حسین قدیانی: تقسیم کردن ملت به اقلیت و اکثریت اگر از ناحیه احزاب صورت گیرد شاید یک توجیهی داشته باشد چرا که نان دار و دستههای سیاسی عمدتا در همین دوگانهسازیهاست، لیکن به هیچوجه زیبنده شأن دستاندرکاران ارشد اجرایی نیست که هرازگاه ملت را به دو گروه اقلیت و اکثریت تقسیم کنند. متاسفانه در دولت اعتدال بارها شاهد این تقسیمبندی بودهایم. در آخرین نمونه، رئیس کابینه دچار این دوگانهسازی شدند، آنجا که گفتند اقلیت حق ندارد به تصمیم اکثریت بیاحترامی کند. بلاشک سخنگفتن بهگونهای که گویا آقای روحانی بیشتر رئیسجمهور آن دسته از جمهور است که به او رای دادهاند، تناسبی با شعار تدبیر یا حتی شعار اعتدال ندارد. وقتی ما بهعنوان منتقد دولت، رئیسجمهور را رئیس همه جمهور میدانیم، وقتی ما از نوک پا تا فرق سر با بعضی از این منتقدان بعضی از این دولتها فرقهای اساسی داریم، وقتی روادارانه و همراه با احترام سخن میگوییم و وقتی اینچنین دلسوز جایگاه دولتمردان هستیم، بهتر است خود متولیان نیز حرمت بیشتری برای امامزاده قوه اجرا نگهدارند و خود را محدود به رایدهندگان شعار اعتدال نکنند. «بیاحترامی نکردن» یک گزاره اخلاقی است که همه باید به آن ملتزم باشند. هیچکس نباید به هیچکس بیاحترامی کند، این مهم، اقلیت و اکثریت ندارد. نه جمهور باید به رئیسجمهور بیاحترامی کند و نه برعکس. نقد البته اگر متین و مستند باشد بلااشکال است اما متهم کردن این و آن به «زندگی در عصر حجر» قطعا زیبنده داعیهداران احترام نیست. ما یک «وحدت کلمه ملت» داریم یک «تقسیم کردن ملت». فرض است بر دولتمردان که حتی هنگام دعوت به اخلاق نیز از «موضع حق» یعنی «موضع وحدت» سخن بگویند و بسی بیش از این، متوجه نتایج شوم تقسیم کردن ملت باشند. الحمدلله در کارنامه دکتر روحانی، سمتهای حساس امنیتی موج میزند، فلذا ایشان بهتر از همه میدانند که از جمله بسترهای ایجاد ناامنی، همین دوگانهسازیهاست. وانگهی! ناظر بر نتیجه انتخابات 24 خرداد 92 باید بپذیریم که تقسیم کردن ملت به دو گروه اقلیت و اکثریت، بیش از آنکه تقسیم کردن مردم به دو گروه اقل و اکثر باشد، فیالواقع تقسیم کردن مردم به عدد 2 است. با این حساب آیا مدبرانهتر نیست که خروجی سخن دستاندرکاران، طرد نیمی از ملت از دایره پیرامونیشان نباشد؟ واقعا آیا رواست که بازهم بر همان مدار دوگانه کردن ملت مدعی شویم «ملت ما سال قبل در برابر مولایش در انتخابات سر فرود آورد و در برابر خرافهگرایان از امام زمان (عج) عذرخواهی کرد» در اینجا باید گفت اولا، آیا از جمله مصادیق خرافهگرایی همین خرج کردن بیهوده از مقدسات نیست؟ واقعا چرا در تحلیل رای خود، پای صاحبالزمان(عج) و عذرخواهی از ایشان را به میان میکشیم؟ ثانیا، طبق این جمله، آرایی که روز 24 خرداد در صندوقها ریخته شد رای علیه خرافهگرایی بود. با این همه، خوب بود دقیقا مشخص میکردند که آیا همه آرای ماخوذه، رای علیه خرافهگرایی بود یا فقط آرای اکثریت 7/0 درصدی؟! ما با استناد به پس و پیش جمله مذکور، خوف این داریم که بازهم پای تقسیم ملت در میان باشد، معالاسف این بار به دو گروه «عذرخواهان از امام عصر(عج)» و «دیگران»! اینکه ما نتایج تقسیم کردن مردم به 2 گروه اقلیت و اکثریت را «شوم» میخوانیم، دقیقا به خاطر همین خروجی است. ثالثا، آیا متهم کردن نیمی از مردم به خرافهگرایی و عدم عذرخواهی از حضرت صاحب(عج) از مصادیق «بیاحترامی» و ایضا «برچسبزدن به یکدیگر» نیست؟! و مگر در همایش مورد نظر، بیان نشد که «امروز، روز برچسبزدن به یکدیگر نیست»؟! در این باب البته سخن بسیار است اما واقعا بر این اعتقاد، راسخ و استوارم که اساسا شأن و منزلت منجی عالم بشریت، از این مباحث جداست. فیالحال دعا میکنیم تا مدعیان انشاءالله دلسوز مبارزه با خرافهگرایی، خود ناخواسته به این بلیه مبتلا نشوند. دستی میبرم در آن مثل معروف، اینچنین تغییرش میدهم: «هنگامی که میخواهی با خرافه و بیاحترامی و احیانا افراط مبارزه کنی، مراقب باش تبدیل به یکی از آنان نشوی!»
***
در همایش، البته سخنی هم از «مکانیزم صندوق رای» رفت. تهمتی که سی و چند سال است دشمنان قسمخورده دارند به مردمسالاری این نظام وارد میکنند، مضحکتر از آن است که به جواب نیاز داشته باشد. چه اینکه از نظر اغیار طرف توافق، انتخابات 24 خرداد هم «غیردموکراتیک» بود!