حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدمحمود نبویان: این امور از نکات مهمی بودهاند که ایران میتوانست براساس آنها دست برتر را داشته باشد و با قبول برخی از آنها لغو کل تحریمها بویژه تحریمهای سخت نفتی و بانکی را خواستار شود. اما متاسفانه مذاکرهکنندگان ایرانی همه این امور و امتیازاتی را که ملت بزرگ ایران با تحمل سالها رنج و سختی و با نثار خون شهدای گوناگون هستهای به دست آورده بودند، به ثمن بخس فروختهاند.(در بیانیه توجیهی آمریکا درباره تفاهمنامه ژنو نیز در این زمینه آمده است:
امتیازاتی که ایران به عنوان بخشی از این قدم اولیه تعهد کرده است، شفافیت بیشتری فراهم کرده و امکان بازرسیهای سرزده از برنامه هستهایاش را ایجاد میکند. در گذشته، نگرانی این بود که ایران از مذاکرات برای وقتکشی و پیشبرد برنامهاش استفاده میکند اما این اقدامات کمک خواهد کرد وقتی برای رسیدن به یک توافق جامع بلندمدت مذاکره میکنیم، ایران نتواند از سپر مذاکرات برای پیشبرد برنامه هستهایاش استفاده کند. در عوض، به عنوان بخشی از اقدامات اولیه، گروه 1+5 تحریمهای ایران را به صورت محدود، موقت، هدفمند و قابل برگشت لغو خواهد کرد. این کاهش تحریم بهگونهای سازماندهی میشود که بخش عمده شبکه تحریم از جمله تحریمهای کلیدی در بخش نفت، بانکی و مالی پابرجا بماند.
گروه 1+5 با قاطعیت به اجرای این تحریمها ادامه میدهد. اگر ایران نتواند به تعهدات خود عمل کند، ما لغو محدود را متوقف میکنیم و تحریمهای جدید وضع خواهیم کرد.)
چنانکه ملاحظه میشود تمام بخشهای هستهای ایران– یعنی فردو، نطنز و اراک- از کار افتاده یا به صورت نیمهتعطیل درآمده است. حق تولید سانتریفیوژ، حق نصب سانتریفیوژ جدید (جز در موارد خرابیها)، حق غنیسازی 20درصد، حق غنیسازی 5 درصد بیش از مقداری که داریم (البته در نهایت، و در گام نهایی با محدودیتهایی که ایجاد کردهاند، ایران نمیتواند غنیسازی نیز داشته باشد.)، حق برخورداری از آب سنگین اراک و نیز حق برخورداری از رآکتور اراک را نداریم.
از دست دادن تقریبا همه بخشهای هستهای ایران به قیمت به دست آوردن چه چیزی بوده است؟ چنانکه خواهیم دید تقریبا تمام بخشهای تحریم نفتی و بانکی سخت علیه ایران به حال خود باقی مانده است، و معلوم نیست چرا مذاکرهکنندگان ایرانی چنین توافقنامهای را پذیرفتهاند!
سوال جدی و قابل تامل آن است که چرا آمریکا و کشورهای مستکبر غربی حاضر به مذاکره با ما در سالهای اخیر شدهاند؟ چرا آنها تحریمها را ادامه ندادهاند تا ایران روزی–بهزعم آنها- کاملا تسلیم شود؟ پاسخ آن است که اگر آنها با زورگویی تمام از اهرمهای فشار تحریم استفاده میکردند، ایران نیز دارای اهرم فشارهای مختلفی بوده است، ایران دارای قدرت غنیسازی بالا، بیش از صدها کیلو مواد غنی شده 20درصد، دستیابی به تکنولوژی ساخت سانتریفیوژهای نسلهای برتر (سانتریفیوژهای نسل دوم چهار برابر نسل اول کارایی دارند و سانتریفیوژهای نسل بعدی کاراییهای بیشتری خواهند داشت)، دستیابی به آب سنگین و نیز رآکتوری که با آب سنگین کار میکند، دستیابی به قدرت بازفرآوری و... بوده است. براساس این موارد، ایران میتوانست به موادی با غنای مورد دلخواه خودش دست یابد و در هر موردی که صلاح بداند به کار گیرد.
