گروه سیاسی: طی مدتی که آمریکا تشکیل شدن ائتلاف ظاهراً جهانی برای مبارزه با داعش را اعلام کرده است، سوالات زیادی درباره این نوع ائتلاف و هدف اصلی آن به وجود آمده است. از یک سو اوباما این ائتلاف را، ائتلاف جهانی برای مبارزه با تروریسم میداند و سعی دارد از همه کشورهای دنیا برای مبارزه با داعش منابع مالی بگیرد و از طرف دیگر وزیر خارجه آمریکا در سفر منطقهای به عربستان، عراق و تعداد دیگری از کشورهای منطقه، سعی دارد منابع مالی بیشتری را از کشورهای عرب منطقه که خود باعث و بانی شکلگیری این گروه بودهاند، کسب کند. او با این حال کشورهایی که تاکنون یکتنه در برابر تروریستها ایستاده بودند را نادیده میگیرد و به صراحت اعلام کرده است با ایران برای رسیدن به این هدف همکاری نمیکند، به گزارش «وطن امروز» اما دلیل اصلی این مساله چیست؟ برخی معتقدند ماجرای گفتوگوهای هستهای ایران با قدرتهای جهانی دلیل اصلی این اقدام است و اوباما نمیخواهد داعش را به وسیلهای برای امتیازدهی به ایران تبدیل کند. به گزارش «وطن امروز»، این همان مسالهای است که بارها مسؤولان رژیم صهیونیستی درباره آن به اوباما هشدار دادهاند. با این حال دنیس راس، روز جمعه در مقالهای در روزنامه نیویورکتایمز چند هشدار به اوباما داده که در اصل دلایل اصلی کاخ سفید برای همراهی نکردن با ایران در جنگ علیه تروریسم را به خوبی نشان میدهد. این دلایل همان دلایلی هستند که رهبر معظم انقلاب بارها اعلام کردهاند و 2 سال پیش در سالگرد عروج ملکوتی بنیانگذار انقلاب در مرقد حضرت امام، دوباره بیان کردند: «محافل سیاسی و رسانهای دنیا از خطر ایرانهستهای دم میزنند؛ که ایران هستهای خطر دارد! من میگویم اینها دروغ میگویند، اینها فریبگری میکنند. آنچه آنها از آن میترسند و باید هم بترسند، ایران هستهای نیست؛ ایران اسلامی است. ایران اسلامی است که در ارکان قدرت استکباری زلزله انداخته است». دنیس راس در مقاله خود در روزنامه نیویورکتایمز دقیقاً به همین مساله اشاره کرده است. او به چند دلیل برای همراهی نکردن اوباما با کشورهایی نظیر ایران و سوریه در مبارزه با تروریسم اشاره کرده که به خوبی نشاندهنده دلایل سیاست اوباما در همکاری نکردن با ایران برای مقابله با داعش است. از نظر راس، این هویت دینی و مذهبی است که ایران را از سایر متحدان اوباما جدا میکند، به همین دلیل نباید اتحادی بین ایران و آمریکا در این زمینه شکل بگیرد. وی در این مقاله آورده است: شکاف موجود در خاورمیانه بین کسانی که از داعش در عراق یا سوریه حمایت میکنند و مبارزهکنندگان با این گروه، به دلیل چالشهای موجود بین گروههای شیعه و سنی یعنی بین ایران و عربستان به وجود نیامده است. در یک سو اسلامگراهایی هستند که در هر دو گروه شیعه و سنی وجود دارند. داعش و اخوانالمسلمین نمایش دهنده طیف سنی این گروه بوده و جمهوری اسلامی ایران و شبه نظامیان حامی آن یعنی حزبالله در لبنان و سوریه و گروه اصحاب الحق در عراق نیز جزو همین گروه اسلامگرایان هستند. بسیاری از اسلامگرایان در شرایط جدید خاورمیانه در جنگ با یکدیگر بسر میبرند اما در عین حال آنها در جنگ با کشورهای اسلامی غیر اسلامگرا نیز بسر میبرند. آنها میخواهند هویت جدیدی برای منطقه بسازند که همگی براساس اصل اسلامگرا بودنشان پایهگذاری شده است. نقطه مشترک در بین تمام این اسلامگرایان این است که آنها هویت اسلامیشان برایشان به مراتب مهمتر از هویت ملی است. وی در ادامه ایران و سوریه را از طیف تندروهای اسلامگرا جدا