و خود را به مراکز قدرت و پول نزدیک میکنند و به هر طریق قراردادهای میلیاردی میبندند، این در حالی است که خانه سینما بیش از 4000 عضو دارد که اکثر آنها بیکار هستند. شرایط تولید بهگونهای رقم خورده است که تقریبا دولت همه تهیهکنندگان را به حمایت خود وابسته کرده است و بدون حمایت دولت (بهدلیل هزینههای سرسامآور) هیچ فیلمی تولید و روانه اکران نمیشود. وزارت ارشاد هم بودجه محدودی در اختیار دارد که تنها میتواند براساس اولویتهایی که در نظر دارد هزینه کند و برای تولید اولویتهایش هم از نیروهایی استفاده خواهد کرد که در محافل مختلف رئیس سازمان سینمایی را همراهی میکنند و در شوراهای مختلف (حتی اگر تخصص لازم را ندارند) شرکت میکنند! نیروی انتظامی و رسانه ملی از ارگانهایی هستند که توان تولید در حوزه سینما را دارند اما تولیدات خود را معطوف به حوزه تلویزیون کردهاند. نیروی انتظامی تلاش دارد با ساخت فیلمها و سریالهای تلویزیونی مخاطب گستردهای را در بر گیرد که سینما و سالنهای خالی آن این امکان را از او سلب میکند و رسانه ملی هم سالهاست در حوزه سینما فعالیت نمیکند و تولیدات خود را معطوف به کارهای تلویزیونی کرده است. با این اوصاف تنها نهادهایی باقی میمانند که بنا به خاستگاه و اهداف خود از سینما حمایت میکنند که آنها نیز در چنبره یک عده خاص قرار گرفتهاند که آن افراد هم با تعدادی خاص از افراد سینما که اکثرا در شورای مرکزی صنوف فعالیت دارند، کار میکنند. وابستگی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران به بودجههای دولتی به حدی شده است که دور از اغراق نیست اگر بگوییم وابستگی به مثابه طفلی به شیر مادر است. با این اوضاع و در شرایط فعلی بخش خصوصی توان خود را از دست داده است و سرمایهگذار خصوصی حاضر به تامین هزینه تولید فیلم نخواهد بود. اگر تهیهکنندهای هم پیدا شود که بخواهد مستقل عمل کند احتمالا در شوراهای مختلف به قدری دچار سرگردانی میشود که پشیمان شده و عطایش را به لقایش میبخشد. در شرایطی که بحران بیکاری در میان اهالی خانه سینما وجود دارد و تعدادی از هنرمندان این کشور امکان پرداخت مبلغ ناچیز 40 یا 60 هزار تومان بیمه تکمیلی خود را ندارند، چگونه هیات مدیره خانه سینما دلخوش به برگزاری جشنهای متعدد است؟ این عزیزان در مصاحبههای متعدد دغدغه خود را کار صنفی اعلام کردند؛ عسگرپور در طی دوران مدیریتش در سخنرانیهای مختلف اهالی سینما را امیدوار به ایجاد صندوق بیکاری و تاسیس آن کرده است و همیشه تاکید داشت 2 وظیفه در اولویت کاریاش تعریف کرده است که یکی از آنها امنیت شغلی است و البته بیمه بیکاری یکی از مهمترین مولفههای امنیت شغلی. چه زمانی این اتفاق رخ میدهد؟ چقدر دغدغه در هیات مدیره خانه سینما پس از بازگشایی وجود دارد؟
بحران بیکاری در میان اهالی سینما وجود دارد اما ما هرروز شاهد یک جشن در این حوزه هستیم. آن هم در شرایطی که این جشنها نمیتواند مشکلات اهالی را حل کند. تهیهکننده خصوصی در سینمای ایران رو به انقراض است و وضعیت وخیمی در میان اهالی سینما دیده میشود. البته واضح و روشن است که جشنهای یک شبه هزینه چندانی برای سینما ندارد اما میبینیم هزینه این خرجها از فارابی که ارگان وابسته به وزارت ارشاد است، پرداخت میشود. پرداخت هزینه چند صد میلیونی در شرایطی که برخی هنرمندان توان پرداخت هزینه بیمه تکمیلی خود را ندارند، توقع نمیرود. این بنیاد بازوی اجرایی سازمان سینمایی به شمار میآید و بسیاری از