printlogo


کد خبر: 7894تاریخ: 1393/4/21 00:00
خطای محاسباتی و عقلانیت انقلابی

حسین بابازاده‌مقدم: رهبر معظم انقلاب در تازه‌ترین بیانات‌شان پیرامون مذاکرات و توافق احتمالی غرب با جمهوری اسلامی بر نکات مهمی تاکید کردند که باید دستور کار و سرلوحه عمل مسؤولان بویژه در دولت و مجلس قرار بگیرد.
این دستور کار عبارت است از اینکه با خوش‌بینی‌ها و احیانا خیالبافی همه امور کشور را به رفع و توقف روند تحریم‌ها واگذار نکرده و از یاد نبریم که دشمنان جمهوری اسلامی از سبک و سیاقی شیطانی و غیرمتعارف برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند. شاید به زبان سیاسی این همان معادل راهبری استراتژیک، منسجم و یک‌تکه مذاکرات نزد غرب باشد.
همان راهبردی که مبتنی است بر اینکه اگر می‌توانستیم «پیچ و مهره‌های تاسیسات هسته‌ای ایران را هم باز می‌کردیم».
اینکه دشمن را با شاخصه‌های شیطانی‌اش بشناسیم همان عقلانیت انقلابی است که نیاز همواره جمهوری اسلامی به شمار می‌آید و اینکه محاسبات بر پایه شرایط واقعی جهان باشد بعد عقلایی و سیاسی موضوع است، چرا که دشمنان ایران اسلامی در مقاطع مختلف حتی در برهه‌هایی که برخی در داخل کشور تصور می‌کردند فصلی از پایان مناقشات ایران با جامعه به‌اصطلاح جهانی است، اثبات کرده‌اند از یک الگوی سنتی در برابر ایران پیروی می‌کنند که کمتر خلل‌پذیر و قابل‌خدشه است.
خوش‌بینی‌ها نباید صورت توهم و ساده‌اندیشی به خود گرفته و برخی‌ تصور کنند، می‌شود به‌سادگی و مثلا ظرف صد روز کارهایی که 10 سال روی آن مناقشات وجود داشته و قابل حل نبوده را مدیریت کرده و اصطلاحا شرایط کشور را به آرامشی خیال‌پردازانه نزدیک کنند، چرا که اگر غرب از مواضع استکباری و خصمانه‌اش دست برمی‌داشت، سال‌ها پیش این توافق‌ها حاصل شده بود و ایران به حقوق خود دست پیدا می‌کرد.
همواره فرمایشات و رهنمود‌های رهبر حکیم انقلاب همچون چراغی است که همزمان بر سایه‌ها و روشنایی‌ها نور افکنده و همواره مصداقی از عقلانیت انقلابی به شمار می‌آید.
بخشی از فرمایشات معظم‌له به تبیین «تهدید و تطمیع» اختصاص داشت که در واقع بیانگر رویکرد همیشگی و همواره شیطان‌بزرگ برای توسل به روش‌های چماق و هویج برای دستیابی به موفقیت‌هایی در راستای عقب‌نشینی ایران از حقوق هسته‌ای مسلم خود به شمار می‌آید.
اما این تهدید و تطمیع در یک سطح وسیع و بین‌المللی با دادن اعانه‌ها و باج‌هایی که در حقیقت «آب‌نبات» تلقی می‌شوند در این راستا صورت می‌پذیرد تا آن جواهر و گوهری که نزد ایرانیان است و خود با فدا کردن فرزندان فرهیخته و برومندش به دست آورده است را به ازای هیچ در توافق‌ها معامله کنیم.
اشاره دیگر معظم‌له به احتیاج جمهوری اسلامی به ظرفیت غنی‌سازی 190000 سو نیز بعد دیگری از مذاکرات را تحت تاثیر قرار داد و نقشه غربی‌ها برای تحمیل تعداد ناچیز سانتریفیوژ را عملا ملغی می‌کند. به این اعتبار مسؤولان در جریان مذاکرات حق ندارند حقوق ملت ایران را در ازای حتی 50000 سانتریفیوژ معامله کنند، چرا که این تعداد به نیازهای آتی و فعلی ایران پاسخ نمی‌دهد.
گویی این قدرت تعیین‌کننده و همواره انقلابی همچنان باید حضور داشته باشد و تکرار شود تا مذاکره‌کنندگان بدانند اگر یک قدم به عقب بردارند در ایران رهبری حکیم همواره مواضع را تعدیل کرده و به نقطه‌ای که باید بازمی‌گردانند.
اما این اشتباه محاسباتی را در کشور چه کسانی دامن می‌زنند؟
به‌طور‌ کلی برخی کانون‌های بولتن‌سازی مؤسساتی که مرکب از عناصر سکولار و بی‌اعتقاد به سیاست‌های انقلابی به فعالیت می‌پردازند و مافیایی از بنگاه‌های تصمیم‌سازی را در کشور به‌وجود آورده‌اند این نظریات را نهادینه می‌کنند.
اینها همان افرادی هستند که از دانشگاه‌هایی فارغ‌التحصیل شده‌اند که ده‌ها مدرس و استاد کاملا غربگرا و مجذوب اندیشه‌های سیاسی منفعت‌طلبانه، غیربومی و غیراسلامی در آنها تسلط و تفوق داشته‌اند و تا این نهادهای علمی و پژوهشی در کشور اصلاح نشود، نمی‌توان انتظار داشت خطاهای محاسباتی کنترل‌شده و دامن زده نشود. به شکل روزانه این کانون‌ها بولتن‌هایی را برای مسؤولان عالی اجرایی و قانونگذار کشور ارسال می‌کنند که در صورت موفقیت مذاکرات و رسیدن جریان پیشرفت‌ها در توافق به فلان نقطه، وضعیت اقتصادی کشور وارد مرحله‌ای رؤیایی از شکوفایی و رشد خواهد شد، طبیعی است که اینها را نفوذی‌ها القا می‌کنند و الا وضعیت جهانی و حتی واقعیت‌های بدهی‌های خارجی آمریکا چنین توهماتی را تایید نمی‌کند.
بدیهی است مسؤولان بویژه تیم مذاکره‌کننده باید فرمایشات و نقاط معین شده توسط رهبر معظم انقلاب را نصب‌العین خود قرار داده و از گام برداشتن در مسیر عقلانیت‌های وابسته به تئوری‌های غربی، بی‌ریشه و غیرواقعی جداً بپرهیزند چرا که سرچشمه این توصیه‌ها بسیار آلوده و مشکوک است.


Page Generated in 0/0064 sec