حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47) وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (48) وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً (49)
توضیحی درباره آیات 47 تا 59
آیات 47 تا 59 بیان قیامت است. پس از آنکه در آیات گذشته نشان داده شد زندگی دنیا هیچ ارزشی ندارد، مگر اینکه در جهت اهداف اخروی باشد و با کردار ماندگار شایسته مزین شود، در این آیات حقیقت دیگری را تبیین میفرماید و آن حقیقت قیامت است. [المیزان: 13/321] یعنی این حقیقت مهم را تبیین میفرماید که تنها خیر- چه پاداش خیر و چه آرزو و امید خیر- نزد پروردگار است و حقیقت این امر در قیامت روشن میشود.
آیه 47
وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً
ترجمه
و یاد کن روزى را که کوهها را به جنبش مىآوریم. و آن روز زمین را آشکار و صاف مىبینى. و آنان را گرد مىآوریم و هیچیک را فروگذار نمىکنیم.
تفسیر
قیامت از راه میرسد
شروع این آیات تبیین برچیدهشدن بساط دنیاست. زمین محل سکونت آدمی است و سکون و آرامش زمین به کوههای آن است. «وَ الْجِبالَ أَرْساها» [نازعات: 32] «کوهها را بر جای کوفت» و زمین را به وسیله آنها میخکوب کرد و بدینطریق نوسان زمین را گرفت و در زلزله شدید قیامت که زمین و آسمان درهم کوبیده میشوند، اول کوهها هستند که به جنبش درمیآیند: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ».
در این هنگام کوهها همانند سراب میشوند: «وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً» [نباء: 20] «و کوهها را روانه گرداند و چون سراب باشند» یعنی کوهها موهوم میشوند، دیگر هیچ اثری از آنها باقی نمیماند. وقتی کوهها از جا کندهشد و پودر و روان شدند، همه درهها پر و صاف و زمین مسطح و آشکار میشود. «وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه» و همه زمین قابل دید و آشکار میشود زیرا کوهها پودر شده و گودالها و درهها همسطح زمین شدهاند، در این حال زمین سطح صافی میشود که هیچ چیز حجاب دیدگان آدمی نیست.
روز برانگیختگی انسانها
«وَ حَشَرْناهُمْ» وقتی کوهها و زمین به چنین وضعی درآمد، مردم را محشور میکنیم. «حشر» به معنای برانگیختن، کوچدادن و جمعکردن مردم در یک مکان است. [التحقیق: 2/224 و المفردات: 237] مرحوم علامه طباطبایی میفرمایند: از سیاق آیه برمیآید که خطاب آیه به مشرکان است [المیزان: 13/321] اما به نظر میرسد که بهتر باشد خطاب آیه را به همه انسانها بدانیم که البته توجه ویژهای هم به منکران قیامت و مشرکان دارد.
بنابراین همه مردم کره زمین؛ از اولین تا آخرین در آن روز برانگیخته میشوند، کوچ داده و جمع میشوند: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُوم» [واقعه: 49- 50] «بگو اولین و آخرین در وعدهگاه روزی شناختهشده گردهم جمع میشوند».
«فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»، «غادر» به معنای ترک است. [المفردات: 603] اصل آن «غَدَر» یعنی نقص عهد [المحیط فی اللغه: 5/36] و ترک وفاست. [الصحاح: 2/766] «فَلَمْ نُغَادِرْ» یعنی هیچکدام از آنان را ترک نمیکنیم. ما به عهد خود وفا و همگی آدمیان را در صحنه قیامت محشور میکنیم.
آیه 48
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً
ترجمه
و ایشان به صف بر پروردگارت عرضه مىشوند و به آنها میگوییم: به راستى همانگونه که نخستین بار شما را آفریدیم باز به سوى ما آمدید. بلکه پنداشتید هرگز براى شما وعدهگاهی نمینهیم.
تفسیر
توبیخ منکران قیامت
«وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا» همه انسانها که گرد آمدند، در پیشگاه پروردگار عالمیان صف میبندند. در آن روز هیچ تفاوتی بین انسانها نیست، فقیر، غنی، حاکم و محکوم در پیشگاه خدا در یک صف میایستند و هیچکس را بر دیگری امتیاز و برتری نیست و همه امتیازات اعتباری دنیوی بیاعتبار میشود.