کرده و بیان میکند، مشکل اصلی در اسلامگراهای رادیکال منطقه این است که میخواهند نقشه خاورمیانه را به هم بریزند اما در عین حال اوباما نیز نباید وارد همکاری با اسلامگراهای معتدل و شیعیان شده و از آنها برای مبارزه با تندروهای سنی کمک بخواهد. او روی کار آمدن دولت دیکتاتوری در مصر را نتیجه اعمال سیاستهای اسلامگرایانه در این کشور توسط اخوانالمسلمین دانسته و عنوان کرده است آمریکا باید هماینک اتحاد بیشتری با این کشور و دولت غیراسلامگرایش داشته باشد: «آنها [اخوانالمسلمین] بیشتر از اینکه مصری باشند، مسلمان بودند. با این حال عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور جدید مصر بار دیگر بر هویت ملی و عرب مردم مصر تاکید کرده است. به همین دلیل آنها هم اینک در چالش با اخوانالمسلمین هستند. السیسی از حمایتهای مالی عربستانسعودی، امارات عربی متحده و کویت برخوردار است او همچنین از حمایت الجزایر، مراکش و اردن نیز برخوردار است.» اما دلیل اصلی این سیاست چیست؟ دنیس راس در این باره به صراحت برخورد کرده و نوشته است: «در طول جنگ اخیر غزه اعتراضاتی علیه اسرائیل در شهرهای مختلف اروپایی شکل گرفت اما کشورهای عربی شاهد چنین راهپیمایی و اعتراضاتی نبودند. برخلاف ترکیه و قطر که از گروه اخوانالمسلمین حمایت میکنند باقی کشورهای سنی منطقه خواهان تضعیف حماس، یعنی جناح اخوانالمسلمین در فلسطین هستند».
بیداری اسلامی یا بهار عربی؟
دلیل اصلی کمک نخواستن از ایران یا سایر گروههایی که از ابتدای بحران سوریه و عراق در این کشورها سعی داشتند با تروریسم بدون برخورد شعاری مبارزه کنند، دقیقاً همین مساله است؛ آمریکا نباید با کسانی که دنبال هویت اسلامی و مهمتر از آن گسترش جبهه مقاومت هستند، همکاری داشته باشد. او همان نظریهای را در ادامه مطرح میکند که زمانی تنها در ایران و توسط رهبر معظم انقلاب بیان شده بود. او انقلابهای شکل گرفته در کشورهای عربی منطقه را نه بهار عربی بلکه بیداری اسلامی میداند و در ادامه مینویسد: «بیداری اعراب در سال 2011 درباره دموکراسی نبود و نمیتوانست هم باشد چرا که نهادهای جامعه مدنی بسیار ضعیف بودند. فرهنگ سیاسی موجود درباره اینکه برنده همه چیز را از آن خود میکند، قدرت زیادی داشت، اختلافات فرقهای بسیار شدت داشته و اعتقاد به کثرتگرایی به طرز فزایندهای وجود داشت. در عوض بیداری اسلامی، باعث ایجاد خلأ سیاسی و همچنین مبارزه جهت ایجاد هویت دینی شد». وی در ادامه میافزاید: «اوباما از این منظر کاملاً حق دارد که بگوید نظم کهن منطقه در حال حاضر از بین رفته است و نظم نوینی در خاورمیانه در حال شکلگیری است. دولت آمریکا سعی دارد استراتژی مناسبی را برای این تغییرات در پیش بگیرد اما شکاف بین اسلامگرایان و غیراسلامگرایان بسیار زیاد شده است». دنیس راس در ادامه تاکید کرده است: «امروز، کشورهای غیر اسلامگرا، میخواهند از این مساله مطمئن شوند که آمریکا از آنها حمایت میکند. این مساله بدین معنی است که آمریکا نباید با ایران برای مبارزه با داعش شریک شود. این بدین معناست که رقابت فعالانه با ایران در منطقه مستقل از تمام نتایجی است که ممکن است از گفتوگوهای هستهای به وجود بیاید. این بدین معناست که دولت باید مصر را به عنوان یک بخش ضروری از ائتلاف مخالف اسلامگرایی بپذیرد و ارتش ایالات متحده میتواند بدون توجه به اتفاقاتی که در مصر افتاده و اختلافاتی که بر سر رویه مصر در برخوردهای داخلیاش وجود دارد، با این کشور در برخورد با داعش همپیمان باشد».
