printlogo


کد خبر: 7325تاریخ: 1393/4/11 00:00
رمزگشایی از بیانیه کانون مربیان ایران علیه کی‌روش
گنج بدون رنج می‌خواهند؟

مهدی طاهرخانی: 1- بروز هر حادثه‌ای در فوتبال امکان دارد اما این به آن معنا نیست که با یک مربی بسیار بزرگ می‌شود همه فرمول‌ها را به سخره گرفت و ناگهان قهرمان جهان شد.که اگر اینگونه بود تردید نکنید اعراب حاشیه‌ای جنوب خلیج‌فارس آنقدر پول دارند که بتوانند همین الان گوآردیولا را سرمربی تیم ملی‌شان کنند اما این ترانسفر مضحک تنها 2 خروجی دارد؛ پرشدن حساب پپ، بی‌اعتبار شدن گوآردیولا. با یک مربی ولو به بزرگی آنچلوتی و مورینیو هم نمی‌شود ساختار فوتبال یک کشور را حتی در طول چند سال عوض کرد. نمونه برای مثال فراوان است. از فرانک ریکارد گرفته که در عربستان به آخر خط رسید تا کاپلوی بزرگ که نشان داد در جام‌جهانی نتوانسته هیچ تغییری در فوتبال روسیه ایجاد کند. ما دوست داریم قدیس بسازیم. فرهنگ ما عاشق اسطوره‌سازی است از این رو همه موفقیت‌های بزرگ والیبال را دربست به اسم ولاسکو نوشتیم و حالا که او رفته با دهان کاملا باز می‌بینیم که کواچ کاری را کرد که ولاسکو هم نتوانست. معجزه‌ای در والیبال ما رخ نداده و تنها در حال چیدن میوه درختی هستیم که 2 دهه در یک زمین کاملا حاصلخیز کاشته بودیم.
2- این مقدمه نسبتا طولانی و تقریبا تکراری گفته شد تا برسیم به موضع این روزهای کانون مربیان ایران علیه کارلوس کی‌روش. پیشقراول این کانون و آبشخور فکری این مجموعه مجید جلالی است. مربی علمگرای ایرانی که تنها یک بار در طول زندگی‌‌اش موفق به قهرمان کردن یک تیم در لیگ برتر شد. فارغ از این موضوع که چرا فولاد با جلالی در حال سقوط بود و با فرکی قهرمان شد. فارغ از این موضوع که تراکتور چرا با جلالی به بن‌بست رسید اما با تونی اولیویرا فاتح جام حذفی شد و فارغ از همه این مباحث که در حوصله این نوشته نیست باید به این اتفاق تاریخی توجه کرد که مجید جلالی تنها مربی ایرانی بود که در یک نامه معروف از رئیس‌جمهور وقت درخواست کرد مانع انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی شود. کانون مربیان ایران حق دارد که به فکر منافع اعضایش باشد. آنها حق دارند که دوست داشته باشند تیم ملی به یکی از آنها برسد. آنها کاملا محقند که برابر همتای خارجی موضع داشته باشند چون رقیب همیشه رقیب است اما آیا منافع ملی را هم لحاظ می‌کنند؟ در نقد کی‌روش و تیم ملی می‌گویند این مربی پرتغالی نتوانسته در 3 سال اخیر تغییری را در فوتبال ایران حاصل کند. در این موضوع هیچ تردیدی وجود ندارد چرا که اگر تنها یک مربی ملی بتواند این کار را انجام بدهد آن وقت باید کانون مربیان ایران و همه اعضایش کار خود را ول کنند و به زمین کشاورزی و تدریس در مدرسه سابق بپردازند. در کجای دنیا کدام سرمربی ملی در طول 3 سال یا خوشبینانه‌ترین حالت 6 سال توانسته بیس و اساس فوتبال یک کشور را تغییر بنیادین بدهد؟ در بهترین حالت کی‌روش می‌توانست با یک تیم فوق‌العاده جوان پا به برزیل بگذارد و به بهای کسب تجربه، آبروی یک ملت را به حراج بگذارد! مربیانی صحبت از تغییر نسل می‌کنند که در تیم‌های آنها پیرمردسالاری هنوز ادامه دارد. کریمی را می‌پرستند. عنایتی را روی سرشان می‌گذارند. سهراب بختیاری‌زاده را ول نمی‌کنند.
3- کارلوس کی‌روش هرگز نمی‌توانست در این 3 سال یا احیانا 3 سال آینده برای فوتبال ملی ما تاکتیک نوین ابداع کند، ستاره از دل لیگ بیرون بیاورد و به بازیکن 30 ساله فوتبال جدید آموزش بدهد. همانطور که کاپلو در این مدت نتوانسته در روسیه زلزله به‌پا کند. آنچه فوتبال ما از کی‌روش می‌خواست 2 خواسته بود؛ صعود به جام جهانی برزیل و انجام بازی‌های آبرومندانه. اولی به صورت کامل حاصل شد و دومی تا حدودی. کارلوس کی‌روش تیمی را در اختیار داشت که بدون تردید کم‌ستاره‌ترین تیم ملی ایران در چند دهه اخیر بود. کانون مربیان ایران که اهل پژوهش است یک نماینده به میدان منیریه تهران بفرستد. از تمام مغازه‌دارانی که لباس‌های اصل یا تقلبی تیم ملی را می‌فروشند بپرسد کدام شماره‌ها تا قبل از آغاز جام، بیشترین مشتری را داشت. اعداد عجیب و غیر رند 16 و 21. این لباس‌ها برای بازیکنانی بود که کانون مربیان ایران در یک دهه اخیر از تولید بازیکنانی که شایسته این 2 پیراهن باشند، عاجز بود. این 2 پیراهن برای بازیکنانی است که لیگ پرادعا و گران ما ستاره‌ای همسنگ آنها تولید نکرد. بله شاید آنها سوپراستار نباشند اما در این شب تار فوتبال ما که قطعا بخش اعظمی از تاریکی‌‌اش متوجه مربیان داخلی است، اشکان و گوچی تابناک‌ترین‌ها هستند. 2 بازیکنی که کی‌روش به شخصه به سراغ‌شان رفت و آنها به واسطه بزرگی نام کی‌روش بدون مکث پیشنهاد بازی در ایران را پذیرفتند.
