زهرا قزیلی:
مونا فرجاد بازیگر نقش «کتی» از دوسالگی عرصه بازیگری را تجربه کرد اما در تلویزیون و با ایفای نقش زنی مقتدر و مغرور در سریال پربیننده «ساختمان پزشکان» مورد توجه بینندگان قرار گرفت. شخصیت او به گونهای طراحی شده بود که در طول سریال حضورش یا عدمحضورش باعث برهم ریختن زندگی دکتر افشار میشود. او بهخوبی از عهده نقش «کتی» برآمد اما بازیگری که توانایی بازی در نقشهای متفاوت را دارد در سینما مورد توجه قرار نگرفت و آنگونه که شایسته است در سینما فعال نبوده است. پس از ایفای نقش «کتی» توسط دختر جلیل فرجاد بیم آن میرفت که به ورطه تکرار بیفتد که خوشبختانه با انتخاب درست از این تکرار این نقش فاصله گرفت. ساختمان پزشکان از آن دست سریالهایی است که هنوز هم میتواند مخاطب را با خود همراه کند و وقتی شبکههای مختلف تلویزیون این سریال را که از شبکه 3 سیما پخش شد، بازپخش میکنند بیننده تلویزیون شاید برای بار چندم آن را دنبال میکند. گفتوگویی به بهانه تکرار پخش مجموعه «ساختمان پزشکان» با مونا فرجاد ترتیب دادیم که از نظرتان میگذرد.
نقطه عطف کارنامهام آشنایی با «گلاب آدینه» بود
به نظر میرسد کارنامه شما به دو بخش تقسیم میشود؛ قبل از «کتی» ساختمان پزشکان و بعد از بازی در این نقش.
قبول دارم که «کتی» شخصیت خاصی بود و من هم تلاش کردم تا به خوبی این نقش را بازی کنم اما اگر بخواهیم کارنامه هنری مرا بررسی کنیم به دو بخش قبل از سریال 90 قسمتی «سلام» ساخته آقای فرزین و پس از آن باید تقسیم کنم. در آن سریال با بازیگر خوب کشورمان خانم گلاب آدینه آشنا شدم. آشنایی بدین معنا که افتخار همکاری با ایشان را داشتم چون پیش از این با ایشان آشنا بودم. خانم آدینه در آن مجموعه بازیگردان بودند و من بسیار از ایشان آموختم. اغراق نیست اگر بگویم همراهی و یادگیری از خانم آدینه در مدت 7، 8 ماه نقطه عطفی در بازیگری من به شمار میرود و به تغییر مسیر در زندگی هنری من منجر شد.
بعد از دیده شدن سریال «ساختمان پزشکان» طبیعی است که نقشهایی شبیه «کتی» زن مقتدر و افادهای به شما پیشنهاد شود.
بله! وقتی که بازیگر در یک نقش دیده میشود نقشهای شبیه کار قبلی به بازیگر پیشنهاد میشود، برای همه بازیگران این اتفاق میافتد. من هم سعی کردم با دقت کارها را مورد بررسی قرار دهم و از ایفای نقشی شبیه «کتی» دوری کنم.
تنوع نقشها کم است
دوری از ایفای نقشهایی از جنس «کتی» به دلیل دوری از کلیشه شدن بود؟
همین طور است، متاسفانه دوستان کارگردان ریسکپذیری کمی دارند و علاقهمند هستند بازیگر، همان کاری که پیش از این بازی کرده و مورد توجه قرار گرفته است را تکرار کند. پیشنهادات نزدیک به «کتی» را بازی نکردم و سعی کردم اتفاقهای دیگری بیفتد و شخصیتهای متفاوت پیرامونم را بازی کنم. البته واقعیت این است که چند سالی است نقشها برای بازیگران محدود شده است. در ایران هنرهای تصویری (سینما و تلویزیون) و هنرهای نمایشی (تئاتر) صنعتی نیستند و با معیارهای صنعتی مورد سنجش قرار نمیگیرند به همین دلیل دست نویسندهها هم برای خلق شخصیتهای متنوع و متفاوت بسته است به همین دلیل انتخابها را برای بازیگر دشوارتر میکند و شاید قدرت ریسکپذیری کارگردانها را نیز کاهش دهد.
تلاش کردم در نقش «کتی» نمانم/ بهرغم میل باطنی نقشی را پذیرفتم
با نپذیرفتن نقشهایی از این دست از کلیشه شدن در نقش زن مقتدر و پرافاده در امان ماندید.
