شروین طاهری: وقتی بحران از راه میرسد، طبیعی است تودههای مردم در تکاپوی راهحل باشند اما آیا در دنیایی از اطلاعات دروغین و مخدوش، میتوان به راهحل دست یافت؟ در نتیجه بسیار محتمل است تودههایی که برای حل بحران در خانهشان اجتماع کردهاند، با هدایت مغرضانه رهبران وابسته، «در و دیوار بههم ریختهشان» را بر سر خویش خراب کنند. این حکایت امروز «میدان استقلال» کییف، پایتخت اوکراین است، در حالی که بعید نیست این یکی از آخرین اشارههای نویسنده به کشوری واحد به نام اوکراین باشد. آیا مردم اوکراین یا دستکم بخشی از آنها در حال شورش علیه مردمسالاری هستند، یعنی همان چیزی که در سال 1991 به بهایی سنگین با استقلال از اتحادجماهیرشوروی بهدست آوردند؟ بعید نیست! همانطور که از آسمان همیشه سیاه و دودگرفته کییف در این چند هفته برمیآید اعتراضات ضددولتی هم در اوکراین به قدری ابهامآمیز است که حتی بسیاری از کسانی که ناآرامیهای کی یف و لفیف را دنبال کردهاند، هنوز نمیدانند آن معترضان صلحطلب یونیفورم و کلاهخودپوش در حقیقت شبهنظامیان آموزشدیدهای هستند که به دو گروه کلی «جداییطلبان غربی و تاتاری» و «نازی»ها؛ (بله! درست شنیدید، نازیهای فاشیست، نژادپرست و آدمسوز و ضدبشر و یهودیستیز اوکراین که البته هزینه تشکیلاتشان را بانکداران یهودی آمریکا و اروپا میپردازند) تقسیم میشوند و فرماندهان هردو طیف به گواهی اسناد معتبر در پایگاههای ناتو در استونی، لهستان، کوزوو و ترکیه دورههای خرابکاری و جنگشهری گذراندهاند. شورشیان در چند مرحله علیه دولت مستقر و رئیسجمهور قانونی، ویکتور یانوکوویچ تظاهرات و جنگ خیابانی به راه میاندازند و در این فضای غبارآلود، شورشیان مزبور توسط رسانههای غربی قهرمان طیفی از جامعه اوکراین بازنمایی میشوند که بهخاطر پیوستگیهای جغرافیاییشان، خواهان ارتباط نزدیکتری با اتحادیه اروپایی هستند، حال آنکه اکثریت قاطع مردم کشور در آخرین انتخابات دموکراتیک به دولتی رأی دادهاند که ارتباطات سنتی با روسیه و متحدانش را به دلایل منطقی در درجه اول اهمیت قرار میدهد. سرانجام در فازنهایی، شورشیان نهتنها علیه دولت و حکومت مرکزی منتخب بلکه حتی علیه خود اوکراین هم کودتا میکنند و نام میدان «استقلال» را به «یورو» تغییر میدهند.
به این میگویند یک نمونه کامل از شورش علیه دموکراسی که همانطور که از 5،4 سال پیش به یاد داریم، یکی از روشهای مرسوم جنگهای نسل چهارم است که غرب به رهبری آمریکا در حال برافروختن آتشش در خرمن ملتهای مستقل دنیاست. در حالی که غرب جهان را در وحشت سومین جنگ جهانی نگاه داشته، اما مدل آمریکایی نسل چهارم جنگ، به جای حمله نظامی، بر فضاسازی در محیط اجتماعی و سیاسی کشور هدف و هجمه خبری و تبلیغاتی تکیه دارد. انقلابهای مخملین اروپای شرقی و آسیایمرکزی نخستین نمونهها از نسل چهارم جنگ بودند که پیادهنظام آن مخالفان مزدور داخلی بودند. سپس در عراق، سوریه و لیبی این نوع جنگ به شکل ترکیبی از جنگهای شهری و تروریستی و با اضافهشدن پیادهنظام مزدور غیربومی آموزشدیده در پایگاههای وابسته به غرب پیگرفته شد. با این وجود شکل خیابانی شورش علیه دموکراسی از ایران 2009 گرفته تا اوکراین، ونزوئلا و بوسنی و هرزگوین 2014، برای آمران کاخ سفید سهلالوصولتر و به لحاظ عملیاتی کاربردیتر است چرا که همانگونه که بشاراسد اخیرا در مصاحبه با «صدای روسیه» اعتراف کرد، آمریکاییها و در کل غرب، در جنگ رسانهای دست بالاتر را دارند. رسانه اهرمی است تا با پدیدآوردن فضایی تیره و تار، غرب بسیار سریعتر از پروسه جغرافیایی اشغال نظامی، با پروسه اجتماعی عملیات روانی، اذهان عمومی تودههای ساکن در مناطق جغرافیایی را وارد بازیهای بحرانی سازد و از فقدان رهبری شایسته در جوامع مختلف برای قالب کردن رهبران قلابی مزدور خویش به مردم بهره ببرد. بدینترتیب رسانههای سلطه، حتی جنبشهای مردمی حقیقی را به شکل دلخواه خویش بازتولید میکنند و با هدف بیثباتکردن جوامع به جان دولتهای مستقل منتخب میاندازند. بازتولید جنایتکاران القاعده از قیام اسلامی مردم افغانستان علیه اشغال روسها، بازتولید تندروهای چچن، تاتار، سلفی، وهابی، اخوانی، بودایی و انواع و اقسام گروههای افراطیمذهب یا ملیگرا در گوشه و کنار جهان و بازتولید گروههای ناسیونالیست افراطی مانند نازیها در اروپای شرقی، همگی با نیت بیثباتکردن جوامع هدف در راستای نسل چهارم جنگ جهانی سلطه علیه حاکمیت مردم و مردمسالاری واقعی صورت میگیرد. شورش اوکراین، قطعا آخرین نمونه از این دست نخواهد بود. وقتی ویکتوریا نولاند، معاون اروپایی وزارت خارجه آمریکا در سخنرانی کوتاهش در نشست مطبوعاتی گروه لابی اوکراین در واشنگتن
به ابتکار یک شرکت چندملیتی نفتی، از هزینه 5 میلیارد دلاری آمریکا برای سوقدادن اوکراین بهسمت اتحادیه اروپا و غرب پرده برمیداشت، بههیچوجه سعی نکرد برنامه کلیتر آمریکا در راستای بیثبات کردن سایر دولتهای فاز مخالف دستگاه سلطه، تحت سرمایهگذاری صندوق بینالمللی پول را پنهان سازد. او عملا گفت: هر جا تودههای بحرانزده و نگران اوضاع معیشتی و اجتماعی وجود داشته باشند، میدان نسل چهارم جنگ جهانی، همانجا خواهد بود.