مجتبی اصغری: آنچه امروز به نام «علم روابط بینالملل» تدریس و شناخته میشود در حقیقت نوعی دانش قراردادی و وضعی است که در طول 100 سال گذشته بهواسطه کنارهم قراردادن ابداعات و خلاقیتهای فردی در حوزه روابط میان کشورها و دولتها شکل گرفته است. پس نسخه واحدی برای مذاکره و موفقیت در عرصه جهانی در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشود! به همین جهت است که کیفیت و نوع مذاکره با سایرین نیازمند تفکر، خلاقیت حقوقی و استفاده از «خرد جمعی» است و اصولا در چنین فضایی انتظار کشیدن برای شوالیهای نجاتدهنده که از راه برسد و با یک امضای طلایی مشکلات ایران و آمریکا را حل کند، عین حماقت است.
بیش از 150 سال است ملت ایران به غرب «بیاعتماد» است. دلایل تاریخی این بیاعتمادی و بدبینی نیز واضح و آشکار و ثبتشده است و در دورههای مختلف تاریخی به صورت مکرر راستیآزمایی شده است و اتفاقا هر بار نیز موضع ایرانیان به اثبات رسیده است. پس عقل حکم میکند در این دوره هم مسیر مذاکرات دیپلماتیک با هدف دستیابی به یک «توافق خوب» را با هدف دفع شر حتمی طراحی کنیم. پیش از این در مقاله «لزوم ورود ملت به توافق نهایی» از الزامات تعبیه حق امضای مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم در ذیل توافقنهایی با 1+5 نوشتیم. همچنین پیشنهاد دادیم برای تضمین امکان بازگشتپذیری ایمن، در صورت تخطی طرفهای معامله از عمل به متن توافق لازم است «خیارات فسخ» را به صورت جدی و حقوقی در متن توافق نهایی بگنجانیم تا صهیونیستها و آمریکاییها موفق به گرفتار کردن ایران در پروسهای برگشتناپذیر و پرهزینه نشوند.
اتفاقا آمریکاییها نیز از مسیر کنگره و سنا همین روش را برای خود طراحی کردهاند. اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی» در گزارشی نوشت: «سابقه ایران در فریبکاری هستهای جایی برای اطمینان به تعهد تهران برای احترامگذاشتن به توافقهستهای نهایی با 1+5 باقی نمیگذارد. اگر توافق نهایی هستهای میان 1+5 و ایران پارامترهایی را که طرفداران قدرتمندی از هر دو حزب در کنگره دارد، کسب نکند، کنگره و سنا باید از تحریمهای آمریکا علیه ایران دفاع کنند و بر تحریمهای تجاری، در صورت یک توافق بد، پافشاری کنند. با اینحال در صورتی که توافقی قابلقبول حاصل شود که برنامه هستهای ایران و موشکهای بالستیک این کشور را شامل شود، کنگره باید با دولت اوباما برای ایجاد و نظارت بر یک ساختار هوشمند اجرا و رفعمؤثر تحریمها اقدام کند. این ساختار باید از سرپیچی ایران در برابر چنین توافقی جلوگیری کند و مجازاتهایی در نظر بگیرد، یک مکانیسم حیاتی برای حمایت از رصد، راستیآزمایی و بازرسی ایجاد کند و حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوقبشر را محدود کند.» پس اینجا جنگ دیپلماتها برای گرفتار ساختن حریف در چارچوب حقوقی ابداعی کاملا جدی و آشکار است. در این مقاله تلاش میکنیم انواع راهکارهای خروج از معامله با 1+5 را به منظور حفظ تسلط بر چارچوب حقوقی توافقنهایی بررسی کنیم. البته هر روابط بینالملل نخواندهای هم قبول میکند عاقل مسیر معامله را طوری میچیند که در صورت بروز بدعهدی راه بازگشت نیز هموار باشد.
در اصطلاح حقوقی به داشتن اختیار برهم زدن معامله «خیار» میگویند که جمع آن «خیارات فسخ» نامیده میشود. خیارات انواعی دارند که سعی میکنیم به زبان ساده آنها را شرح دهیم.
فسخ سرعتی
«خیار مجلس» همانطور که از نامش پیداست اختصاص به زمانی دارد که هنوز پای میز مذاکره نشستهایم. ممکن است با پیشرفت مذاکرات و تنظیم پیشنویس، 1+5 زیرکانه فضا را به سمتی پیش ببرد که مثل توافقنامه ژنو، تناقضات و تداخلات متن حقوقی به تدریج آشکار شود. با توجه به طولانی شدن جلسات چانهزنی چنین مسالهای دور از ذهن نیست. در آن صورت تیم مذاکرهکننده به محض اطلاع از موضوع - در صورت مشورت با حقوقدانان عاقل و دانا و وطندوست- میتواند فیالمجلس مواضع خود را اعلام و از خیار فسخ مجلس استفاده کند.