تلاشم این بود که در نقش «کتی» نمانم، پس از ایفای نقش کتی سعی کردم کارهای مشابه را قبول نکنم تا به ورطه تکرار و کلیشه نیفتم. انتخاب یک کار برای ایفای نقش بخشی است که بازیگر میتواند آن را مدیریت کند، به عنوان بازیگر یک عضو از یک گروه هستم بالطبع کار دیگر دوستان در جایگاههای مختلف روی کارم بسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر اکثر بازیگران منبع درآمد و شغلشان بازیگری است و به همین دلیل شاید گاهی اوقات بهرغم میل باطنی نقشی را پذیرفته و ایفا کنند. وقتی بازیگر شغل دیگری ندارد و به کار تنها با دید هنری نگاه نمیکند، ممکن است نگاه مالی بر نگاه هنری غلبه کند. این نوع نگاه به کار بد است، برای من هم اتفاق میافتد و افتاده که باعث بروز انتخابهای غلط میشود، اگر تنها از منظر خلق یک اثر هنری به کار نگاه کنیم قطعا انتخابهای درستتری صورت میگیرد. البته من تمام تلاشم را کردم که حتی اگر از جنبه مالی کاری را قبول میکنم با عشق و علاقه نقش مورد نظر را ایفا کنم و با جان و دل کار کنم.
شما که در رشته اقتصاد تحصیل کردید، طبعا بازیگری منبع درآمد شما نیست.
رشتهای که در آن تحصیل کردم را دوست ندارم، این رشته را سیستم آموزشی غلط به من تحمیل کرد. در دوران تحصیل شاگرد بسیار زرنگی بودم و معدل بالای 19 داشتم. توقع خودم این بود که در تحصیلات آکادمیک در رشته معماری یا کامپیوتر در دانشگاههای معتبر از جمله شریف و بهشتی تحصیل کنم اما یکباره در سالی که باید برای آزمون کنکور آماده میشدم به دلیل راهنمایی غلط معلمان و تکرار این جمله که «هر کس تابستان درس نخونده باشه کنکور قبول نمیشه» دلسرد شدم و انگیزه لازم را نداشتم و قید ادامه تحصیل را زدم. بعد براساس اندوختهها و دانستههایی که داشتم در 2 رشته اقتصاد نظری دانشگاه الزهرا و کامپیوتر دانشگاه آزاد قبول شدم. بازهم به دلیل همین سیستم غلط به سمت دانشگاه دولتی هدایت شدم و رشتهای که به آن علاقه نداشتم را ادامه دادم. به عقیده من سیستم آموزشی، جوانان را در شرایط روحی- روانی بدی برای قبول شدن در کنکور قرار میدهد، در حالی که اگر یک یا دو سال از اتمام دوره تحصیلی مقطع دبیرستان بگذرد، بعد با تجربه و دقت رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند، بهتر میتوانند تصمیم بگیرند و با علاقه بیشتر به تحصیل ادامه میدهند.
اگر رشته مورد علاقهتان را انتخاب و در آن تحصیل میکردید، باز هم بازیگری را ادامه میدادید؟
حتما! بازیگری را از روی علاقه دنبال میکنم اما از این راه امرار معاش هم میکنم، البته نکته مثبت در زندگیام حضور در خانه پدری است و بالطبع دغدغه مالی کمتری دارم. از کودکی بازیگری را آغاز کردم و جزو لاینفک وجود من است. از کودکی بازیگری را تجربه کردم حتی اگر رشته مورد علاقهام را هم ادامه میدادم بازیگری را رها نمیکردم.
چقدر از نقشهایی که انتخاب و بازی کردید را میپسندید؟
تقریبا میتوانم بگویم نیمی از نقشهایی که قبول کردم را دوست ندارم زیرا انتخابهای درستی نبود، اگر در حال حاضر آن نقشها پیشنهاد میشد نمیپذیرفتم و میزان اشتباهم در انتخاب کمتر بود. در یک مقطع زمانی نقشها و فیلمنامههایی که پیشنهاد میشد را دوست نداشتم و بالطبع بازی نمیکردم. در آن برهه از زمان تلاش کردم نقشهای منفعل را بازی نکنم و کارها را رد میکردم. در همان زمان احساس کردم دلم برای بازی کردن تنگ شده، در آن مقطع بود که نقشهایی که دوست نداشتم را فقط صرف اینکه بازی کنم، قبول کردم و همین امر منجر به انتخابهای اشتباه در کارنامه کاریام شد.
براساس احساسم نقشها را انتخاب میکنم
برای انتخاب درست نقشهایی که به شما پیشنهاد میشود از دوستان و همکاران خود کمک میگیرید یا پدر را مورد مشورت قرار میدهید؟
کوچکتر که بودم همیشه پیشنهادها را به پدر میدادند و بخش اعظم تصمیم حضور در کار برعهده ایشان بود که سر کار برویم یا خیر. کمکم که بزرگ شدم خودم انتخاب کردم. بیشتر انتخابهایم براساس احساسم صورت میگیرد و به حسم اعتماد میکنم و به حرف دلم گوش میسپارم و شرایطی روحی خودم را در آن زمان میسنجم بعد انتخاب میکنم. شاید به خاطر گوش کردن حرف دلم است که اشتباهاتی در انتخاب نقش دارم (با خنده).
