آیتالله سیدهاشم بطحائی گلپایگانی: جامعه مدنی در مقابل جامعه بدوی یا به تعبیر قرآن، جامعه اعراب است لذا با معرفی خصوصیات اعراب یا بدوی که ضدجامعه مدنی است از باب «تعرفالاشیاء باضدادها» جامعه مدنی نیز معرفی و شناخته میشود. قرآن کریم در سوره مبارکه توبه آیه 97 میفرماید: الأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُوا ْحُدُودَ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ- کفر و نفاق اعراب از دیگران که جامعه مدنی باشد شدیدتر است و از آگاهی به حدود آنچه خداوند متعال بر پیامبرش نازل کرده به دور هستند. اعراب جمع عرب نیست بلکه عنوانی است برای جامعهای که دور از تعلیمات و آداب اجتماعی و حقوق استاندارد انسانی زندگی میکنند. زندگی آنها به زندگی وحوش شباهت بیشتری دارد تا به زندگی انسان، بنابراین از خشونت، تکبر، غرور و غلظت اخلاقی بالایی برخوردارند و تحت سیاست سیاستمدار و مربی اخلاقی و آداب به سر نمیبرند. سر و کارشان با حیوانات وحشی و غیروحشی است و قهراً همخوی آنها هستند. از تعلیم و تربیت محروم هستند و از احکام تکلیفی الهی، مدنی و اخلاقی آن نیز برخوردار نیستند لذا فرهنگ آنها غلبه، زور، خشونت و بیحرمتی است.
بدیهی است اهمیت انسان و برتری او بر حیوانات به لحاظ عقل، دین و دانش است که اگر از آنها محروم باشد از حیوانات بدتر و خطرناکتر است که نمونه آن را در گروهکهای داعش، تکفیری و صهیونیستها و بادیهنشینهای عرب مشاهده میکنیم. قرآن مجید این نوع جامعه را از تمام انواع حیوانی، شرورتر و خطرناکتر معرفی میکند و در آیه 22 سوره انفال میفرماید: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ– (بدترین جنبنده اعم از دریایی، خشکی و هوایی، ریز و درشت، درنده، خزنده، پرنده و... همه و همه را شامل میشود و در اصطلاح ارسطویی، جنس است که یک نوع آن انسان است) قرآن که کلام آفریدگار است و بر ماهیت تمام جنبندگان احاطه مطلق دارد، آدمهایی که گوش شنوای احکام الهی را ندارند و لال هستند و اهل منطق نیستند را از تمام جنبندهها، شرورتر و خطرناکتر معرفی میفرماید و در آیه 55 همان سوره نیز میفرماید: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ الله الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ– (مؤکداً) بدترین جنبندهها نزد خداوند متعال آنهایی هستند که به احکام الهی پشت کرده و کافر شده و ایمان ندارند. لذا جامعه بدوی و اعراب که نقطه مقابل جامعه مدنی است فاقد خردورزی، ایمان، دین و دانش است و شاید نکته اینکه قرآن کریم جامعه بدوی و انسانهای اعرابی را از تمام جنبندهها و حتی وحوش و درندگان بدتر میداند آن است که سایر حیوانات، تحت غرائز محدود زندگی میکنند و شعاع شرارت و خطر آنها نیز محدود است اما بشر از هواها و اشتهاهای بیحد و حصر و خودخواهیهای بیاندازه برخوردار است که اگر از ترمز عقل، دین و دانش برخوردار نباشد به مثابه ماشین بیترمز در حال شتاب و سرعت است که به دیگران خسارت وارد میکند و جان انسان را به خطر میاندازد که جنگهای اول و دوم جهانی و وحشیگریهای صهیونیسم جهانی و اذناب و اقمار آنها، خود بهترین گواه است. اینجاست که یکی از تکالیف مهم بشری، خروج از بدویت و اعرابیگری و ورود به جامعه خردورز، دینمدار و دانشگراست و در حقیقت بقای بر بدویت یا برگشت به آن از گناهان کبیره شناخته شده که کیفر آن، هیزم آتش جهنم الهی واقع شدن است، چنانکه محمدبن مسلم عن ابیعبدالله علیهالسلام و من الکبائر التعرب بعد الهجره (اصول کافی/ج2/ص277) – محمد بن مسلم از قول امام صادق(ع) نقل میکند که فرمودند: از جمله گناهان کبیره، برگشت به بادیهنشینی و اعرابگرایی پس از هجرت و کوچ از آن است. تعرب بعد از هجرت معنایش آن است که جامعه یا افرادی پس از آنکه خود را به زیور دین و دانش آراستند، دوباره از مدنیت، دینمداری و خردورزی سیر قهقرایی کرده و به فرهنگ اباحهگری، هرزگی، توحش، خشونت، غارت و الواتمنشی بازگردند که بدترین نوع ارتداد است، بنابراین مدنیگری از تکالیف مهم و ضروری بشر است و اصولاً حیات انسانی او در گرو مدنیگری است و این مهم هم برعهده آحاد جامعه است و هم معلمان، مربیان، علما و دانشمندان که بر فرض اقدام، پاداش آن برای مربیان از میزان بسیار بالایی برخوردار خواهد بود چنانکه پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: یا علی لان یهدی الله بک رجلاً خیر لک مما طلعت علیها الشمس او غربت- ای علی! اگر خداوند متعال یک نفر را به دست تو هدایت کند (یعنی از فرهنگ بدوی به فرهنگ مدنیت برگردانی) اجر و پاداش آن برای تو از آنچه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید بهتر است.