رضا ملکزاده: بیش از دو هفته از قول وزیر ارتباطات برای توضیح به اعضای شورایعالی فضای مجازی درباره اقدامات صورتگرفته در زمینه مهم «شبکه ملی اطلاعات» گذشت، اما هیچ اقدام قابلذکری در این حوزه رخ نداد! البته برخی اقدامات پلیسی درباره شناسایی آن بخش از اعضای حقیقی شورایعالی فضای مجازی که مردم را از کمکاری وزارت ارتباطات مطلع ساختهاند در حال انجام است! ولی هنوز دستکم یک برنامه زمانی مدون و عملیاتی از حدود زمانی اجرای فازهای شبکه ملی اطلاعات نیز به مردم یا متخصصان منصوب رهبر انقلاب در شورایعالی فضای مجازی اعلام نشده است.
پیش از این دلایل اهمیت حرکت هر چه سریعتر در مسیر راهاندازی و تامین زیرساختهای لازم برای بهرهمندی کشور از شبکه ملی اطلاعات را بیان کردیم اما تا زمانی که مدیران وزارت ارتباطات و شخص وزیر در این زمینه به ارائه گزارشی دقیق و عملیاتی مبادرت نورزند، ناچاریم مکررا مطالبات رهبر انقلاب در این حوزه را از طریق فضای مردمی رسانههای ملی پیگیری کنیم.
گفتیم در صورتی که کشور ما پیشرانه ملی و نظامات درونی خود در حوزه فضای مجازی را در قالب یک برنامه بزرگ و یک شبکه بههمپیوسته راهاندازی نکند، ایران در آینده نزدیک به «مستعمره مجازی» دیگر کشورها با دغدغههای بزرگ و عملیاتی در این حوزه تبدیل خواهد شد. در واقع آنها که زودتر میجنبند و از مدیران عاقل و هوشمند با قابلیت پیشبینی آینده بهره میبرند در این فضای جدید کمتر شناختهشده ضدمرز موفقتر خواهند بود.
البته عبارت «موفقیت» در اینجا تنها به معنای توسعهیافتگی و ثروت بیشتر نیست! بلکه آنها که به جهت دیرکرد در تکمیل زیرساختها و فضاسازی قانونی «عقب» میمانند در حقیقت «حاکمیت» خود را بر جهان جدید از دست میدهند. پس یا باید یوغ حاکمیت تکنولوژیک و قانونی دیگران را به گردن انداخته و دم برنیاورند یا تن به تحریمهای جهانی در حوزه اقتصاد دهند و در نهایت نیز به فاز جنگ حقیقی اجبارا ورود کنند. مرزهای قانونی که به واسطه عدمامکان «خلعسلاح سایبری» در حقیقت با سلاحهای دنیای حقیقی از آنها صیانت میشود. پس خبرهایی که مکرر این روزها از جانب کشورهای قدرتمند در حوزه سایبر میشنویم، لاطائلات نیست! آیا کسی هست که از خصومتورزی نظامی مکرر چین و آمریکا به واسطه جاسوسیهای تجاری و سیاسی صورتگرفته توسط ارتشهای سایبری پنهانشده پشتپرده، درس بگیرد؟
آیا کسی در وزارت ارتباطات معنای اضافه شدن «مخاطرات سایبر» به لیست امنیت ملی آلمان و فرانسه و آمریکا و روسیه و چین و سایرین را میفهمد؟ اینجا صحبت از «ثبتنام یارانهها» نیست آقای نصرالله جهانگرد! اینجا صحبت از بازسازی هژمونیک بدترین دشمنان ایران در فضایی جدید است که «حکومت جهانی» در آن بزودی متولد خواهد شد. آیا مدیران ما تاکنون مروری بر پیشبینیهای برژینسکی درباره «عصر تکنوترانیک» داشتهاند؟ قطعا تاکنون کسی ادعا نکرده است برژینسکی «نوستراداموس» عصر ماست اما با مطالعه کتاب «میان دو عصر» وی که قریب به40 سال پیش نگارش شده دیگرگونی مرزهای حاکمیتی به واسطه نوسازمانی ژئوپلتیک آمریکا و متحدانش در حوزه سایبر کاملا قابل فهم است. این یک برنامهریزی دقیق نخبگانی است که «مو به مو» در طول سالیان گذشته اجرایی شده است.