خانواده وابستهای هستیم
با این اوصاف در حال حاضر پدر نقشی در انتخابهایتان ندارد؟
تنها موردی که پدر به من متذکر میشود این است که تحمل حضور در شهرستان را داری؟ زیرا من کمتر میتوانم تحمل دوری از خانه و خانواده را قبول کنم مگر آنکه بدانم بعد از 20 روز کار، استراحت دارم و میتوانم به تهران بیایم. وابستگی زیاد خوب نیست اما از خصایص خانوادههای شرقی است. ما خانواده درهمتنیدهای هستیم که بیش از اندازه به هم وابستهایم.
چگونه به گروه «ساختمان پزشکان» پیوستید و به «کتی» نزدیک شدید؟
یادم هست اولین روز که رفتم سر کار سروش صحت و پیمان قاسمخانی هر دو گفتند مونا خودش است، فیزیک، لباس و... گویا دوستان، دختری را در نظر داشتند که قد بلند داشته باشد، خوشپوش باشد و بتواند در رفتارهایش افادهای بودن را لحاظ کند. من به شخصیت «کتی» نزدیک نبودم اما همه انسانها خصوصیات خوب و بد دارند و من در تمام نقشهایم سعی میکنم نقطههای پررنگ شخصیت را بشناسم و آنها را در وجود خود برای آن مقطع زمانی خاص پررنگ کنم. «کتی» آدم مغرور و افادهای است، من هم سعی کردم خصوصیات کتی را در خودم تقویت کنم. من باید مغرور، مقتدر و افادهای میشدم. برای این کار سعی کردم حالت صورتم را تغییر دهم و برای افادهای بودن از حرکات دست استفاده کنم. بالاخره همه ما در وجودمان نقاط مثبت و منفی توأمان هست. من سعی کردم مواردی را که نزدیک به نقش کتی است در وجودم تقویت کنم. من خودم بدجنس و افادهای میشوم. خیلی کار سختی نیست (با خنده).
از فرورفتن در نقش پرهیز میکنم
برای ایفای نقش چقدر به آن نزدیک میشوید؟
معتقدم مرزی میان نقشی که بازی میکنم و واقعیت وجودیام هست، شاید بتوانم بگویم در نقشهایی که پرتنش است و استرس دارد در خودم فرو میروم و روی من تاثیرگذار است اما از اینکه در نقش فرو بروم و آن شخصیت جزئی از وجودم شود پرهیز میکنم. به طور مثال برای ایفای نقشی که پرتنش بود و باید گریه میکردم و با عصبانیت دیالوگ میگفتم بعد از برداشت نهایی چشمهایم سیاهی رفت و احساس کردم ضربان قلبم بالا رفته اما بعد از مدتی به حالت عادی بازگشتم. ما بازیگر هستیم و باید بتوانیم نقشهای مختلف را بهخوبی ایفا کنیم.
بعد از «ساختمان پزشکان» کدامیک از کارهای خود را بیشتر میپسندید؟
در مجموعه «شاید وقتی دیگر» یکی، دو اپیزود با آقای محمود معظمی کار کردم که به مناسبت محرم پخش شد، در آن کار نقشها را دوست داشتم. تئاتر «آخرین حکایت فرهاد» هم از نقشهایی بود که بسیار دوست داشتم. در زمانی که تئاتر بازی میکردم وضعیت جسمی خوبی نداشتم و مریض بودم اما با آن وضعیت کار تئاتر انجام دادم که به نظر خودم کار خوبی از آب درآمد. اجرا در سالن حافظ بود که برای خودم بسیار جذاب بود.
دستهبندیها را در بازیگری قبول ندارم
بعد از «ساختمان پزشکان» که یکی از نقشهای کلیدی بود، از این جهت که اگر کتی هم در صحنه حاضر نبود صحبتش بود که باعث برهم زدن آرامش خانواده دکتر افشار میشد، چرا به سینما نیامدید؟
این مطلب را باید از دوستان سینمایی پرسید. در ایران یک تقسیمبندی بین نقشهای تلویزیون، سینما و تئاتر به وجود آمده که من قائل به این چارچوب نیستم و این دستهبندیها را قبول ندارم اما شاید باید در چارچوبها و شرایط قرار بگیریم. واقعا نمیدانم.
بازی در سینما را ترجیح میدهید یا تلویزیون؟
تلویزیون معروفیت سریعتری را برای بازیگر به همراه دارد اما سینما خصوصیتی مانند یک کتاب دارد و ماندگار است ولی تلویزیون مانند روزنامه است، در لحظه مخاطب را درگیر میکند و ممکن است بعد از مدتی فراموش شود تئاتر هم برای هر بازیگری که تجربه کرده باشد فضای دلنشینی است و فضایی است برای بازسازی و پرشدن از انرژیهای خوب.