printlogo


کد خبر: 8881تاریخ: 1393/5/12 00:00
نازی‌ها هم کودکان را مستثنی می‌کردند
تاوان بسیار سنگین یک جنون!

رفیع ملکی: جهان، مجال «کنش – واکنش» و عرصه جنایت و مکافات ابدی برای آنانی است که آموزه تاریخ آویزه گوششان نمی‌شود و بهترین مصداق این دیالکتیک شرم‌اندود، یک گروه وحشی است که عنان سیاست‌ورزی وقیحانه رژیم غاصب و کودک‌کش صهیونیستی را در کف خود دارد و آنجا که به گنبد آهنین پوشالی‌اش دهن کجی شود، کودک‌کشی، دم‌دستی‌ترین سیاستش می‌شود و از ادامه دادن این ننگ هیچ ابایی هم ندارد.
و من، حقیقتا از شنیدن این معنا شرمگینانه بر خویش می‌لرزم وقتی می‌بینم، هستند مردمانی که به سبب توحش عریان یک گروه وقیح حاکم بر اسرائیل، زبان به ستایش یکی از جانی‌ترین مجانین تاریخ می‌گشایند و از آرزوی پیروزی نازی‌ها با حسرت یاد می‌کنند و ناخودآگاه، افسانه افسون گرفته تاریخ را در ذهنم مرور می‌کنم و غریبانه به اینجا می‌رسم که اگر جهان یک بار...، فقط یک بار دیگر فرصتی نظیر آنچه طی سالیان میانی دهه چهل  میلادی در کف پیشوای مجانین جهان نهاد، در سبد جانی دیگری بگذارد چه می‌شود؟ در آن لحظه آیا می‌شود تصور کرد سقف و دامنه جنایت و آدم‌کشی تا کجای کیهان گسترش خواهد یافت؟ از این گذشته، مگر می‌شود یک نفر، یک گروه، یک قوم یا یک حکومت این همه جنایت کند و برای همیشه به تاوان آنچه کرده گرفتار نیاید؟!
حاشا و کلا که تاریخ و سرگذشت پیشینیان و دیگران، جنایتی تا این اندازه وقیحانه و رذیلانه را بی‌مکافات بگذارد و بگذرد! که چنین وقاحتی را در پستو پسله‌های همین تاریخ هم حتی به یادگار نمی‌توانش یافت؛ هرگز!
این را به این سبب نوشتم که اگر در قلب پرآشوب و بیمار خاورمیانه، در سرزمینی که برخی مردمانش، با توجه به نداشتن دل خوش از اعراب با دیدن این همه توحش و کودک‌کشی چنین آرزویی جان بگیرد که سوگمندانه گرفته است یا حسرتی تا این اندازه دهشتناک از ژرفای دل بر نوک زبان‌آید که آمده، در جای‌جای این کره خاکی، هستند مردمان و آدمیانی که این حسرت زبانی، برایشان رنگ آرزوی عملی می‌گیرد و در کمین تاریخ و زمان می‌نشینند و مقدمات عملگرایی یک اندیشه پر مخاطره را اندک‌اندک فراهم می‌آورند تا روز موعود سرآید و بشود آنچه که نباید بشود.
مگر این همه جنایت که در حافظه تاریخ ضبط است، کدامشان بی‌دلیل یا بدون ادعای دلالت به وقوع پیوسته‌اند؟ یا کدام جنایتکار از نرون تا نتانیاهو از پیش اعلام کرده‌اند قصد جنایت در آینده را دارند تا برای ریشه‌کنی جنایت و جنایتکار اقدام بایسته معمول شود؟ و آیا تا به حال شنیده یا دیده شده آن که بذر کینه و نفرت می‌کارد، خرمنش از صلح و آرامش وسعت و ارتفاع بگیرد؟ و آیا آنان که فرمان مرگ برای کودکان معصوم و بی‌گناه غزه صادر می‌کنند، حتی ذره‌ای هم به این نمی‌اندیشند که تاریخ  اگرچه گیج و گول است اما آنجا که باید، هرگز گَرد نسیان و فراموشی به چهره نمی‌گیرد؟ و اگر چنین است که هست آیا نباید کشتن زنان و کودکان، در اولین فرصت ممکن متوقف شود تا خرمن کینه و نفرین از این که هست انبوه‌تر نشود؟ دلیل این  احمقانه‌ترین لجاجت تاریخ را در کجای این جهان پرغوغا باید یافت و چگونه می‌توان در گوش عجوز مجسم کینه و نفرت این روزهای جهان (نتان های‌هوی!) این را به شیواترین و رساترین زبان فریاد کرد «آن که باد می‌کارد لاجرم توفان درو خواهد کرد» و اگر در این برداشت، توفان به جانش نزند در برداشت‌های بعد این مهم عملی خواهد شد کما اینکه هزاران هزار بار عملی شده و همگان دیده‌ایم نتیجه این فرآیند وحشتناک تاریخ را!
