printlogo


کد خبر: 9171تاریخ: 1393/5/18 00:00
فاینانس رسانه‌ای برای هاشمی

حسین بابازاده‌مقدم:بار دیگر هاشمی‌رفسنجانی که گویی قرار است تا آخر عمرش فرصت‌های بیان عقیده و نظر را صرف انتقام از جریان‌های رقیبش در گذشته کند در حالی که همزمان با درپیش گرفتن رویه‌هایی تازه در برقراری ارتباط با عناصر ناهنجار از خود نقش‌های جدیدی را بروز می‌دهد، منتقدان را «خوارج» معرفی کرد. این اتفاق در حالی رخ داده است که چندی قبل او حامیان جریان گفتمان انقلاب اسلامی را «جدیدالاسلام» برچسب‌گذاری کرده بود.
آقای هاشمی به مناسبت یک‌سالگی دولت در نامه‌ای برخی نکات تکراری اما تثبیت شده از مواضعش پیرامون دولت گذشته، شرایط کشور و برداشت تاریخی‌اش را به همراه اصرار بر اشتباه گذشته‌اش در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران و علاوه بر اینها شمه‌ای از ادامه مسیر در فرافکنی‌های اقتصادی و سیاسی از مسؤولیت‌های فعلی دولت را به نمایش گذاشته است.
نامه هاشمی یک روال عادی دارد، درست مثل اینکه روی دکمه تکرار زده باشی همان حرف‌های قبلی پخش می‌شود؛ سیر انقلاب، کارهایی که در دولت وی موسوم به سازندگی انجام شده و بالاخره تهاجم به دولت قبل که تا هاشمی زنده است قابل بخشیدن نیست. البته شاید هاشمی علاقه داشته باشد از خودش تصویر رهبر یک موج اصلاحی را به نمایش بگذارد، چرا که او هم طبیعتا می‌داند بسیاری از انحراف معیارهای صورت گرفته در 16 سال قبل از دولت سابق یا مستقیما توسط خود وی طراحی شده یا اینکه دوستان و شاگردان و مدیران میراثدار سبک فکری او شرایط را رقم زده‌اند، بنابراین طبیعی است که در روزگار کهنسالی و در شرایطی که به قول خود ایشان «نعل به نعل» پیش‌بینی‌ها در مورد رئیس‌جمهور پیشین درست از آب درآمد یا به عبارتی روشن‌تر «درست از آب درآورده شد»، دیگر او می‌تواند نقش یک پدر پیر مهربان و دلخسته و پشیمان را بازی کند اما آیا فرزندان او را به پدری قبول دارند؟ آیا او را می‌بخشند؟
نامه اخیر اختصاص دارد به اینکه او چه کرده و در دولت قبل چه اتفاقی افتاده است، اقدامات سایر دولت‌ها در اظهارنظرها و مواضع هاشمی مفقود است؛ مثلا اینکه حدفاصل این دو دولت در 8 سالی که مدیریت کشور در اختیار محمد خاتمی قرار داشت، فاکتورهای مورد نظر وی چگونه تعقیب می‌شد، اصلا حاضر است خود را مسؤول رخدادهای دولت مدعی اصلاحات بداند یا خیر و البته اگر این دولت فعلی هم آنچنانی که بر سر شیر شکار شده‌اش ایستاده و با آن عکس می‌گیرد، متعلق به حضرتشان است بنابراین درباره کل مسائل کشور هاشمی باید پاسخگو بوده و قبول کند درباره تمام مشکلات کشور یک‌تنه پاسخگو باشد. این تمامیت‌خواهی و پدرپنداری هاشمی برای جریان‌های سیاسی‌، گویی از سوی دیگری با غفلت عظیمی از سوی کسانی که به او توصیه می‌کنند تا همچنان نقش بزرگ‌تر و آقا بالاسر را بازی کند، توأم است، چرا که عملا این افراد و جریان یاد شده هاشمی را در موضعی قرار می‌دهند که 4 سال بعد به عنوان مسؤول تمام گرفتاری‌های مردم شناخته شده و تمام تلاش وی برای مظلوم‌نمایی و سفیدسازی نقش‌های سیاسی و اجتماعی‌اش، نقش بر آب شود.
