printlogo


کد خبر: 6738تاریخ: 1393/4/2 00:00
اگر نکونام آن توپ را لو نمی‌داد
امان از کاپیتان!

محسن جندقی: 2 آبان 1379 – طرابلس، لبنان. تیم ملی فوتبال ایران در مرحله یک‌چهارم نهایی جام ملت‌های آسیای سال 2000 مقابل کره‌جنوبی به نتیجه یک ـ یک رسیده و بازی به وقت‌های اضافه کشیده شده است. کره‌جنوبی آنقدر فشار آورده که علی دایی کاپیتان تیم ملی با وجود اینکه یک مهاجم تمام عیار است برای کمک به دفاع ایران به عقب آمده است. در یکی از ارسال‌ها علی دایی قصد دارد با یک قیچی برگردان توپ را از محوطه جریمه دور کند اما او گاف عجیبی می‌دهد تا بازیکن کره‌ای با یک شوت بازی را دو بر یک و با قانون گل طلایی به نیمه نهایی‌صعود کند. هیچ‌کس هنوز نمی‌داند علی دایی چرا به صورت عادی و طبیعی توپ را از محوطه جریمه دور نکرد.
31 خرداد 1393- بلوهوریزنته، برزیل. تیم ملی فوتبال کشور در دومین  دیدار خود در جام جهانی 2014 برزیل مقابل  آرژانتین قرار گرفت و 90 دقیقه دوام آورد. ایران با بازی زیبا و تحسین برانگیز
پا به پای مدعی همیشگی جام‌های جهانی رفت و نه تنها گلی از این تیم دریافت نکرد بلکه می‌توانست گل هم بزند. 90 دقیقه از بازی گذشت بدون گل زده و گل خورده! اگر با همین نتیجه بازی به پایان می‌رسید ایران گام بلندی برای صعود به مرحله بعد برمی‌داشت اما در دقیقه اول وقت‌های اضافه نیمه دوم جواد نکونام کاپیتان تیم ملی هوس دریبل زدن در جلوی محوطه جریمه خودمان می‌کند. در 90 دقیقه قبلی بازیکنان تکنیکی ایران مانند شجاعی، پولادی، قوچان‌نژاد و دژاگه بازیکنان سرشناس آرژانتینی را دریبل زده بودند و شاید کاپیتان هم فکر می‌کرد می‌تواند این کار را انجام دهد اما «فرناندو گاگو» توپ را به راحتی از نکونام می‌قاپد و به دی ماریا پاس می‌دهد؛ دی ماریا هم یک ارسال انجام می‌دهد و علیرضا حقیقی با یک دست آن را دفع می‌کند. در یک رفت و برگشت توپ به لیونل مسی کاپیتان تیم ملی آرژانتین می‌رسد تا آن اتفاقی که نباید می‌افتاد بیفتد! لیونل مسی فوق ستاره آرژانتینی در دقیقه 91 گل می‌زند تا این نماینده آمریکای جنوبی 6 امتیازی شود. مسی همان توپی که نکونام لو داد را گل کرد تا یک ملت افسوس بخورند. در اینجا نمی‌خواهیم مقصر پیدا کنیم و چه بسا اگر نکونام آن توپ را لو نمی‌داد باز هم مسی یا دیگر ستاره‌های آرژانتینی در همان وقت‌های اضافه به ایران گل می‌زدند اما این اتفاق بهانه‌ای است که نکته‌ای را بازگو کنیم. جواد نکونام در عین حال که بازیکنی باهوش است همواره یک بازیکن متوسط بوده. کمتر کسی می‌تواند منکر این موضوع شود که جواد نکونام اصلا در حد و اندازه‌های بازیکنانی مانند کریم باقری، حامد کاویان‌پور یا فنونی‌زاده نبوده و نیست. جواد نکونام به علت هوش و انتخاب‌های درست جانشین این بازیکنان در تیم ملی شد و در ادامه بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به دست آورد. انصافا تیم ملی کشورمان در دیدار مقابل آرژانتین از حریف چیزی کم نداشت به جز یک رهبر و فرمانده قوی؛ یک کاپیتان که نتیجه بازی را تعیین کند. آرژانتین در دیدار 31 خرداد فقط لیونل مسی را داشت و این کاپیتان هم فقط یک لحظه نیاز داشت تا هنر خود را به همه نشان دهد. در مقابل جواد نکونام یک بازیکن معمولی بود که اتفاقا در این دیدار حساس و تاریخی خوب دوید و دونده‌ترین بازیکن ایران نیز لقب گرفت اما این دوندگی تاثیر چندانی بر روند بازی نداشت. نکونام به غیر ‌از معمولی بودن گاف هم داد تا بازی‌ای که می‌رفت به یک شگفتی تبدیل شود از دست برود. آندرانیک تیموریان، مهرداد پولادی، امیرحسین صادقی، مسعود شجاعی، سید‌جلال حسینی، اشکان دژاگه، رضا قوچان‌نژاد و پژمان منتظری کمتر از جواد نکونام دویدند اما آیا موثرتر از کاپیتان نبودند؟  سؤال دیگری که در اذهان به وجود آمده اینکه مگر جواد نکونام بازیکن تکنیکی و دریبل زن است که قصد داشت تکنیکی‌ترین بازیکنان جهان را دریبل بزند؟ چرا او هوس کرد در آن موقعیت حساس دی ماریا و فرناندو گاگو را با هم دریبل بزند؟ اصلا نکونام در کدام بازی‌های باشگاهی و ملی دریبل زده که در دیدار حساس شنبه اقدام به این کار کرد؟ قطعا نمی‌توانیم بگوییم اگر نکونام آن گاف را نمی‌داد ایران هم گل نمی‌خورد اما این را می‌توانیم بگوییم که سال‌های سال است که در حسرت یک کاپیتان واقعی هستیم؛ کاپیتانی که یک بازیکن درجه یک فوتبال باشد و بتواند در زمین فرماندهی کند و گاف هم ندهد.
 


Page Generated in 0/0056 sec