4- کار سرمربی تیم ملی کشف ستاره نیست چرا که ستاره‌ای مثل مهدی شریفی سپاهان باید توسط مربی تیزبین به فوتبال معرفی شود اما کی‌روش این کار را در حق فوتبال ایران کرد و از سوی چند تن از اعضای این کانون متهم به دلالی شد. فیلمش به‌راحتی در فضای مجازی قابل دریافت است. پرویز مظلومی در برنامه ورزش و مردم صریحا صحبت از دلالی کی‌روش کرد. مجید جلالی در مصاحبه تلفنی با همان برنامه مدعی شد تیم ملی با روشی که مقابل کره و قطر بازی کرد نمی‌تواند در جام جهانی دوام بیاورد اما کی‌روش نشان داد می‌شود، خوب هم می‌شود. اگر ما اسیر مسی آن هم در آخرین ثانیه نمی‌شدیم، اگر ما قربانی نابینایی یک صرب نمی‌شدیم آن وقت مشخص نبود کانون مربیان ایران باز هم اصرار داشت تا تیم ملی کماکان به یکی از آنها برسد یا نه.
5- واقعیت دم دست است. همانطور که هیچ مربی‌ای قادر نیست با سرمربیگری در تیم ملی یک کشور یک‌‌تنه باعث تحول شود، کی‌روش هم در این کار موفق نبود.فوتبالی که مهم‌ترین مهاجمش کریم انصاری‌فرد است،  فوتبالی که ستاره میانه میدانش هنوز نکونام هست و آندو که هر 2 بالای 30 سال سن دارند، فوتبالی که هیچ یک از ستاره‌هایش قابلیت عکس شدن روی دیوار اتاق یک پسربچه را ندارد، نمی‌تواند برابر بوسنی حمله کند و گل بزند. با این پتانسیل و با این فوتبالیست‌ها نهایتش می‌شود جلوی فاجعه را گرفت، همان کاری که کی‌روش کرد. ستاره‌های ایران در 3 جام‌جهانی قبل را با ستاره‌های ایران در این جام مقایسه کنید و ببینید آیا ایران روشی جز اجرای تاکتیک دفاعی کی‌روش داشت یا نه.
6- قیمت کارلوس کی‌روش بالاست. شاید
آفریقای جنوبی و الجزایر هم این پول را به او ندهند. این یک موضوع کاملا جداگانه است که فدراسیون فوتبال و دولت می‌توانند درباره دادن یا ندادنش تصمیم بگیرند اما باید این موضوع را در نظر گرفت که در صورت عدم توافق با کی‌روش ما حق نداریم به بهانه کمبود وقت تا آغاز جام ملت‌های آسیا سراغ یک گزینه ایرانی برویم، چرا که موفق‌ترین تیم چند دهه اخیر در جام ملت‌های آسیا یعنی ژاپن به تازگی خاویر آگیره مکزیکی را آورده و نگران این موضوع نیست که این مربی شناختی از فوتبال ژاپن ندارد. پس بهتر است در صورت عدم توافق با کی‌روش، فدراسیون فوتبال این دروغ بزرگ را تحویل جامعه ندهد و ناگهان از برند کی‌روش به فرکی‌ها نرسیم. کانون مربیان ایران هم بیشتر از آنکه نگران نوع بازی تیم ملی باشد به این پرسش پاسخ بدهد که چرا از لیگ افغانستان کسی سراغ یکی از مربیان داخلی ما نمی‌آید؟ آنها نگران آینده صنف خود در تیم ملی هستند اما کاش کمی این نگرانی درباره فوتبال هم وجود داشت. از آخرین باری که آنها یک ستاره در حد و اندازه‌های کریمی و مهدوی‌کیا کشف کردند چند سال می‌گذرد؟ از آخرین باری که آنها در آسیا جولان دادند چند سال می‌گذرد؟
7- اگر ورود خبرنگاران خارجی به حوزه مطبوعاتی ایران‌ شدنی بود شاید ما هم بیانیه می‌دادیم و از رئیس‌جمهور می‌خواستیم تا جلوی این اجنبی‌ها را بگیرد چون صحبت از نان و امنیت شغلی‌مان بود اما در خلوت‌مان حتما معترف بودیم آنکه در فرانس فوتبال می‌نویسد قطعا بهتر از ماست مگر آنکه ما آنقدر پیشرفت کنیم تا جای او را در فرانس فوتبال بگیریم. کانون مربیان ایران هم بهتر است کمی پیش خود خلوت کند. چرا یکی مثل قطبی تا جی‌لیگ می‌رود و آنجا 3 سال می‌ماند اما از صنف شما هیچ لژیونری در این کره بزرگ خاکی وجود ندارد؟ شما موتورگازی نیستید اما از کی‌روش به یکی از شما رسیدن یعنی سقوط آزاد. کاش سعی می‌کردید این فاصله را کم کنید در عمل. در زمین فوتبال. در انتقال به خارج. وگرنه درعرصه نوشته و بیانیه ما هر کدام یک گابریل گارسیا مارکز هستیم برای خودمان!


Page Generated in 0/0114 sec