کارگردانان در انتظار حمایت این بنیاد برای تولید آثارشان هستند اما این بنیاد به جشن کانون کارگردانان که تنها عده کمی از اعضای این کانون در جشن حاضر شدند کمک میکند. مجموع کارگردانانی که در جشن کانون کارگردانان ـ مغز متفکر حوزه فیلمسازی ـ حاضر بودند کمتر از 70 نفر بود (با توجه به عکسهای منتشر شده). در حالی که قرار بود این جشن به همدلی بدل شود اما تنها تعداد محدودی از کارگردانان مطرح که اکثر آنها در دورهای حضور فعال در خانه سینما داشتند در آن حضور یافتند. در میان حضار حاضر در جشن، بازیگران و تهیهکنندگان نیز حضور داشتند در آن در میان کارگردانان، چهرههای مهم و مطرح نسل اول، دوم و سوم که در سالهای گذشته برگزیده جشن خانه سینما و جشن کانون کارگردانان بودند، حضور نداشتند. انتشار انتقادات مهدی فخیمزاده برای افشاگریهای اخیرش پیرامون رانتخواریها و نابسامانیهای صنفی در کانون کارگردانان، گوشهای از وضعیت نابسامان خانه را روشن کرد و به فاصله کوتاهی طهماسب صلحجو هم از سمت خود در انجمن منتقدان و نویسندگان کنارهگیری و دلایل خود را بازگو کرد. در شب کارگردانان، کمال تبریزی، رئیس کانون کارگردانان با صراحت گفت: این روزها بحث اختلافنظرها و دعواها در صنوف بالا گرفته است. بهتر است این اختلافنظرها را با هم مطرح کنیم و با هم در میان بگذاریم، نه اینکه مشکلات خود را مطبوعاتی کنیم قبل از اینکه خودمان به نتیجه درستی در رابطه با مشکلاتمان برسیم. مردم ما از دعواهای مختلف مانند دعواهای سیاسی و اقتصادی خسته شدهاند. ما در مجموعه فرهنگی و هنری باید گذشتههای تلخ را کنار گذاشته و نگاهمان به آینده باشد و بدانیم چگونه باید دور هم جمع شویم.
حال این سوال مطرح است که این اختلافات چگونه حل میشود؟ اختلافات بر سر چه مسائلی است؟ شاید یکی از اختلافات مهم بر سر استفاده از منابع مالی است، چرا باید تنها یک عده خاص امکان تولید فیلم را داشته باشند و دیگر کارگردانان بیکار بمانند؟ سیروس الوند در مراسم پنجمین شب کانون کارگردانان متذکر شد: یک جمله سادهای است که من مدتها آن را زمزمه میکنم، جمله این است که کار بالاترین تفریح یک فرد است و این به آن معناست که تا امروز نزدیک به 3 سال است که من تفریح نکردهام، در واقع در این 3 سال فهمیدم که کارکردن و کار نکردن یعنی چه. اما سوال اینجاست بنیاد سینمایی فارابی که بازوی اجرایی دولت در امر تولید و حمایت از فیلمسازان برای تولید است چگونه اینقدر محدود عمل کرده و فعالیت خود را محدود به برگزاری جشن رسانهها و کمک به جشن کانون کارگردانان کرده است؟!
ای کاش بنیاد سینمایی فارابی و دولتمردان شرایطی را فراهم میآوردند تا هنرمند بتواند چشم و گوش جامعه بوده و کار کنند تا به رشد و تعالی کشور کمک کنیم و فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی خود را گسترش دهیم. در سالی که سال فرهنگ و اقتصاد از سوی مقام معظم رهبری نام گرفته است بهتر است دوستان آستینها را بالا زده و به جای برگزاری جشنهای متعدد که دردی را دوا نمیکند به فکر فراهم آوردن شرایط تولید و کار برای هنرمندان کشور باشند. دوستان! با رفتن به جشنواره و برگزاری جشن و جشنواره نمیتوان به منویات رهبری رسید و دغدغههای رهبری در حوزه فرهنگ در حد حرف و شعار باقی میماند. به جای تقدیر از یک عده خاص که اکثر آنها را همه اهالی رسانه میشناسند بهتر است آستینها را بالا بزنید و همت کنید تا هم اختلافات مرتفع شود و هم مشکل بیکاری اهالی سینما.