حسین جوادی: آنتونی رابینز، روانشناس معروف درباره قدرت ذهن و تجسم رویاها نظریهای دارد که مینویسد: «هر چه را که تصور کنیم و درباره آن حرف بزنیم برایمان اتفاق میافتد». حرفهای جناب وزیر ورزش درباره نحوه بازی تیم ملی با حریفان در جام جهانی دقیقا از جنسی بود که خیلی راحت خوراک رسانهها را تامین میکرد یا اینکه باید گفت مشاوران ایشان در روابط عمومی و بخش رسانهای وزارتخانه برای اینکه فشار «فوتبالی» نبودن وزیر را کم کنند نسبت به چنین موضعگیری شخص اول ورزش مملکت واکنشی ندادند یا اینکه بیتفاوت هستند. درباره این مساله که هیچ ایرانی در کره زمین نمیخواهد تیم ملی کشورمان برابر رقبا در
جام جهانی سرافکنده باشد هیچ شکی نیست و خیلیها نیز از ته قلب میخواهند ما از گروهمان صعود کنیم تا نشاط بار دیگر به جامعه ورزش بازگردد اما آیا گفتن بیپروای این حرفها که مصرف رسانهای دارد سوال برانگیز نیست؟ در اینجا میخواهیم از جناب وزیر طرح سوال کنیم تا کمی ذهن ایشان نسبت به موضعگیریهایی که ممکن است توقع عموم را بالا ببرد و فشار روانی روی تیم را زیاد کند، روشن شود.
1-جناب آقای گودرزی وقتی شما به راحتی میگویید مقابل آرژانتین کمشانس نیستیم و میتوانیم حتی با این تیم به تساوی برسیم میدانید تعبیرش به چه معنی است؟
2-آیا شما فکر نمیکنید بهتر نبود میگفتید تیم ایران تمام تلاش خود را برای سربلندی خواهد کرد و ما با توجه به زمان کمی که در اختیار داریم انتظار زیادی از این تیم نداریم؟
3- آیا بهتر نبود به جای این حرفها کمی از بودجه وزارت ورزش را برای برگزاری اردوهای حرفهای میگذاشتید یا از ارتباط سیاسی دولت استفاده میکردید تا پای تیمهای بزرگ به تهران باز شود و تیم ما در محکی جدی قرار بگیرد؟
4- آیا شما نباید با مشاوران ورزشی و رسانهای خود مشورت میکردید و به آنها یادآور میشدید که به جای اینکه تعامل مستقیمشان در روابط عمومی وزارتخانه را با رسانهها کمتر کنند به فکر استفاده از مجربها و دادن مشاوره سالم و ارتباط بهینه با رسانهها و شخص شما باشند؟ تمام این سوالها برای این مطرح میشود که وقتی خدای ناکرده کاروان تیم ملی به دلیل نتیجه نگرفتن در جام جهانی مورد کالبدشکافی قرار گرفت آن زمان شما کسی را متهم نکنید و اینکه تا این اندازه توقع افکار عمومی را نسبت به صعود تیم حساس نکنید البته بیشتر اقشار فوتبالدوست بهخوبی میدانند مقابل تیمهایی مثل آرژانتین یا حتی بوسنی ما شانس بالایی برای پیروز شدن نداریم و زمانی که پای درد و دل مردم کوچه و خیابان یا حتی مشتریان پروپا قرص استادیومها مینشینید میفهمید که آنها اعتقاد دارند هر چه کمتر مقابل آرژانتین گل بخوریم آبرویمان کمتر میریزد! آخر این چه صحبتی است که باید عنوان شود، شاید بهتر بود مدیر روابطعمومی وزارت ورزش که در اکثر حوزههای ورزشی صاحبنظر است «نمونه آماری» از وضعیت حریفان ایران در جام جهانی برای شما آماده میکرد، آن زمان شما با مربی تیم جلسهای میگذاشتید و به تحلیل مسائل به عنوان یک کارشناس مینشستید. آن زمان هم فردی مثل کیروش که بیش از اندازه حرفهای است به جای توجه به قراردادهای تجاریاش با اسپانسرها و مسائل مالی فوتبال ایران احساس میکرد مدیران ورزشی اشراف کاملی به فوتبال دارند و جرأت نمیکرد نسبت به خیلی از مسائل بیتفاوت باشد. وقتی ما خودمان از این رفتارهای غیرحرفهای امتناع نمیکنیم چه توقعی از یک بیگانهای داریم که تنها چند سال میهمان فوتبال ماست. این امکان وجود دارد که تیم ملی بعد از جام جهانی نتایج مناسبی نگیرد، (این موضوع را هم میتوان به چند دلیل ثابت کرد) و بعد از آن نیز امکان دارد او با فدراسیون حالا به هر دلیلی به توافق نرسد آن زمان که مربی دیگری میخواهد تیم را برای جام ملتهای آسیا آماده کند تکلیفش چیست؟ آیا او نیز باید تیم را قهرمان آسیا کند؟ آیا او نیز مانند کیروش باید بدون داشتن بازی تدارکاتی و بدون داشتن زمان بهترین نتایج را بگیرد؟ ما از این اظهارنظرهای غیرحرفهای پیش از این ضربه خوردهایم. مگر قبل از شما نبودند افرادی که توقع عموم را بالا میبردند و بعد از اینکه تیم نتیجه نمیگرفت مردم به اخراج و کنارگذاشتن سرمربی تیم رای میدادند. آن زمان فدراسیون چه واکنشی باید نشان میداد؟ قربانی این حرفها بعد از جام جهانی کفاشیان و تیم ملی است، رئیس فدراسیون هر چه قبل از این فریاد زد که کسی به داد این تیم بحرانزده مالی برسد کسی پیدا نشد و از بدشانسی او نیمی از قراردادها نیز روی هوا بود، ما که ابایی از انتقاد به مجموعه فدراسیون نداشتیم ولی این بار باید حق را به آنها داد، مگر آن زمان نبود که تیم به دلیل نتیجه نگرفتن در آسیا خیلی راحت مربیاش، امیر قلعهنویی را از دست داد. شاید اگر به امثال امیر بیش از اینها بها میدادیم یا اینکه زمان بیشتری به مربیهای داخلی داده میشد و تا این اندازه حساسیت توقع نتیجهگرایی و این معضلی که سالهاست برای حفظ بقای مدیریت گریبان ورزش ما بویژه فوتبال را گرفته بالا نمیرفت، حالا جایگاه ما به مراتب در فوتبال جهان تغییر میکرد. در غرور و تعصب و نتایج مثبتی که این تیم به همراه کادر فنیاش در راهیابی به جام جهانی گرفته هیچ شکی نیست ولی آیا بد نبود به جای این حرفها به فکر برگزاری یک بازی دوستانه آبرومندانه بودیم؟ باز هم در دورههای قبل ما با تیمهایی مثل برزیل و روسیه و آلمان یا تیمهای باشگاهی مثل آ.اسرم و ... بازی کردیم ولی حالا چه!؟ باز هم هزار شکر به تقویم فیفا و بازیهای اجباری برای مقدماتی جام ملتهای آسیا وگرنه معلوم نبود این بازیکنان تا کی باید در انتظار یک گوشه چشم مدیران ورزشی میماندند تا اتفاقی رخ دهد البته خیلی نمیتوان به شما که شناخت فوتبالی و علاقه به این ورزش ندارید خرده گرفت. این انتقاد بیشتر به آنهایی است که در اطراف روابط عمومی نقشی را بازی میکنند که به هیچ وجه مناسب حال شما و وزارت ورزش نیست، این بار قصد انتقاد از جناب وزیر را به شکل مستقیم نداشتیم و تنها به گوشزدی برادرانه اکتفا کردیم چون به خوبی برایمان مسجل است وقتی گفتوگویی در اتاق شخصی شما رخ میدهد بدون اعمالنظر دوستان کارشناس در اطرافتان صورت نگرفته پس آنها در محافل خصوصی نیز به این اظهارنظرهای شما آگاه بوده و نحوه کارشناسی شما را به خوبی میشناختند، که باید گفت مشاوران شما سبب خواهند شد پوسته وزارت ورزش روزی عوض شود آن هم در همین دولت تدبیر و امید.
به هر شکل زمانی که دکتر گودرزی به عنوان استادتمام دانشگاه تهران از سوی دولت برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی شد، خیلیها از انتخاب یک فرد آکادمیک در حوزه ورزش استقبال کردند اما پیشبینی او در باره عملکرد تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی نگرانیهایی را درباره تداوم اظهارنظرهای اینچنینی که تنها فشار را بر تیم ملی زیاد میکند، افزایش خواهد داد. حتی کارلوس کیروش نیز که مدتها با این تیم بود و شاگردانش را به خوبی میشناسد، نمیتواند با چنین صراحتی از نتایج ایران در جامجهانی صحبت کند.