غلامرضا مقدم: فیلم ترسناک «یتیم» از ساختههای جامه کولتسرا است که اخیرا فیلم «بدون توقف» از این کارگردان در سینماهای جهان به نمایش درآمده است. کولتسرا با فیلم «خانه مومی» به نوعی معرفی شد و با فیلم یتیم، نشان داد فیلمسازی است که قواعد هر ژانر سینمایی را به خوبی میشناسد. در توصیف فیلم یتیم باید به این موضوع اشاره کرد که فیلمی است که از قواعد ژانر و کلیشه مرسوم سینمای وحشت به خوبی بهره میبرد. هنر کارگردان در این فیلم اصیل نیست اما فیلم نخست وی یعنی «خانه مومی» (بازسازی از یک نسخه قدیمی) یک ژانر آشنا و یک داستان کاملا فرمالیته بود و کارگردان روحی به فیلم بخشیده بود که متن یک فیلم درجه چندم، نسبت به نسخه کلاسیک فیلم کاملا گیراتر شده بود. فیلم یتیم با همه شلختگی و فرومایگی، بسیار سرگرم کننده است. هر چه المان یک فیلم ترسناک هیجانی است، در این فیلم موجود است و از سایر آثار این ژانر یعنی گونه وحشت چند سروگردن بالاتر است. حتی با وجود افراطیگری فرمی و سرخوشی مضمونی برای ادای دین به سایر آثار قبلی با پرسوناژ بچههای ترسناک و سوژه تکراری، همچنان خیرگی و شیفتگی در آن موج میزند. صحنه تولد نوزاد در شروع فیلم گویی تجلیلی است از دیوید کرانبرگ و دنباله این فیلم ترسناک از اوج وحشت و تا نهایت خشونت، تجلیلی است از کارپنتر و فرید کین. در پایان فیلم آنچه به عنوان عامل ترسناک معرفی میشود عقدههای بارور فرویدی است و همه منطق فیلم ریشه در عقدههای یادشده دارد. حتی وقتی صحنه بعدی قابل پیشیبینی میشود از همان ابتدای فیلم پیام فرویدی، تخیل مخاطب را میبرد جایی فراتر از آنچه انتظار دارد و حتی دلش میخواهد. در فیلم یتیم، دخترک آرام، متین و سر به زیری با نام استر(ایزابل فورمن) را زوجی آمریکایی به فرزندی قبول میکنند و این دختر با عقدههای غیرانسانی فروخفته در خویش زندگی این خانواده و اطرافیان آنها را به ورطه وحشت و جنایت میکشاند. این داستان براساس یک عطف روانشناختی ساخته شده و یک فیلم هیجانی روانی است و با بهرهبری از تمام این المانها مخاطب را میترساند و صادقانه این کار را انجام میدهد. البته استفاده از اهریمنی که نامش استر است نیاز به تفاسیر فرامتنی بیشتری دارد. کیت کولمن (ورا فارمیگا) بعد از غرق شدن دخترش در دریا و سقط جنین ناخواسته تصمیم میگیرد بچهای از پرورشگاه به فرزندخواندگی بپذیرد. فارمیگا در سقط شدن فرزندش دچار روانپریشی میشود و خود را به خاطر بچهای که مرده گناهکار میداند. او به واسطه اعتیادش روحیه خوبی ندارد. ایزابل فورمن نقش این یتیم شیطانصفت را بازی میکند پس از اینکه توسط کیت و همسرش به فرزندی انتخاب میشود همه مزاحمان را از سر راه خود برمیدارد. البته با در نظر گرفتن «شرور بچه» محوری میتوان گفت فیلمهای بسیاری در این ژانر ساخته شده است. کولتسرا نیز با استفاده از الگوهای این ژانر کار خودش را راحت کرده است و چون قراردادهای ژانر وحشت با محوریت «شرور بچه» مشخص است دیدن فیلم از ابتدا تا انتها برای تماشاگر سهلالوصول است. البته آنچه در این فیلم قابل حدس نیست این است که مخاطب نمیداند منتظر چه چیزی باشد و رقابت اصلی فیلم با سایر آثار مشابه، عرضه پیام و پایانبندی است. با این ترفند است که بستهبندیهای جدید و هیجانانگیز این فیلم ترسناک با قراردادهای مرسوم ژانر وحشت ترکیب میشود و تماشاچی را در یک جهان شناخته اما غیرقابل پیشبینی قرار میدهد. فیلمهای جنگیر و طالع نحس آثاری هستند که مثل فیلم یتیم، ضدقهرمان محوری پیروز آن، شروربچههای خبیث و شیطانصفتی هستند که نسبت به کاراکترهای بزرگسال و مذهبی فیلمها خروش میکنند. فیلم یتیم با الگو برداشتن از ریتم و لحن سینمایی این آثار تبدیل به فیلم ترسناک موثری شده است که روی شخصیت «شرور بچه» استوار است. حالا باید نام استر را به لیست بچههای شیطانصفت و تبهکار سینما، بیفزاییم. چنین داستانهایی که شخصیتهای معصوم واقعی را به شیطان و شروربچه تبدیل میکنند میخواهند در واهمههای ناشناخته تماشاچی دستاویزی پیدا کنند و با وارونهسازی مخاطب را بترسانند. در فیلم یتیم «بچه شیطانصفت» نماینده شیطانی است که درون خود مادر است که خود را بابت اتفاقاتی که مقصرش نیست، گناهکار میداند. استر، سمبلی نمادین است تا نشان دهد شخصیت مادر به علت عدم توجه به تقدیر و سرنوشت، مسیر زندگی خویش را منحرف کرده و فکر میکند همه در زندگی با او بد میکنند. در نیمه دوم فیلم محور داستان فیلم شخصیت مادر است و حس استیصالی که از این شخصیت به جهان فیلم ساطع میشود تماشاچی را میترساند و افزودن مولفههای جنایی از طریق کاراکتر مادر، فرمولی سینمایی، جنایی و ترسناک است. کاراکتری که حقیقت وحشتناک و حیرتانگیزی را با دیگران در میان میگذارد اما کسی حرفش را باور نمیکند و حتی فکر میکند دیوانه است. شخصیت مادر نماینده تماشاچی در این قصه پراضطراب و دلهره است. نقش 2 نابرادری و ناخواهری دختر خبیث به مجموعه این ترسها دامن میزند. کارگردان با بهرهبردن از 2 بچه معصوم در مخاطره، دائما تماشاگر را بازی میدهد. نقصانی که در فیلم ترسناک «جاشوا» وجود داشت این بود که کاراکتر اصلی جاشوا میخواست برادر یا خواهر کوچکتر داشته باشد تا او را در خطر قرار دهد، فیلم یتیم این خاصیت را دارد از این رو به نقصانی که فیلم جاشوا گرفتارش بود، مبتلا نیست. در این فیلم کارگردان با فرمولی خاص طراوتی به این داستان بخشیده و با ترفندهای بصری ژنریک در کلیت فیلم نوآوری خاصی خلق کرده است. کولتسرا با تصویرپردازی خارقالعاده بر ذهن تماشاچی تاثیر میگذارد و از طریق شناخت غریزی روانشناختی، صحنههایش را با دقت میسازد و به شخصیتها کاملا وقت میدهد که از این بچه خبیث متنفر شوند. فیلم با وجود نقدهای تند به جنبههای تقلیدی، تعلقش را به یک ژانر پنهان نمیکند و سازندگان از داستان فرمولی اثر خجالتزده نیستند.