محمد نیکنام: نمیتوان در ساحل امن نشست و از قلب دریای بلا سخن گفت، یا باید دید تلاطم توفان را، یا دستکم از کسانی که دیدهاند پرسید، نه مثل بعضیها که در آن سوی مرزها بشکنزنان نغمه وطن وطن سر میدهند؛ بلکه باید سراغ از کسانی گرفت که جان بر کف گرفته و برای دفاع از دین و انقلابشان سینه سپر کردند. «مصطفی باغبانی» از ناحیه دو پا محروم بود اما قلبی مطمئن داشت و من دیدم، میشود بدون پا هم برای این انقلاب دوید، دویدن پا نمیخواهد، دل میخواهد، بصیرت میخواهد. مراسم یادواره شهید محلاتی که تمام شد «حاج مصطفی باغبانی» را دیدم که سوار بر ویلچر سرحال و پر روحیه این طرف و آن طرف میرفت، میگفت و میخندید، جلو رفتم و نامش را پرسیدم: گفت که جانباز«مصطفی باغبانی» است، آنچنان با افتخار به درجه جانبازیش میبالید که هیچ دکتر و مهندسی نمیتواند به درجهاش مفتخر باشد. پرسیدم شهید محلاتی را دیدهای؟ پاسخ داد در دانشگاه امام صادق درس خوانده و این شهید بارها در این دانشگاه حضور داشته است و در عملیات فتحالمبین به همراه آیتالله مهدوی کنی هم این شهید بزرگوار را مشاهده کرده است. حاج مصطفی در ادامه خاطرهای را بیان کرد از حکمی که امام خمینی(ره) صادر کردند؛ مبنی بر اینکه انجام یکی از عملیاتها متوقف شود، برخی از فرماندهان جنگ ایستادند و حکم امام را تفسیر کردند اما شهید محلاتی با قدرت در مقابل این جریان ایستاد و به آنها گفتند که شما دراین حد و اندازه نیستید که حرفی بزنید. پرسیدم شهید محلاتی را چقدر معرفی کردهایم؟ گفت: درباره شهید محلاتی زیاد حقی ادا نشده است یعنی شخصیت شهید محلاتی را زیاد نشان ندادهاند و مردم در حد یک بلوار در جنوب شهر و یک شهرک از شهید میدانند و نه بیشتر. از این جانباز دوران دفاع مقدس میخواهم بگوید چطور جانباز شده است، اما پاسخش برای من هزاران پرسش شد! دستش را بالا آورد و گفت: برو آقا و خداحافظی کرد و رفت.