printlogo


کد خبر: 922تاریخ: 1392/12/7 00:00
تقدیم به آستان رفیع امنیت ملی
دولت با منتقدان آشتی باشد

حسین قدیانی: بسم‌الله الرحمن الرحیم/ هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل می‌گشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باری‌تعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایت‌مان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقه‌ای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در 4 یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیر‌حکمت، به من می‌گوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی می‌دانم، چه گله‌ای می‌توانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی می‌تواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقه‌هایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلم‌هایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من می‌گوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضی‌ها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری می‌دانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایت‌ها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشته‌هایم، «امنیت‌ملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه 88 بدین سو، روی سر و صورتم باقی‌مانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم... و نوشته‌هایم را بسیار سرشته‌ام. برای من، امنیت‌ملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی می‌خواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من/ تشنه‌زارم به خون خویشتن». من و ما، همه امت حزب‌الله، فداییان امنیت این ملکیم. ما علیه ناامنی خوارج‌صفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمی‌چسبد. من‌باب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات 4 یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشته‌ام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی می‌خواهم که ایام انتخابات، شعار می‌داد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپ‌اندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمه‌ای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی می‌گوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفته‌ها سخن می‌گوید، در حالی که داده‌هایش بیشتر است. از پیروزی سخن می‌گوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیت‌ملی» همیشه هست. چشم بر هم بزنی، عمر دولت اعتدال به سرمی‌آید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام 22 بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولت‌هایی که می‌آیند و می‌روند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جمله‌ای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضی‌ها، این متن را هم کمپلت(!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص دادند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامه‌شان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفع‌حصر هستند». دقیقا همین‌جاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به 2 جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیت‌ملی دیده می‌شود. نخست؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر 2 تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمی‌کند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟!
در روز روشن 2 تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنه‌گری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی می‌نویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه می‌کند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا من‌باب «صبر انقلابی» خیلی از حرف‌های یواشکی را در کنج دل‌مان مخفی نگه‌می‌داریم، بعضی‌ها هم دور برندارند علیه امت حزب‌الله و روز یوم‌الله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنه‌گر منافقی که خود جرأت نکرد روز 22 بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمی‌بینند؟! نمی‌شنوند؟! ما حالا حرفی نمی‌زنیم، لااقل روانه دادگاه‌مان هم نکنند! روانه دادگاه‌مان هم می‌کنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این، در ژنو توافق می‌بست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق می‌آید، توافق به اعتدال! من در 2 تا از 4 متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمی‌کرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکایی‌ها دست می‌دهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگه‌ای را امضا نمی‌کند». آیا تکرار نرم‌تر سخنان آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی و آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟! بعضی‌ها لطف می‌کنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتی‌ملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضی‌ها لطف می‌کنند اگر به جای کلی‌گویی، مشخصا بگویند در کجای نوشته‌هایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بی‌اخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط؟! کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیت‌هاست که یک روز زبان ملی را می‌زند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار می‌کنند؟!  آیا ما یک چیزی هم بدهکار شده‌ایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز می‌خورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمی‌شود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دست‌فرمان انقلابی اصل نظام، حزب‌الله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بی‌آنکه ذره‌ای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبه‌ای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانه‌های ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایه‌ای که دیگران برای ما به ارث... یعنی به امانت گذاشته‌اند، با کار و تلاش، سرمایه‌ای به سرمایه قبلی‌ها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبرده‌ایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه می‌کنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور می‌کنند!» ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هسته‌ای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هسته‌ای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتش‌بیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضی‌ها به توافق ژنو، تعصب بی‌جا و غیر‌منطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هسته‌ای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزب‌الله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزب‌الله مثل خمینی، مثل خامنه‌ای، خوش‌بین به مذاکره با آمریکایی‌ها نیست، چرا که با پیامبر درونی‌اش فکر می‌کند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضی‌ها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. آری، من در همه این یادداشت‌ها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکه‌گیری، به نقد توافق ژنو پرداخته‌ام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی می‌شناسم. هم امنیت ملی و هم ان‌شاء‌الله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح می‌کنند و هرگز نمی‌گویند؛ «این 4 نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بی‌مصداق»! وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بی‌سواد می‌خوانند، شکایت‌شان هم خلاصه می‌شود در یک کلی‌گویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری می‌کنم، لیکن از دولت محترم می‌خواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که می‌گفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمی‌خواهم حکایت فیلم «آژانس شیشه‌ای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباس‌ها معین می‌کنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزب‌الله آرمان‌خواه است. من برای زدن حرف‌های شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین می‌کند. جناب شاکی محترم و اصل‌کاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشته‌هایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد - به نظر می‌رسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! - تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه می‌نویسند جواب پس‌دهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمه‌پسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامه‌نگاری‌ام، بویژه در سال 88 تهمت‌های مختلفی دشت کرده‌ام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمی‌بخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت می‌کنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمی‌دهیم. اگر بعضی‌ها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کافی می‌کند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جدایی‌ها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای 22 بهمن را فزونی ببخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعه‌صدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه می‌کنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه می‌کنم پیام راهپیمایی 22 بهمن ملت را مبنی بر «وحدت و استقامت» بگیرد. بعضی شکایت‌ها، مخل وحدت است و بعضی توافق‌ها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمی‌خورد، من سوال می‌پرسم که؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمی‌خورد، من سوال می‌پرسم که؛ «تقسیم بر 2 کردن ملت و بی‌سواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامه‌های خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع می‌شود! خطر آنجاست که بعضی‌ها دقیقا عین شکایت کردن‌شان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردن‌شان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضی‌ها عین همین شکایت کردن‌شان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانه‌ها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقه‌ای، اقتصاد صدقه‌ای می‌آورد و این هر دو، «شکایت صدقه‌ای». شکایت صدقه‌ای یعنی؛ «من می‌گویم این 4 یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما می‌گویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا می‌کنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژه‌ای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت - با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از 4 سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایه‌گذاری کند. در این 6 ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بی‌هیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی/ همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی».


Page Generated in 0/0147 sec