رئوف پیشدار*: وقایع تروریستی متعدد از جمله به گروگان گرفتهشدن 5 مرزبان ایرانی توسط تروریستهایی که از خاک پاکستان میآیند، بار دیگر مسائل امنیتی آن منطقه و نوع و سطح برخورد و تعامل با پاکستان درباره مسائل امنیتی را به جد مورد توجه قرار میدهد. این اولین بار نیست که تروریستها با استفاده از خاک پاکستان اقدام به فعالیتهای تروریستی در خاک ایران میکنند و باز این اولینبار نیست که طرف پاکستانی بهانه میآورد که قادر به کنترل مرزهایش نیست! پاسداری از مرزها اولین وظیفه حاکمیتی هر دولتی است که در حقوق بینالملل به صراحت به آن اشاره شده و از وجوه وجاهتی حاکمیتی شناخته میشود. این موضوع تا به آنجا در حقوق بینالملل مورد تاکید است که اجازه داده شده تا هر واحد سیاسی که منافعش از سوی همسایه تضییع شود، بعد از طی مراحل مقرر، برای احقاق حقوق خود از مرز عبور کند و حتی جامعه جهانی را برای دفع تهدید به کمک بخواهد. میان ایران و پاکستان در طول سالیان بسیار روابط دو کشور، توافقنامهها و قراردادهای بسیاری برای همکاری در حوزههای امنیتی منعقد شده است ولی واقعیت قضیه و آنچه در عمل رخ داده، نشان میدهد درطرف پاکستانی اراده لازم برای تحقق بخشیدن به توافقهایش وجود ندارد. ازجمله توافقهای دوجانبه میان اسلامآباد و تهران، توافقنامه استرداد مجرمین است. توافقنامهای که اگرچه به امضای دو کشور رسیده اما گویا ضمانت اجرایی چندانی ندارد. در جنوب شرق ایران و در سالهای اخیر حوادث تروریستی متعددی بهوقوع پیوسته است که عامل یا عاملان آنها از آن سوی مرز آمده بودند و بعد از عملیات دهشتافکنانه خود، دوباره به آن سوی مرز گریختهاند. ایران ابزارهای زیادی برای تعقیب جانیان در آن سوی مرز و درخواست استردادشان از پاکستان دارد که از آن جمله توافقنامههای مشترک و توافقنامههای جمعی مانند عضویت در اینترپل است. پاکستان درهمه حوادث تروریستی جانیان را به ایران تحویل نداده است و این در حالی است که جانیانی که آدرس آنها در پاکستان مشخص است، در اغلب موارد و از جمله درمورد اخیر و پیش از آن در حوادث تروریستی مشابه در منطقه «پیشین» که به شهادت شماری از سربازان انقلاب اسلامی ازجمله سردار شوشتری انجامید یا بمبگذاریهای انتحاری در چابهار و گروگانگیری منجر به شهادت شماری از ایرانیها در نزدیک به پنج سال پیش در چابهار به ایران مسترد نشدهاند. یکی از بهانههای پاکستان در عدم برخورد مناسب با اشرار و تروریستهایی که از خاک آن کشور به ایران برای عملیات دهشتافکنانه نفوذ میکنند، «نداشتن حاکمیت بر مرزها»یش است که بهانهای کاملا غیرقابل قبول است زیرا این امر از وظایف اولیه هر حاکمیت سیاسی با هر تعریف از نوع حکومت است، مگر بپذیریم که حاکمیتی وجود ندارد که در آن صورت از جمله براساس کنوانسیونهای وین و ژنو و منشور ملل متحد در بخش وظایف شورای امنیت، طرف ضرردیده میتواند اقدام کند. وظیفه اول هر حاکمیتی حفظ امنیت همه ساکنان در قلمرو حکومتی آن است که در علم سیاست آن را حتی معادل «استقلال» یک واحد سیاسی دانستهاند و این وظیفه حاکمیت است که هر مولفه تاثیرگذار بر امنیت عمومی و مخل آن را شناسایی و به هر شکل ممکن برای شهروندان تامین امنیت کند. بازبودن مرزها و سهولت تردد، قرار گرفتن منطقه در مسیر ترانزیت مواد مخدر، زیاد بودن اتباع خارجی و دستیابی افراد خارجی به هویت ایرانی در مطالعات سیاسی، اجتماعی و امنیتی در جنوب شرق ایران، چهار مولفه اساسی ناامنی در منطقه از بعد داخلی دانسته میشود که هرچه سریعتر باید برای رفع آنها برنامهریزی و اقدام کرد.
*روزنامهنگار و استاد دانشگاه