شروین طاهری: امروز دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان صحنه نبردی علنی میان دو جریان سیاسی اصلی این کشور خواهد بود: منادیان استقلال افغانستان و حامیان ادامه استعمار آمریکایی. در عین حال این انتخابات خود متاثر از تناقض میان طالبانیسم و دموکراسی است، طوری که دو رقیب نهتنها باید در چالشی رودررو به قصد رسیدن به ارگ ریاستجمهوری شرکت کنند بلکه تازه پس از آن به چالشی بغرنجتر مقابل پایگاه قدرتمند طالبان برخواهند خورد. این دو طیف سیاسی که از هنگامه اشغال این کشور توسط بیگانگان به سرکردگی آمریکا، دو جریان موازی در لایههای سیاست بودهاند امروز توسط دو نامزد پیشتاز دور دوم انتخابات ریاستجمهوری نمایندگی میشوند، دو چهرهای که تفاوت ماهیتشان همانقدر شدید است که تناقض دیدگاهها و اهدافشان.
از یک سو دکتر عبدالله عبدالله که در انتخابات 16 فروردین93 (دور نخست) تا آستانه پیروزی مطلق رفت و 45 درصد آرا را به دست آورد، چهرهای مستقل است با سوابق جهادی دوشادوش احمد شاه مسعود. در مقابل او، دکتر اشرف غنی احمدزی قرار دارد که با 6/31 درصد آرا به دور دوم رسید و به عنوان کارمند سابق صندوق بینالمللی پول مستقیما توسط آمریکا و اسرائیل حمایت میشود. اولی شعار اصلاحات در عین وحدت و همدلی سر داده ولی دومی مدام به پشتونگرایی متعصبانه دامن میزند تا فضای انتخابات را به سوی دوقطبی پشتونها در مقابل اقلیتها بکشاند و میدانیم که آنها بیش از 50 درصد جمعیت کشور را دربرمیگیرند. عبدالله از مشروط کردن توافقنامه دولت جدید کابل برای ادامه حضور نیروهای بیگانه سخن میگوید و اشرف حفظ امنیت افغانستان را تنها در گرو باقی ماندن نیروهای آمریکا و ناتو میداند و بس! دکتر عبدالله عبدالله، طبیب چشمپزشکی است که نگاهی ملی و میهنی به کشورش دارد اما شکی باقی نمانده که اشرف غنی احمدزی در مقابل زیادهخواهیهای غربیها برنامهای ندارد، جز تحمیل «چشم»های متوالی به ملت افغان. حتی موقعیتهای اخیر این دو نیز موید این دیدگاه است. عبدالله که نفر دوم انتخابات ریاستجمهوری پیشین پس از حامد کرزى، رئیسجمهور فعلى بود، همچنان عضو جبهه ملى است که فراگیرترین جریان سیاسی کشور و شامل رهبران شمارى از احزاب سیاسى است.
اشرف غنی احمدزی طی دو سال گذشته، عضو کمیته عالی مشورتی پروژههای حاکمیت قانون در پروگرام عدالت بینالمللی وکلای آمریکا بوده و همزمان عضویت کمیته عالی پروژه موسسه بروکینگ (برای صلح در جهان) را نیز داراست. اشرف فقدان برنامههای ملی در کمپین انتخاباتی خود را با شعارهای قشری جبران کرده است، مثل ادعاهای کلی برای احیای حقوق زنان و حتی جلب حمایت فمنیستها و همجنسبازان افغان. تبلیغات انتخاباتی به سبک غربی، ژستی است که اشرف برای توجیه حضور 13 ساله حامیان آمریکاییاش در افغانستان به خود گرفته است. او به دستور واشنگتن بشدت سعی دارد اینگونه به افکار عمومی جامعه جهانی القا کند که پس از 13 سال حضور نظامی در افغانستان توانسته با تروریسم مبارزه و مسیر دموکراسی را در افغانستان ریلگذاری کند اما در عین حال میداند جامعه افغانستان یک جامعه سنتی است که ارزشهای قومی در درجه اول و ارزشهای دینی در وهله بعد از اهمیت بالایی برای مردم این کشور برخوردار است. در این میان اشرف خود را یک پشتون اصیل دوآتشه معرفی میکند و در مقابل با عنوان کردن این نکته که عبدالله تنها از طرف مادری خون پشتون دارد، با شدت و حدت بر طبل پشتونگرایی میکوبد تا این اکثریت قدرتمند را که بویژه بدنه قومیتی اکثر گروههای طالبان را تشکیل میدهند به نفع خود به بازی بگیرد. موضوع اینجاست که حتی اگر او با این حربه قومیتی بتواند پیروز شود نمیتواند الگوی مورد نظر آمریکا در افغانستان را پیاده کند. اشرف غنی احمدزی بشدت گرایشهای غربگرایانه دارد و در جامعه سنتی افغانستان به فردی سکولار معروف است. شخصیت به دور از دین و اسلام و نزدیکی به آمریکا باعث شده است تا طالبان از هماکنون مخالفتهای شدید خود با اشرف غنی را اعلام دارند. از نگاه طالبان همین که او اعلام کرده است در صورت پیروزی در انتخابات، پیمان امنیتی کابل– واشنگتن را امضا خواهد کرد گناهی نابخشودنی است. در نتیجه میتوان پیشبینی کرد در صورت حضور وی در کاخ گلخانه (ریاستجمهوری) کابل، نزاع و درگیری میان اشرف غنی رادیکال با طالبان بشدت بالا خواهد گرفت. تناقضهای طالبانی در جامعه افغانستان وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که بدانیم اگر عبدالله عبدالله هم با همه شایستگیهایش به پیروزی در انتخابات امروز دست یابد، کینه طالبان از مبارزات جهادی یار مسعود و دشمن قدیمشان ممکن است به برافروخته شدن آتش جنگ میان نیروهای حامی عبدالله و شبهنظامیان طالبان منجر شود، بویژه که او از سوی پاکستان- محرک اصلی بسیاری از گروههای شبهنظامی در جنوب افغانستان- متهم به ارتباط نزدیک با هند نیز هست. آمریکا اگر میتوانست مشکل طالبان را حل کند به پیروزی چشمگیری در افغانستان دست یافته بود. طالبان بزرگترین معضل امنیتی بر سر راه امیال آمریکا و متحدانش در افغانستان است. واشنگتن نیز این موضوع را درک کرده و پس از ناتوانی از تقابل نظامی با این گروه سعی کرد از طریق سیاسی و مذاکره، طالبان را رام خواستههای خود کند که تاکنون موفق به این کار نشده است. در نتیجه انتخابات افغانستان هرچه باشد نوعی زایمان زودرس برای روند دموکراسیسازی مصنوعی آمریکایی در این کشور بوده و بازخوردی جز شکست در اهداف کاخ سفید نخواهد داشت.