این امور کافی بوده است که آمریکا را به میز مذاکره بکشاند. اما متاسفانه بهرغم اینکه بیش از 90درصد اهرم فشار آمریکا و طرف غربی
– یعنی تحریمهای اصلی نفتی و بانکی- به حال خود باقی است، ما در گام اول و گام دوم تقریبا همه امتیازات و اهرمهای فشار خود را از دست دادهایم. از این رو، مذاکرهکنندگان ایرانی کاملا زمین بازی را به صورت یکطرفه به نفع کشورهای زورگو و مستکبر آماده کردهاند. (سران آمریکا در بیانیه توجیهی خود درباره تفاهمنامه ژنو به همین مسائل اشاره کرده و آوردهاند: «این قدم اول به خودی خود یک معامله بزرگ محسوب میشود. بدون این توافق مرحلهای، ایران هزاران سانتریفیوژ دیگر را به چرخش درمیآورد و سانتریفیوژهای نسل جدید که زمان رسیدن به مرحله آستانه هستهای را کوتاهتر میکنند، نصب میکرد. همچنین میتوانست رآکتورآب سنگین اراک را راهاندازی کند و ذخایر اورانیوم 20 درصدی خود را افزایش دهد اما با شرایطی که این توافق ایجاد کرده، ایران نمیتواند هیچکدام از کارها را انجام دهد. افزون بر این، اگر توافق مرحلهای حاصل نمیشد، تحریمهای بینالمللی با خطر فروپاشی روبهرو میشد زیرا ایران میتوانست ادعا کند در مذاکره جدی بوده اما غرب جدی نبوده است. در این صورت ما نمیتوانستیم شرکای خود را به ادامه کار و اجرای تحریم متقاعد کنیم. حالا که توافق حاصل شده، ما میتوانیم برنامه ایران را متوقف کرده، به عقب رانده و به ایران یک گزینه بدهیم: به تعهدات خود عمل و برای رسیدن به معامله نهایی با حسننیت مذاکره کند اگرنه جامعه جهانی با تحریم و فشار بیشتر پاسخ میدهد.»)
3- از سوی دیگر مذاکرهکنندگان ایرانی حق نظارت بر معادن، تمام سایتهای هستهای ایران از جمله فردو، نطنز و اصفهان، رآکتور آب سنگین اراک، کارگاههای ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها و چرخنده آنها (که ممکن است در کارگاههایی تولید شوند که ابزار نظامی در آنها تولید میشوند) به صورت سرزده و نیز با اطلاع و بدوناطلاع را برای آژانس پذیرفتهاند (براساس بندهای 17 تا 28 از مواردی که در گام اول، مذاکرهکنندگان ایرانی تعهد کردهاند)، نیز اطلاع یافتن آنها از تمام برنامهها و طراحیهای هستهای ایران، وجود ساختمانها در هر سایت هستهای و سطح و گستره فعالیتهای در حال انجام در آن سایتها را تعهد کردهاند، آیا میتوان امنیتی برای دانشمندان هستهای ایران و نیز تکنولوژیهای پیشرفته به کار رفته در آن سایتها تأمین کرد؟ هیچکس تردیدی ندارد که حداقل برخی بازرسان آژانس جاسوس هستند و یادمان نرفته که ویروس «استاکسنت» که از سوی همین عده وارد سانتریفیوژهای ما شد، 3هزار سانتریفیوژ را از کار انداخت.
جای تعجب و سوال است که مذاکرهکنندگان ایرانی براساس کدام منطق تقریبا تمام امتیازات ملت بزرگ ایران را به دشمنان دادهاند؟
براین اساس پیشبینی میشود– به دلیل اینکه دشمنان ما به پیروزی بزرگی دست یافتهاند- هیچگاه این تفاهمنامه را نقض نخواهند کرد و سخنان مغرضانه سران رژیم صهیونیستی برای آن است که دست بالاتر را همیشه داشته باشند.