هاشمی که به خوبی واقف است نرخ تورم به صورت متوسط در دولت وی در بالاترین میزان ممکن نسبت به دوره‌های خاتمی و احمدی‌نژاد بوده است در این نامه که فقط به مناسبت سالگرد دولت روحانی به رشته تحریر درآمده است، وضعیت را در پایان 8 سال دولت قبل فلاکتبار توصیف کرده و همچنین کوشیده است از واقعیت‌های تاریخی کارنامه واقعی خودش براحتی عبور کند.
وی در تشریح عملکرد دولت موسوم به سازندگی از فاینانس‌های پیشنهاد شده به ایران در بخش عمران به عنوان یک مزیت در شرایط فراصنعتی یاد کرده است که در واقع اختصاص به نوعی از سرمایه‌گذاری خارجی برای پیشبرد طرح‌های اقتصادی درون کشورها در پروژه‌های معینی دارد اما او توضیح نداده چرا نرخ تورم، بیکاری، وضعیت فشار مالی و سختی‌های عملی زندگی مردم کشورمان در دوره مدیریت وی تا میزان بسیار قابل ملاحظه و غیرقابل تکراری بالا بوده است، وی توضیح نداده است آیا آمارهای خیره‌کننده تورم‌ها در دولت‌های وی صحت داشته است و اگر صحت داشته آن نرخ تورم فلاکت محسوب می‌شده است یا این نرخ مربوط به اواخر دوره قبل؟! حتی این موضوع هم اهمیت ندارد، هاشمی و جریان متبوعش اگر از «آواربرداری» از «ویرانی‌های هشت ساله» سخن به میان می‌آورند، در واقع این هراس را به نمایش می‌گذارند که ممکن است در انتخابات بعدی باز فردی از گفتمان انقلاب اسلامی عنان مدیریت کشور را به دست گیرد. فردی آزموده، برآمده از عقلانیتی محاسبه‌گر، بدون صفت‌های خلقی و مدیریت منفی احمدی‌نژاد (که او را با بحران‌های متعددی روبه‌رو کرد) که این‌بار علاوه بر تومار نفاق ساده گذشته، تومار نفاق پیچیده فعلی را درهم بپیچد. این موضوعی است که بسیاری را وادار کرده تا همچنان وضعیت 8 سال گذشته کشور را «ویرانه» و وظیفه دولت فعلی را «آواربرداری» توصیف کنند. باید اصولگرایان هم البته درک کنند که نگاه جریان هاشمی به فضای سیاسی رقبایشان نگاهی یکپارچه است.
این خطر برای هاشمی و دوستانش بسیار ملموس است که همان رویه‌ای را که مردم در برابر دولت و مشروعیت خود وی داشتند، در قبال این دولت 4 ساله هم اتخاذ کنند البته موفقیت دولت فعلی در عدم پیروی از روش‌های شکست خورده و ناکام و عملا ضد مردمی دولت‌های موسوم به سازندگی است. مرور درگیری‌های شهرهای مختلف کشور در این سال‌ها و ریشه‌های ناآرامی و شورش‌های شهری می‌تواند بسیاری از پرسش‌ها را پاسخ دهد.
در عین حال شایسته است رسانه‌های مستقل فاینانسی را برای بیان توضیحات هاشمی درباره فقر، گرانی، تورم و بیکاری در 8 سال موسوم به سازندگی ایجاد کرده و از او برای بیان علل فشارهای وحشتناک اقتصادی بر مردم و برخورداری از بالاترین میزان متوسط نرخ تورم طی 8 سال توضیح بخواهند تا دیگر وی امکان فرافکنی‌هایی از این دست را نداشته باشد.  

 


Page Generated in 0/0064 sec