علت همکاری با کشورهای عرب منطقه چیست؟
دنیس راس در این مقاله مینویسد: «دولت اوباما درباره عواقب از بین بردن تمام اسلامگرایان نگران است. دولت همچنین درباره این مساله هم نگران است که به نظر میرسد در حال ارائه چکی سفیدامضا به رژیمهای خودکامه منطقه باشد چرا که اعتقاد دارد این رژیمها باید محدود شوند زیرا در طول مدت زمان به حکومتهای بیثبات در منطقه تبدیل خواهند شد و این اتحاد زمان زیادی به طول نمیانجامد». وی در ادامه خواهان به کار گرفتن سیاستهایی از جانب اوباما در قبال کشورهای عرب و سکولار منطقه شده که در زیر به آنها اشاره شده است: این کشورهای غیراسلامگرا، شرکای طبیعی آمریکا در منطقه هستند. آنها خواهان ثبات و جریان آزاد نفت و گاز هستند و در عین حال با تروریسم نیز مخالف هستند. آنها میدانند که تهدید علیه آمریکا، تهدید علیه آنها نیز محسوب میشود. دولت اوباما باید 3 اصل را هنگام رفتار با آنها مدنظر داشته باشد:
اول: باید تمرکز اصلی بر ثبات و امنیت این کشورها باشد نه همکاری با ایران و متحدانش.
دوم: اوباما نباید با اسلامگراها همکاری کند چه این اسلامگراها حزب النهضه تونس باشند که رفتاری بسیار متعادل و نرم دارند و چه ایران و شبهنظامیان حامیاش. ترکیه اما در این میان موضوع خاصی است چرا که یکی از متحدان آمریکا در ناتو به شمار میرود. ما اقدامات زیادی با ترکیه میتوانیم انجام دهیم اما رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه باید بداند که باید محدودیتهایی را در طرفداری از اخوانالمسلمین برای خودش در نظر بگیرد چرا که در غیر اینصورت از جانب همه کشورهای منطقه طرد شده و در انزوا باقی میماند.
سوم: حمایت آمریکا از کشورهای غیر اسلامگرا حتما لازم نیست همراه با سر و صدا و همچنین دفاع و حمایت از سیاستهای داخلیشان باشد. ما باید آنها را تحت فشار بگذاریم تا به کثرتگرایی و حقوق اقلیتها و قانونگرایی احترام بگذارند.
خیالپردازی کافیست؛ اتحادی ممکن نیست
دنیس راس دقیقاً در این متن نشان داده که موضوع هستهای همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها بیان کردهاند، بهانهای بیش نیست و موضوع اصلی، هویت اسلامی و دینی ایران است که باید با آن مبارزه شده و به هیچوجه ممکن نیست با این رویه اتحادی بین ایران و آمریکا شکل بگیرد. در عین حال او میداند که بیداری اسلامی به معنای مبارزه برای نان و آب و دموکراسی نبوده و مبارزه برای کسب هویت دینی بوده است و کشورهایی که بدین سمت رفتهاند نمیتوانند شرکای خوبی برای آمریکا باشند. در عین حال آمریکا نباید در حمایت از کشورهای خودکامه عرب در منطقه زیاد سرو صدا به پا کند چرا که این سر و صدای تبلیغاتی در واقع مخالف با شعارهای حقوق بشر و دموکراسیخواهانهای است که همیشه از جانب آمریکا شنیده شده و این تناقض برای منافع آمریکا بشدت خطرناک است. با این رویکرد میتوان دلیل اصلی صحبتهای اخیر جان کری را متوجه شد. او اعلام کرده بود حضور ایران در ائتلافی که آمریکا برای مبارزه با داعش به راه انداخته، «نامناسب» است. نامناسب از نظر او به معنای نامتناسب بودن این اقدام با منافع و سیاستهای آمریکا در منطقه است. از روز جمعه که این خبر منتشر شده، رسانههای غربگرای داخلی تلاش زیادی کردهاند به توجیه موضع اخیر آمریکا بپردازند. با این حال هیچ کس جز مشاور و همکار موسسه واشنگتن در امور خاور نزدیک نتوانسته به طور دقیق علت این کار را بیان کند.