printlogo


کد خبر: 6259تاریخ: 1393/3/25 00:00
گزارش دنیس راس به کمیته روابط خارجی سنا
احتمال توافق هسته‌ای زیر 50 درصد است

گروه سیاسی: دنیس راس، دستیار ارشد باراک اوباما در شورای امنیت ملی آمریکا در گزارشی به ارزیابی باید‌ها و نبایدهای آمریکا در باره توافق هسته‌ای با ایران و رفع نگرانی دوستان ایالات متحده در منطقه پرداخت.  اندیشکده «واشنگتن» با انتشار گزارش «دنیس راس» عضو ارشد و مشاور این مؤسسه که به کمیته روابط خارجی سنا ارائه شد به بررسی پیامدهای توافق هسته‌ای با ایران پرداخت. محور اصلی سخنان راس به نقل از اشراف بدین شرح است: آمادگی آمریکا برای رسیدن به توافق با ایران درباره موضوع هسته‌ای عامل نگرانی بسیاری از همپیمانان سنتی ما در خاورمیانه است. این توافق با توجه به اینکه آمریکا احتمالاً ایران را به نحو فزاینده‌ای همپیمان خود محسوب خواهد کرد، برای اعراب خالی از ضرر نخواهد بود. برای اسرائیلی‌ها، نگرانی از این است که ما به توافقی دست‌ یابیم که وقتی ‌با بحران جهانی دیگری مشغول هستیم ایرانی‌ها را در آستانه تبدیل‌شدن به کشوری هسته‌ای قرار خواهد داد؛ کشوری قادر به گریز هسته‌ای به سمت سلاح‌های هسته‌ای. هر دو گونه ترس، وقوع توافق را مفروض می‌گیرند. درحالی‌که کمیته از ما خواسته که پیامدهای منطقه‌ای چنین توافقی را بیان کنیم، باید بگویم که من احتمال توافق را حتی کمتر از ۵۰ درصد، میزانی که اوباما سال گذشته پیش‌بینی کرد، می‌دانم. با توجه به اینکه ایرانی‌ها همچنان معتقدند که پیشنهادهای محدود آنها در زمینه غنی‌سازی برای رفع نگرانی‌های ما درباره ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای آنها کافی است، شکاف‌های مفهومی اساسی‌ای وجود دارد. آیا ایران کاهش چشمگیر تعداد سانتریفیوژهایش را خواهد پذیرفت؟ ما به این موضوع خواهیم پرداخت، اما در اینجا باید بگوییم که ایران برای عقبگرد برنامه هسته‌ای‌اش آماده نیست یا معتقد است که مجبور به چنین کاری برای رفع جدی تحریم‌ها نیست. بدون عقبگرد عمیق در برنامه هسته‌ای ایران عقبگردی در تحریم‌ها وجود نخواهد داشت، بدین معنا که سانتریفیوژهای ایرانی باید بشدت کاهش یابد، مقدار بسیاری از اورانیوم غنی‌شده باید از کشور خارج شود، فردو باید از بین برود یا به‌کلی از کار بیفتد و رآکتور آب‌سنگین اراک باید تغییر کاربری داده شود تا نتواند پلوتونیوم تولید کند. مذاکره‌کنندگان ایرانی به نظر نمی‌رسد در مقطع کنونی قادر به پذیرش چنین عقب‌نشینی‌ای باشند؛ و اگر ما راضی به غنی‌سازی محدود برای ایرانی‌ها باشیم، عقبگردی از این سنخ گفته‌شده، علاوه بر شفافیت فراتر از پروتکل الحاقی و جنبه‌های ممکن نظامی برنامه هسته‌ای آنها ضروری است.  این وضعیت که ممکن است احتمال توافق را بیشتر کند، برای کمک به رفع نگرانی‌های عمیق دوستان منطقه‌ای ما راجع به توافق احتمالی 1+5 با ایران مفید خواهد بود. هم اسرائیلی‌ها و هم دوستان کلیدی عرب ما معتقدند که ما برای رسیدن به توافق هسته‌ای بسیار مشتاق هستیم و آنها سخنان وزارت خارجه ما مبنی بر اینکه نرسیدن به توافق، بهتر از توافق بد است را جدی نگرفته‌اند. آنها تلاش فعالانه ایران برای برهم زدن توازن قدرت در منطقه را شاهد هستند و درست یا غلط، نشانه‌ای از آمادگی ما برای مقابله با این تلاش ایرانی‌ها را مشاهده نمی‌کنند. این فرآیند به این دریافت در میان دوستان منطقه‌ای ما منجر شده است که ما این بند را به توافق با ایرانی‌ها افزوده‌ایم که چشمان خود را نسبت به رفتار این کشور در منطقه ببندیم. استدلال دولت مبنی بر صرف جداکردن موضوع هسته‌ای از سایر چالش‌های ایرانی‌ها در منطقه، از این گمان نکاسته است که نگرانی‌های ما درباره برنامه هسته‌ای ایران همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. در اینجا لازم به یادآوری است که نگرانی‌های اسرائیل و اعراب درباره ایران متفاوت است. اولویت اسرائیلی‌ها برنامه هسته‌ای ایران است. این برنامه تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است. ایران و نایبانش مثل حزب‌الله تهدیداتی برای اسرائیل هستند ولی به نظر اسرائیل این تهدیدات قابل مدیریت است اما دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای قابل مدیریت یا مقابله نیست. عربستان، امارات و دیگر کشورهای عرب، ایران را در پی برتری منطقه‌ای می‌بینند. از منظر سعودی‌ها ایرانی‌ها آنها را محاصره کرده‌اند، با دنبال کردن تسلط در منطقه و قابلیت تهدید از سوی بحرین، عراق، سوریه، لبنان و یمن. برنامه هسته‌ای ایران به این تهدید خواهد افزود و شاید به ایرانی‌ها مصونیت می‌بخشد اما این مساله آنها نیست.