شرط مشورت
«خیار شرط» اختصاص به زمانی دارد که دوطرف، معامله را به شرط زمانی معتبر کنند. یعنی در وقت معامله و عقد توافقنامه طی کنند که مثلا «تا یک ماه» امکان فسخ معامله وجود داشته باشد. این شرطگذاری زمانی، هنگامی که دولت ملزم به کسب توافق مجلس شورای اسلامی و دخالتدادن مردم در تصمیمات نهایی باشد گرهگشاست و از بروز حوادث غیرقابل توجیهی مثل امضای ناگهانی توافق ژنو توسط «یک نفر» به تنهایی در عین اعتراضات حامیان استقلال و منافع ملی کشور جلوگیری خواهد شد.
توافق و تحریم؟!
«خیار تاخیر ثمن» به فارسی خودمانی یعنی اختیار فسخ معامله در صورتی که در پرداخت آنچه در قبال دریافت کالای مورد معامله باید پرداخت شود، تاخیر صورت گرفته باشد. ما بر سر میز مذاکره با 1+5 حاضر شدهایم تا ضمن پذیرفته شدن در باشگاه قدرتهای هستهای جهان، تحریمهای اقتصادی ملغی شود. در صورتی که بنا باشد مثل دور اول، ایران به همه شروط توافقنامه عمل کند اما تحریمها لغو نشود و تنها به قول برخی مسؤولان «خوشبین» روح تحریمها خدشه بردارد، ملت حق دارد از دولت و مجلس بخواهد توافق با 1+5 لغو شود.
کلاه گشاد!
«خیار غبن» برای پرهیز از موقعیتی است که فرضا مذاکرهکننده محترم ما جوگیر شود و ذیل توافقی را امضا کند اما بعد ملت و مجلس و دولت بفهمند کلاه گشادی بر سرشان رفته است پس شرط صحیح بودن خیار غبن «فاحش بودن ضرر یکطرف» است. یعنی یک طرف کلی هزینه کرده باشد و مثلا همه ذخایر اورانیوم خود را با خسارت صدها میلیون دلاری نابود کند و دست آخر قسطهای پرداختی از پولهای بلوکه شده خودش هم با تاخیر و شرط عدمبرداشت در یک بانک معلوم دوباره بلوکه شود!
فرار دیپلماتیک!
«خیار تدلیس» زمانی قابل استناد است که طرف معامله با توسل به اعمالی موجب فریب دیگری شود. اگر فروشنده یا خریدار سر طرف مقابل را کلاه گذاشته و او را فریب داده باشد، طرف مقابل، اختیار فسخ معامله را دارد. اعمال خیار تدلیس بعد از علم به آن فوری است. فرضا به محض اینکه متوجه شدیم در توافق ژنو «حق غنیسازی» ایران به رسمیت شناخته نشده باید آن را فسخ میکردیم. همان زمانی که درک کردیم رفعتحریمها موکول به زمانی شده که برنامه موشکی و موارد حقوقبشری و انواع و اقسام خواستههای دیگر در حیطه حاکمیت ملی ما، براساس پسند دیگران از نو چینش شود هنگامه پیش کشیدن «خیار تدلیس» است.
فراموش نکنیم «مدیریت فضای بینالملل» مهمترین هنر یک دیپلمات موفق است. برخلاف آنچه پس از انتخابات سال گذشته بهعنوان بدیهیات به ملت عرضه شد، دیپلمات موفق کسی نیست که بهسرعت «از راه نرسیده»، ذیل یک توافق بسیار ضعیف اما الزامآور و هزینهساز را امضا میکند. دیپلماسی موفق بر پایه تفکرات دیپلماتهایی استوار است که سالها جنگ سرد را با انواع ابداعات سیاسی و اقتصادی و حتی مانور نظامی مدیریت میکنند و در عین تهدید به موقع دیگران بهمنظور نزدیکنشدن به خطوط قرمز حاکمیتیشان، چند «توافق خوب» نیز با دشمن به منظور خرید زمان و تقویت پروسه تبدیل شدن از یک قدرت منطقهای به ابرقدرتی جهانی بهره میبرند. «توافق نهایی هستهای» با 1+5 را با این معیارها باید سنجید نه سرعت کسب امضا و بازی رسانهای به منظور اغفال ملت از درک پروسهای که هیچ استاد دانشگاهی حاضر به دفاع از آن نیست!