خداوند در آن روز با بشر سخن میگوید: «لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» همانگونه که نخستینبار شما را آفریدیم و چیزی از دنیا و زیورهای آن را با خود نداشتید، هماکنون نزد من آمدید و هیچیک از زیورهای دنیا به کار شما نیامد و تنها به محضر حق آمدید، چگونه در روز ولادت تنها بودید، هیچکس و هیچچیز با شما نبود، امروز هم هیچکس و هیچچیز با شما نیست، نه خانواده، نه دارایی، نه دوستان و تنها به صحنه قیامت وارد شدید. تنها نامه عمل شما همراه شماست که حاوی کردار شما و همواره با شماست. خیر و شایسته باشد، به کار شما میآید و اگر ناشایست باشد، گرفتارتان میکند.
«بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً» با این کلام گروهی از انسانها را توبیخ میفرماید. گروهی که میپنداشتید که قیامتی نیست، تا وعدهگاهی باشد که به حساب کارهایشان رسیدگی شود. آنها مرگ را پایان کار خود میپنداشتند و اکنون با این صحنه مواجه هستند. خطاب اصلی این آیه به مشرکان منکر قیامت است اما آیا ما را که با عمل خود قیامت را انکار میکنیم، خطاب قرار نداده است؟ «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَه وَ اللهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُون» [توبه: 16] «آیا پنداشتهاید که به خود واگذاشته مىشوید در حالى که هنوز خداوند کسانى از شما را که جهاد کردهاند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازى نگزیدهاند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام مىدهید، آگاه است».
آیه 49
وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً
ترجمه
و نامه کردار هرکس در میان نهاده مىشود، بدکرداران را از آنچه در آن است هراسان مىبینى، و مىگویند: اى واى بر ما، این چه نامهاى است که هیچ خُرد و کلانی را فرو نگذاشته، مگر اینکه همه را به حساب آورده است. و آنچه را انجام دادهاند حاضر یابند و پروردگار تو به هیچکس ستم نمیکند.
تفسیر
حال بدکرداران
«وَ وُضِعَ الْکِتابُ» در چنین حالی، نامه هرکس به او داده میشود. «فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ» «مجرم» و «بدکردار» شامل همه کسانی میشود که از صراط مستقیم الهی یعنی نقشه الهی روی زمین سر باز زدهاند، اعم از مشرکان و کافران و اهل کتاب و مسلمانان بدکردار. «إِشفاق» توجه به چیزی همراه با ترس و هراس است و «مشفق» به معنای هراسناک است. [المفردات: 458] و میبینی که گمراهان و بدکرداران هراسناک به نامه کردار خود مینگرند. «وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها» حقیقت برای آنان روشن شده، ابراز تأسف شدید میکنند و میگویند: ای وای بر ما، این کتاب هیچ کار کوچک و بزرگ ما را فرونگذاشته و همه کردار ناشایست و گناهان کوچک و بزرگ ما را شمرده و ضبط کرده است. «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» در این هنگام است که هرچه انجام دادهاند حاضر میبینند. این بخش آیه حکایت از تجسم اعمال دارد که خود عمل در صحنه قیامت حاضر میشود. «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نداشت. ستم در جایی است که در نامه عمل؛ کم و زیاد باشد که چنین نیست، یا کردار افراد به حساب دیگران نوشته شود که آن هم نیست بلکه متن واقع ظهور پیدا کرده است. آنها حقیقت وجودی و ملکوت خود را در قالب این کتاب میبینند و عین عدل است.
نامه اعمال
از این آیه روشن میشود نامه عمل هرکس عبارت است از حقیقت وجودی او که هیچ خُرد و کلانی از نیات و رفتار او را فروگذار نکرده زیرا ملکوت و باطن حقیقی خود او است که در دنیا با پوستهای انسانی پوشیده شده بود اما در قیامت که روز آشکار شدن نهانهاست: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» [طارق: 9] «روزی که نهانها آشکار میشود» حقیقت واضح شده است.