ایران و عربستان
احتمال آشتی میان ایران و عربستان کم است. آنها رقبایی به‌تمام‌معنا هستند. مساله عرب در مقابل پارسی، سنی در برابر شیعه یا حتی نگرانی‌ها درباره توازن قدرت مربوط به تسلط منطقه‌ای، مساله اصلی نیست. البته اینها همه دخیل است اما مساله اصلی به مشروعیت هرکدام از این کشورها بازمی‌گردد. جمهوری اسلامی مشروعیت هر حکومت پادشاهی را به چالش می‌کشد. سعودی‌ها، ایران را تهدیدی اساسی برای نقش خود در رهبری سنی‌ها می‌بینند و احساس می‌کنند که ایرانی‌ها آن را به چالش می‌کشند. ایرانی با سلاح هسته‌ای، برای سعودی‌ها مستلزم واکنشی متناسب است. چنین سلاح‌هایی مسلماً خطر را تشدید می‌کند اما در کوتاه‌مدت، سعودی‌ها حتی بیشتر از آن از ایرانی که هنوز باوجود تحریم‌های شدید از هم نگسیخته، ازلحاظ بین‌المللی منزوی نشده و به نحو روبه رشدی قابلیت توسعه اقتصادی را دارد و بیش از هرزمانی می‌تواند دردسرساز باشد، می‌ترسند. بدین ترتیب سعودی‌ها به‌طور خاص باید از این بترسند که یک توافق بر سر مساله هسته‌ای نه‌تنها به معنای گشایش جدید از سوی آمریکا در برابر ایران خواهد بود، بلکه حتی به ایرانی‌ها مجوز تجاوزکاری بیشتر در منطقه با توان اقتصادی چنین کاری را می‌دهد. آنها به دنبال نشانه‌هایی هستند مبنی بر اینکه توافق با ایران روابط ما با این کشور را تغییر نخواهد داد و ما در مقابل تهدیدات منطقه‌ای ایران هشیار هستیم. اسرائیلی‌ها، برخلاف سعودی‌ها، به دنبال این هستند که چه توافقی حاصل می‌شود. هرچند سعودی‌ها نسبت به هر توافق مشکوکند، برای اسرائیلی‌ها وضعیت وابسته به نوع توافق است. توافقی که ایرانی‌ها را از تبدیل برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز به برنامه‌ای تسلیحاتی بازمی‌دارد، برای اسرائیلی‌ها مطلوب خواهد بود. مساله اسرائیلی‌ها این است که بهترین توافق ممکن از مجرای 1+5 احتمالاً ممکن نیست. اسرائیلی‌ها گمان می‌کنند که ایران باید از قابلیت غنی‌سازی دور شود. هرچند این مساله از منظر منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی مطلوب است، اما قابل دستیابی نیست. این فرآیند چه پیامدهایی برای رهیافت ما نسبت به دوستان منطقه‌ای در صورت حصول توافق دارد؟ از آنجا که نگرانی‌های سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها متفاوت است، رویکرد ما به آنها نیز باید از برخی جنبه‌ها متفاوت باشد. گفته می‌شود در هر صورت اگر جدال آمریکا با ایران حفظ شود، دو طرف راضی خواهند بود. تمام دوستان ما می‌خواهند که ببینند ما به ایران اجازه نخواهیم داد به قدرت بیشتری در منطقه دست یابد و اینکه ما برای کمک به دوستانمان آماده هستیم و ما آنقدر از درگیرشدن با ایران نمی‌هراسیم که با هر رفتاری از سوی این کشور کنار بیاییم. در سوریه نشان داده شد که نگرانی ما معطوف به حضور جهادی‌ها در این کشور و چشم‌اندازهای تحکیم قدرت «اسد» است. اولی همه ما را تهدید می‌کند؛ دومی نشانی از یک پیروزی برای ایران و اثبات اینکه این کشور درصورتی‌که از قدرت خود برای تغییر عرصه منطقه استفاده کند، موفق خواهد بود، است. ما باید نشان دهیم که تسلیم شرایط نخواهیم شد. این به معنای کمک مرگبار به اپوزیسیون سوریه نیست، بلکه انجام این کار باید با نگاه به تغییر توازن قدرت در منطقه، شامل توازن میان اپوزیسیون و حکومت، صورت بگیرد.  دوستان سنتی ما در خاورمیانه نسبت به اهداف ایران در منطقه بسیار مشکوک هستند. هرچند دولت «اوباما» تلاش کرده است تا سعودی‌ها، اماراتی‌ها و اسرائیلی‌ها را درباره تعهدات ما و فهم رفتار ایرانی‌ها، مطمئن کند، همچنان تردیدهایی جدی درباره آنچه ما عملاً به دنبال انجام آن هستیم وجود دارد. درحالی‌که تردید ما در قبال سوریه ممکن است بازنمای نگرانی‌های ما درباره پرهیز از یک باتلاق باشد، ایرانی‌ها این تردید را به خود راه نداده‌اند و برای بقای «اسد» سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌اند. در منطقه‌ای که یک پیروزی ایران به‌منزله شکست دوستان ما خواهد بود، نگرانی‌ها پیرامون ما افزایش‌یافته است.


Page Generated in 0/0054 sec