امروز کودکان هم این را می‌دانند که جنگ جنگ است و در جنگ یا می‌کشی یا کشته می‌شوی اما باور کنید همین کودکان از درک این عاجزند که چرا و به کدامین گناه و دلیل، یک نوزاد که از خوان خالق، شیره جان می‌مکد باید کشته شود؟!
و این کثیف‌ترین و شنیع‌ترین جنگ در جهان نابرابر امروز است که زن‌کشی و کودک‌کشی با شناعت تمام آغاز می‌شود و ادامه هم می‌یابد. این حقیقتا برای من و بسیاری چون من قابل درک نیست در جهانی که گاه برای مرگ یک گربه کمپین انزجار و مخالفت راه می‌اندازد چگونه است که این همه کودک در گوشه‌ای از جهان به نام «غزه» کشته می‌شوند و این کودک‌کشی ادامه هم دارد اما جهانیان، تمام بود و هست جهان را بر سر قاتل کودک‌کش آوار نمی‌کنند؟ و باز درک این سخت است که  برخی سیاستمداران جهان بویژه آنان که ادعایی هم دارند، به هر بهانه یا توجیه، این کودک‌کشی را مباح یا حتی لازم می‌دانند و نام انسان بر خویش نهاده‌اند!
هیچ «توجیه»، هیچ «ادعا» و هیچ «بهانه‌ای»، جواز کودک‌کشی به هیچ نابشری نمی‌دهد! حتی اگر حماس به ادعای دروغین صهیونیست‌ها از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده کند، حتی اگر حماس پایگاه موشکی‌اش را در شیرخوارگاه نداشته صبرا و شتیلا مستقر کند، حتی اگر حماس روزانه هزاران راکت از گنبد آهنین صهیونیست‌ها به آدرس خشتک یهودیان افسارگسیخته کوچیده از سراسر دنیا به سرزمین مادری کودکان حماس عبور دهد...! باز بهانه برای کودک‌کشی نمی‌شود!
دریغا که جهان مذبذب امروز که ادعای مدرن بودن دارد و کوس رسوای توسعه‌اش گوش فلک را کر کرده اما نوا و ناله کودکان نوزاده باریکه غمزده غزه را نمی‌شنود و نام جامعه انسانی بر خویش نهاده است!
دریغا که روشنفکران و عامیان امروز که برای ذبح یک گوسفند، مرثیه می‌خوانند و تومار حقوق بشری(!) برای سایر مردمان نسخه می‌کنند، ذبح کودکان غزه، آتش به جان‌شان نمی‌زند تا کارداران سیاست سرزمین‌شان را به صلابه بکشند که این، جنایت علیه بشریت است و در هیچ نبردی، حتی جنگ هیتلر این همه کودک و شیرخواره یکجا سلاخی نشده‌اند و دریغا که این مردمان، ملوک خود را وادار نمی‌کنند تا نتانیاهو- جانی همردیف هیتلر‌– را به دادگاه جنایات جنگی بکشانند تا زین پس هیچ نابشری فرمان مرگ برای کودکان و شیرخوارگان صادر نکند و دریغا که این جنون، تاوانی بس سنگین را از همین امروز و شاید از حدود 30 روز پیش که برای چندمین بار در طول چیزی حدود یک قرن، فرمان کودک‌کشی از ساختمان‌های مجلل و مرموز و غصبی تل‌آویو صادر شد در زهدان تاریخ و زمان به امانت نهاده است تا در روز موعود زاده شود.


Page Generated in 0/0052 sec