حجتالاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی: مومن تا زنده است همانند سالکی است که همواره در راه است و تا به مقصد خود نرسد، سفر خود را قطع نمیکند. توشه این سفر هم محبت خداست و هدف و مقصد آن هم رسیدن به قرب خداست و کسی که محبوب و مقصدش خداست، همواره با تمام وجود متوجه مقصد است و وقتی با اهل منکر مواجه شود، ناراحتیاش در برخورد با آن نمود دارد. امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: «أَمَرَنَا رَسُولُالله صلیالله علیه و آله و سلم أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّهٍ» [وسایلالشیعه: 16/143] «رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم ما را فرمان دادند که با گناهکاران با چهرههای درهم برخورد کنیم.» این کلام دستوری جامع است که مسلمان در همه برخوردهای اجتماعی خود باید رعایت کند، و در برابر گناهکاران موضع دارد. در کلامی دیگر امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: «أَدْنَى الْإِنْکَارِ أَنْ تَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ
مُکْفَهِرَّهٍ» [همان] «حداقل مراتب نهی از منکر آن است که با گناهکاران با چهرههای گرفته مواجه شوید.» این دسته روایات ضابطهای کلی به ما میدهد، در برخورد با گناهکاران ـ چه از بستگان باشند یا همسایگان یا همکاران یا دوستان ـ چگونه معاشرت کنیم؟ وظیفه نخست ما نهی از منکر است اما اگر نهی از منکر جواب نداد، و گناه خود را ترک نکرد، وظیفه ما ترک معاشرت با است. در قرآن اصطلاحی داریم تحت عنوان «هجر جمیل». «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً» [مزمل: 10] «و از آنان با دورىگزیدنى خوش فاصله بگیر.» منظور از «هَجْراً جَمِیلاً» آن است که با آنان با خیرخواهی رفتار کن، و با خیرخواهی به سوی حق دعوتشان کن و در عین حال از آنان بخوبی فاصله بگیر و دوری گزین. یعنی همان دو وظیفه کلی که گفتیم: نخست تلاش برای ترک گناه. دوم اگر نهی از منکر موثر نیفتاد، قطع ثانویه. امام صادق علیهالسلام در حدیثی میفرمایند:
«لآَخُذَنَّ الْبَرِیءَ مِنْکُمْ بِذَنْبِ السَّقِیمِ وَ لِمَ لَا أَفْعَلُ وَ یبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مَا یشِینُکُمْ وَ یشِینُنِی فَتُجَالِسُونَهُمْ وَ تُحَدِّثُونَهُمْ فَیمُرُّ بِکُمُ الْمَارُّ فَیقُولُ هَؤُلَاءِ شَرٌّ مِنْ هَذَا فَلَوْ أَنَّکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنْهُ مَا تَکْرَهُونَ زَبَرْتُمُوهُمْ وَ نَهَیتُمُوهُمْ کَانَ أَبَرَّ بِکُمْ وَ بِی.» [الکافی: 8/158] «من بیگناهان شما را به جرم تقصیرکارانتان مؤاخذه کنم، و چرا چنین نکنم؟ با اینکه وضع بد مردى که موجب تنفر و ناراحتى شما و من است بهگوش شما میرسد و با این حال شما با آن شخص و امثال او نشست و برخاست و گفتوگو میکنید، پس شخص رهگذرى به شما گذر میکند و میگوید: اینان که با چنین شخص بدکارى نشست و برخاست کنند، از او بدترند که او را نهى از منکر نمیکنند. و اگر شما وقتى از کردار بد چنین افرادى باخبر میشوید، آنها را از خود دور کنید و از چنین کارهایى باز دارید. براى شما و من بهتر است.» روایت را با دقت بخوانید، امام علیهالسلام شیعیان را مواخذه میکنند، آن هم به گناهِ گناهکاران. چرا؟ به این دلیل که شیعیان با گناهکاران نشست و برخورد دارند. به این دلیل رهگذرانی که بر آنان گذر میکنند، شما را بدتر از آنان میدانند، زیرا ایشان را نهی از منکر نکردید. این مرحله نخست هجر جمیل، نهی از منکر است.
اما اگر نهی از منکر جواب نداد، یعنی آنان به سخنان شما گوش ندادند، وارد مرحله دوم هجر جمیل میشویم و آن ترک مجالست و معاشرت با آنان است. بنابراین باید در سستی در امر به معروف و نهی از منکر در سه مرحله آن خودداری کرد. امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: «أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یدْعَى إِلَیهِ وَ أَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیفِ لِتَکُونَ کَلِمَهُالله هِی الْعُلْیا وَ کَلِمَهُ الظَّالِمِینَ السُّفْلَى فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سبیل الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ التَّبْیینُ» [بحارالانوار: 97/91] «اى مؤمنان! هر کس کار خلافى را که به آن عمل مىشود و منکرى را که دعوت به آن مىشود، ببیند و آن را به وسیله قلبش جلوگیرى کند سالم مانده و از آن عمل دور مىشود. و هر کس که آن عمل را به وسیله قلبش جلوگیرى کند سالم مانده و از آن عمل دور مىشود. و هر کس آن عمل را به وسیله زبانش منکر شود پاداش داده شود و این شخص از شخص اول برتر است، و هر کس به وسیله شمشیر آن عمل را منکر شود، تا کلام خدا را برتر و کلام ظالمین را پستتر گرداند، او همان است که به راه هدایت منتهى مىشود و در راه رستگارى مىافتد و در قلبش یقین نورافشانى مىکند» در این صورت است که هجر جمیل کامل شده است.