جواد سالمی: 1- بارها این سوال در ذهن همه افراد از فلاسفه و جامعه شناسان تا عموم مردم شکل گرفته که چرا انقلاب ایران شکست نخورده و هر روز به فتح قله جدیدی فکر میکند؟ چرا با وجود اینکه برخی انقلابیهای خسته نیز در دوران بازنشستگی میخواهند انقلاب را مصادره کنند و دریای مواج انقلاب را به مردابی راکد تبدیل کنند، راه به جایی نمیبرند؟ تفاوت این انقلاب اسلامی با سایر انقلابها چیست که تقریبا در تاریخ هیچ انقلابی نداریم که حتی شعارهای نسل اول را نسلهای دوم و سوم تکرار کنند؟ پرشورتر بودن و بسط آن پیشکش. طرفه آنکه سایر انقلابها به نسل دوم هم نرسیدند و همان نسل اول، مجلس ختم انقلاب خویش را برپا کردند.
2- از جوابهای انحرافی و غلط که بگذریم، روی سخن ما به پاسخهای ناقص و کلیشهای است. اینکه ما ولایتفقیه داشتیم و بقیه نداشتند، اینکه ملت ایران مردمی با ظرفیت تاریخی 1400 ساله هستند، اینکه در ابتدای انقلاب سپاه پاسداران و بسیج خود را وقف انقلاب کرد، البته همه اینها صحیح است اما پاسخ کارآمدی نیست. کارآمد به این معنا که از این پاسخها، متوجه وظیفه خویش در تداوم راه انقلاب شویم. اگر در این 35 ساله ولایتفقیه، هوشمندی ملت ایران و نهادهای پاسبان انقلاب باعث موفقیت شده، امروز هم شرایط فرق نکرده و میتوان راحت سر بر بالین بیخیالی گذاشت.
3- برای دقیقسازی مساله، روی این نقطه تمرکز میکنیم، مگر عنصر پایهگذار و امام این انقلاب چه ویژگی داشته که همه از دوست و دشمن آن را پایه اساسی میدانند؟ به نظر نگارنده پاسخ این سوال راهبردی را باید در سخنان رهبر انقلاب جستوجو کرد. باید به دنبال این باشیم که ببینیم، نزدیکترین فرد به جایگاه و منش امام انقلاب،چه ویژگی خاصی در این ابرمرد پیدا کرده است تا برای ادامه انقلاب همان ویژگی را بسط دهیم.
4- روی تکتک کلمات رهبر انقلاب دقت بفرمایید: ایشان در 18/3/68 میفرمایند: «امام خمینی شخصیتی آنچنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ جز انبیا و اولیای معصومین، به دشواری میتوان کسی را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد. . . [امام خمینی] بسی خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آنها در قرنها و قرنها به ندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود و همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه شخصیتی دستنیافتنی و جایگاه والای انسانی او جایگاهی دور از تصور و اساطیرگونه است.» نه آنکه رهبر انقلاب امروزه و بعد از فشارهای بیامان این 25 سال این سخنان را فراموش کرده باشند: ایشان در 21/11/90 میفرمایند: «امام عزیز ما آن مرد عظیمی که بلاشک خداوند لمعهای و لمحهای از انوار طیبه نبوتها را در وجود او قرار داده بود».
5- برای اینکه برخی برچسب غلو را به سخنان رهبر انقلاب نزنند و متوجه باشیم ایشان حکیمی فقیه است که سخنانشان باید مستند به شرع باشد، وارد فضای نورانی این حدیث گرانبها میشویم: «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَکَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّه بَیْنَ جَنْبَیْهِ وَ لَکِنَّهُ لَا یُوحَى إِلَیْه (الکافی/ج2/ص604/باب فضل حامل القرآن) کسی که حقیقتا مانوس با فرهنگ قرآن باشد مانند آن است که نبوت در سینه او قرار داده شده، با این تفاوت که به او وحی نمیشود.» سخن اینجاست مردی که جز از اسلام و خداوند نگفت و همه هستیاش را فدای قرآن کرد، با فرهنگ قرآنی مانوس نبود؟
6- آری، مردم جان انقلابند و نفس انقلاب بدون حضور مردم به شماره میافتد اما روحالله جان مردم بود که ملت نه از روی لقلقه زبان بلکه از عمق جان فریاد میآوردند: «روح منی خمینی» بیشک انقلابی که روح مردمش خمینی است، نهتنها تمام نمیشود بلکه هر روز چهره درخشانتری از خود را به نمایش میگذارد، نهتنها نسل اول شعارهای انقلاب را فریاد زدند که نسل سوم هم در حال حک کردن آن بر صفحه تاریخ است تا پیچ تاریخی این روزگار به سمت جماران بچرخد. اینها فقط به این دلیل است که شخصیت خمینی کبیر در جایگاه والای انسانی است و لمحهای از انوار طیبه نبوت در سینه او وجود داشته است.
7- امروز اگر برای ادامه انقلاب و دستگیری از همه مستضعفان عالم یک راه باشد، آن راه مکتب خمینی کبیر است. ایکاش آنقدر که درباره مکتب ایرانی سخنسرایی کردیم، به مکتب خمینی مدنظر رهبر انقلاب هم میپرداختیم. امروز باز هم به خمینی عزیز احتیاج داریم، برای سیاست داخلی و خارجی، برای بیداری اسلامی، برای از پا درآوردن قلدرهای بینالمللی. این همان راهی بود که همت و باقری و باکری و شهید شهریاری طی کردند و باید تمام فعالیت فرهنگی جبهه انقلاب این باشد، «به صحنه آوردن شخصیت پیامبرگونه خمینی» باری که تا به حال بیشتر بر دوش رهبر انقلاب سنگینی کرده البته معدود نخبگانی همچون استاد رحیمپور و استاد طاهرزاده هم مفصلا به آن پرداختهاند. اگر به دنبال تحقق قسمت دوم شعار مردم باشیم که فریاد میزدند «بتشکنی خمینی» باز هم باید با مجاهدت بیوقفه این سخن نورانی را به صحنه آوریم: «روح منی خمینی».