مهمترین مولفه ما در این حوزه ایستادن در موقعیت «برتر زمانی» است چرا که به واسطه درک صحیح رهبر انقلاب و برخی مسؤولان ولایتمدار، سرمایهگذاری در حوزه سایبر را زودتر از دیگران آغاز کردیم. حال دشمن روی به تعویق انداختن پیشرفت ایران در حوزه سایبر به واسطه دیرکرد فکری برخی مسؤولان سرمایهگذاری کرده است. آنها که میفهمند و به وزیر ارتباطات بازنشسته ما مشاوره نمیدهند، سهلانگار محسوب میشوند. آنها که «دانسته» مشاوره برای هماهنگی با سیاستهای بینالمللی عقب نگهداشتن سایرین از عرصه مدیریت بر فضای جهانی سایبر را
القا میکنند، کلمهای فراتر از «سهلانگاری»
در توصیفشان باید گفت.
آنها که نه میدانند و نه میخواهند بدانند نیز باید این موضوع را در نظر بگیرند که فرداروز آیندگان با نیتخوانی از انگیزشهای مدیران کمکار گذشته یاد نمیکنند. پس همانگونه که ملت ما امروز به واسطه دیرکرد رژیم پهلوی در تامین بموقع زیرساختهای علمی و صنعتی انرژی هستهای رنج تحریم را به جان میخرند و لعنتی بر گذشتگان میفرستند، فرداروز احتمال اینکه ساکنان «مستعمره مجازی ایران» گذشتگان را با انگ «خیانت» یاد کنند، کم نیست. حال گمان کنید در چنین فضایی اندازه «دغدغههای بیارزش حزبی» چقدر است! از دست رفتن حاکمیت کشور بر فضای مجازی یعنی بیکار باقی ماندن جوانان ایرانی در عصری که اغلب مشاغل آن وابسته به تکنولوژیهای اطلاعاتی آینده است. بستر که از ما نباشد شغلی نیز اگر باشد به ایرانی نمیرسد! سستعنصری در این مسیر برابری میکند با وابستگی کشور به پیشرانههای اقتصادی دیگران! آیا هیچ کشوری پیدا میشود در میانه جنگ اطلاعاتی تجاری به دیگری رحم کند و بخشی از اطلاعات مورد نیاز ایرانیان را به آنها بدهد تا رشد اقتصادیشان متوقف نشود؟! البته که نه! در جهانی که پول رایج آن به «بیت کوین» یا سکه اینترنتی در حال تبدیل است چه کسی زیرساخت به دیگری اجاره میدهد برای درنوردیدن مرزهای اقتصادی خودش؟! اگر رشد اقتصادی میخواهیم باید «شبکه ملی اطلاعات» داشته باشیم. اگر نیازمند اشتغالزایی با حداقل قیمت تمامشده هستیم باید زیرساختهای ملی و حتی فراملی در کشورهای دوست برپا کنیم. اگر میخواهیم مثل امروز در دایره قدرت بمانیم و تبدیل به کشوری توسعهیافته شویم باید در جمع قدرتهای سایبری آینده با دست پر حاضر شویم. البته واضح است که در این میان برخی اهداف که امروز به نظرمان مهم میرسند نیز قابل دستیابی است. از دسترسی به سرعت اینترنت بیشتر گرفته تا به راه افتادن انواع خدمات و سرویسهای داخلی که حقیقتا زندگی انسانی را آسانتر میکنند. اینجا صحبت از سرویسهای هتلداری، خدمات هواپیمایی، شبکه اشتراک اطلاعات ملی، سرویس تماشای فیلم و انواع سرگرمیهای دیگر شامل بازیهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی و جستوجوگرهای بومی پرقدرت و شفافیت اقتصادی بنگاههای پولی- مالی است. حال تصور کنید به واسطه به راه انداختن زیرساخت بزرگ ارائه همه این خدمات به مردم به نام «شبکه ملی اطلاعات» تا چه اندازه مشاغل مختلف در کشور تحت تاثیر قرار خواهند گرفت! شمارش کنید تا چه میزان شغل ارزان قیمت با کیفیت بالا و درآمد عالی در کشور ایجاد خواهد شد! یک لحظه تصور کنید چند هزار شرکت خصوصی IT به واسطه به راه افتادن این شبکه ملی ارتزاق خواهند کرد. حتی با یک برنامهریزی دقیق دولت میتواند میزان اتکای خود به درآمد حاصل از فروش نفت را نیز کاهش دهد. اکنون درک این موضوع که چرا همه شبکههای رسانهای دشمن با تقلیل اندازه «شبکه ملی اطلاعات ایران» به یک ماشین فیلترینگ بیفایده، درصدد تخریب آن برمیآیند، کار سختی نیست. ما منتظر گزارشیم آقای وزیر!