داریوش نظامالرعایا*: رسواییای که در دسامبر ۲۰۱۳ در ترکیه پدید آمد، در نگاه نخست موردی معمولی از فساد مالی به نظر میآید اما در لایههای زیرین این فساد ساده، نزاع قدرت در جریان است. برخلاف اعتراضات پارک گزی، این بار رویارویی میان عناصر قدرت است و نه دولت ترکیه و جنبشی از مخالفان مردمی. یک سوی اردوگاه قدرت در ترکیه، گولنیستها قرار دارند که از حمایتهای بیدریغ آمریکا بهرهمند هستند. فتحالله گولن تا حدی تحت تأثیر سیاستها و حمایتهای آمریکاست که لقب سخنگوی آن سوی اقیانوس را به خود اختصاص داده اما در آن سوی این نزاع قدرت، نهادهای دولتی ترکیه و پیروان نخستوزیر اردوغان قرار دارند. اینها را میتوان به عنوان بخش ملی حزب عدالت و توسعه در نظر آورد، بخشی که سوی دیگر نزاع را تشکیل میدهد.
سیاست نوعثمانی و بحران داخلی
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که رسوایی اخیر ترکیه با تلاش این کشور مبنی بر فاصله گرفتن از سیاستهای نوعثمانیگری دولت همزمان شده است. سیاستهایی که در سال ۲۰۱۱ و همزمان با بهار عربی سیاستهای غالب دولت ترکیه بود، هماکنون به آرامی کنار گذاشته میشود. روابط آنکارا با تهران و مسکو که پیش از این به علت مواضع نوعثمانی دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه دچار انحطاط شده بود (ترکیه در این بین میکوشید نفوذ خود را در جهان عرب افزایش دهد) هماکنون دوباره در حال احیاست، به نظر میرسد مقامات ترکیه روز به روز بیشتر به این حقیقت دردناک پی میبرند که پیوند میان ایران، روسیه و ترکیه امری ضروری است.
دخالت آمریکا و اسرائیل در امور ترکیه؟
دولت ترکیه، آمریکا و اسرائیل را متهم میکند با همکاری گولنیستها علیه دولت توطئه میچینند. این به نوعی تکرار اتهاماتی است که شاخه دولتی حزب عدالت و توسعه درباره دست داشتن عوامل خارجی و مسؤولیت آنها در تظاهرات پارک گزی نیز مطرح میکرد. زمانی که در ژوئیه ۲۰۱۳ دولت آمریکا پی برد ایران چگونه از طریق ترکیه مشغول دور زدن تحریمها بوده است، صادرات طلا به ایران را ممنوع کرد. این مساله همزمان بود با آگاهی دستهای از کارآگاهان از نقش بانک هالک. این کارآگاهان احتمالا از مجرای دولت آمریکا از مساله مطلع شدند، البته عکس آن نیز احتمال دارد، به هر روی دولت آمریکا ممکن است از طریق گولنیستها یا سایر مجراها نیز به مساله پی برده باشد.
هدف گولنیستها؛ تجزیه ترکیه
گولنیستها، خواسته یا ناخواسته همواره به عنوان مأموران آمریکا و اسرائیل شناخته شدهاند. مهرههایی که در جهت منافع واشنگتن و تلآویو فعالیت میکنند. نقش گولنیستها در افشای خدمات هالک بانک به تهران، فرضیه خدمات بیدریغ آنها به آمریکا را ثابت میکند زیرا افشای این مساله هم به ضرر منافع اردوغان و هم ایران بود. عوامل دیگری نیز وجود دارد که بر فرضیه وابستگی گولنیستها به آمریکا و اسرائیل صحه میگذارد. این عوامل عبارتند از: مخالفت فتحالله گولن با تلاشهای ترکیه برای ارسال کشتیهای کمک به فلسطینیها در نواز غزه در سال ۲۰۱۰، به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان قدرت برحق در غزه از جانب گولن در راستای سایر مواضع حمایتی وی از اسرائیل و مواضع تهاجمی و مخالف گولن درباره یک راهحل صلحآمیز برای نزاعهای کردستان ترکیه و جنوب شرقی ترکیه. گولنیستها صرفنظر از سایر پیوندهایشان با اسرائیل و آمریکا، بیش از هر چیز در کردستان ترکیه در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل فعالیت کردهاند. این مساله تصادفی نیست که افراد مشخصی که در آمریکا و اسرائیل از تقسیم اراضی ایران، عراق، لبنان و سوریه سخن میگویند، از تقسیم کردن ترکیه نیز سخن میگویند. گزینه نظامی در کردستان ترکیه (مسالهای که مدنظر گولنیستهاست) تأثیرات مخربی بر وضعیت ترکیه و کشورهای هممرز آن خواهد گذاشت. این مسالهای است که سبب بیثباتی ترکیه، تشدید شکافهای قومی میان ترکها و کردها در ترکیه و همچنین بیگانهسازی شهروندان کرد در ترکیه خواهد شد. این مساله میتواند سبب تحریک کردها علیه قدرت مرکزی شود و انگیزه جنبشها و اعتراضات آن را از سطح قومی و منطقهای به سطح ملی تغییر دهد. مسالهای که بعید نیست به تجزیه ترکیه منجر شود؛ سناریویی که بیگمان آمریکا و اسرائیل از آن سود خواهند برد. نباید با این فکر که جنبش فتحالله گولن جنبشی بیخطر و سازمانی سالم است فریب خورد. این جنبش، مقدار بسیار زیادی پول و دارایی در سراسر جهان دارد و هیچکس نمیداند این داراییها چگونه به دست آمده است. سازمان گولن میتواند ابزاری در دست CIA باشد برای نفوذ هرچه بیشتر در قفقاز و آسیای مرکزی. حتی ممکن است گولن سالخورده، به خودی خود تسلطی بر این جنبش نداشته باشد. مقامات دولت ترکیه حتی از بردن نام او نیز هراس دارند و به طور مداوم در گفتوگوهای خود با زبان رمزی به او اشاره میکنند، این مساله نشان میدهد ترسی واقعی از گولن و سازمان او وجود دارد.
*تحلیلگر ایرانی ساکن کانادا
منبع: www.globalresearch.ca