حسین بابازاده مقدم: در حالی دور جدید مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و قدرتهای بزرگ آغاز شده است که سرچشمه مشکلات در عدم دستیابی به تفاهم با طرفهای مذاکرهکننده در گرو چند رویکرد و موضع عمده خلاصه میشود که طرف غربی با کلیدواژههایی آن را در جریان مذاکرات به پیش میبرد.
3 عبارت «برچیدن»، «سمبلیک» و«اعتمادسازی» منجر به این شده است تا چشمانداز دستیابی به یک توافق موردنظر خصوصا آنچه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را تعقیب میکند، محقق نشده و طرفهای متخاصم همچنان با بنبست رسیدن به نتایجی با ایران دست و پنجه نرم کنند، چرا که کانون مبدا تولید گفتمانی سیاسی در ایران همچنان بر عدم عقبنشینی کامل و قطعی از مواضع هستهای تاکید داشته و مردم نیز تعطیلی فعالیتهای هستهای کشور را بر نمیتابند.
این سه عبارت که از سوی طرفهای غربی مطرح میشود هر یک ناظر به وجهی از محتوای مذاکرات بوده و در واقع بخشی از راهبرد غرب را نمایندگی میکند. «برچیدن» رویکرد اصلی و گرایش عمومی آمریکاییها برای به بنبسترساندن تمام فعالیتهای اتمی کشورمان و در واقع روح مذاکرات آنچه برای غربیها اهمیت دارد به شمار میآید و ناظر بر سخنرانیهای متعدد جان کری و اوباما در محافل تصمیمسازی در آمریکا نیز هست.
این افراد طی سخنرانیهای خود در قبل، حین و پس از مذاکرات اعلام کردهاند هدف اصلی برچیدن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی یا بنابر آنچه اوباما اظهار کرده است «بازکردن همه پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران» است که البته تخیلی دور از دسترس و محال بهنظر میرسد و طرف ایرانی هم بهخوبی میداند هیچگاه نمیتواند نمایندگان غربی را در دستیابی به این هدف مشایعت کند. در حقیقت آنچه روحانی و ظریف پیرامون آن درباره غیرواقعیبودن ادعاها و مطالبات طرح شده در جریان مذاکرات مطرح کردهاند ناظر بر همین کلیدواژه «برچیدن» است.
«برچیدن» عمیقترین و راهبردیترین رویکرد تمام مذاکرهکنندگان و اقمار آنان همچون رژیم اشغالگر قدس و حتی عربستان بهعنوان عوامل پیرامونی اثرگذار در برنامه مذاکرات به شمار میآید که استفاده از آن البته کارکردی درونی و موازنهساز دارد.
«سانتریفیوژهای سمبلیک» یا بهعبارتی سمبلیکسازی سانتریفیوژها در ایران از جمله رویکردهای اصلی است که همین چند روز قبل هم نتانیاهو بار دیگر آن را طی یک اظهارنظر مورد اشاره قرار داده و بر آن تاکید کرد. این شاید خطرناکترین موضوعی است که طرفهای ایرانی باید در مذاکرات و تصمیمهایی که میگیرند مد نظر قرار دهند.
سمبلیکسازی سانتریفیوژها در حقیقت از کار انداختن قدرت صنعتی در چرخه تولید تجهیزات، بهرهوری از فرآوردهها و ابترکردن روند و چرخه تولید دانش و توزیع صنعتی در حوزه هستهای بهشمار میآید.
در دور تازه مذاکراتی که در جریان است عمدهترین رویکرد مذاکرهکنندگان ایجاد و بسط همان شرایط سمبلیک برای سانتریفیوژهاست که در واقع به آنها کمک میکند مدت زمان بیشتری ایران را از دستیابی و بهرهبرداری از دانش بومی هستهای محروم کنند.
«اعتمادسازی» نیز در موازنه روانی برای طرف ایرانی کارکرد دارد. به این معنا که طرف ایرانی دائما ناچار و وادار میشود اعتمادسازی کرده و با تحقق همان سانتریفیوژهای سمبلیک به اعتمادسازی کمک کند. این رویکرد بیرونی و در واقع سطح خارجی مذاکرات به شمار میآید، اینکه ایران خود را ملزم به اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش بداند حال آنکه هم طرف غربی و هم کسانی که در دنیا نگاه کارشناسانه، علمی و حقوقی دارند بهخوبی میدانند فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی چهرهای قانونی و منطقی داشته و در جریان مذاکرات نه با جامعه جهانی که با یک باند قدرتطلب و سلطهجو برسرمیز مذاکره باید به چانهزنی پرداخت.
دولت همچنان موظف است تیم مذاکرهکننده را بهنحوی سازماندهی کند که از این مهلکه «سمبلیکسازی سانتریفیوژها» جان سالم به در برده و به سپردن وعدههایی که قطعا تحققشان عملی نیست تن در ندهند.
ایران برای دستیابی به این سطح از موفقیتهای هستهای هزینههای ملی سرسامآور و فشار طاقتفرسای عظیمی را متحمل شده است که مذاکرهکنندگان باید با هشیاری و رویکردهای ناظر بر عزت ملی از این دستاوردها صیانت و نگهداری کرده و بدانند در مرکز توجه طرفهای غربی، به بنبست کامل کشاندن مطالبات ایرانیها قرار دارد.