میکائیل دیانی: دولت یازدهم به گفته کارشناسان مسائل سیاسی به لحاظ ساختاری حاصلجمع دو دولت سازندگی و اصلاحات است که با سیاستورزی روحانی و نابلدی سیاسی اصولگرایان شکل گرفته است؛ در این میان از ابتدای شکلگیری دولت این اصلاحطلبان بودند که خود و پایگاه اجتماعیشان را عامل پیروزی روحانی میخواندند اما بعد از گذشت 6 ماه از شکلگیری دولت فاصله این جریان بویژه طیف رادیکال آن از دولت بیشتر و بیشتر میشود به گونهای که تحلیلگران معتقدند استراتژی اصلاحطلبان استفاده از مزایای شکلگیری دولت یازدهم و بازسازی درونی و تحمیل هزینهها به دولت و روحانی است.
مشاهده روند عملکرد جریان اصلاحطلب طی هشت ماه بعد از انتخابات نشان از استراتژی سه مرحلهای این جریان تا انتخابات ریاست جمهوری سال 96 دارد؛ مرحله اول حین انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و بازسازی درونی این جریان، مرحله دوم شروع انتقادات به دولت روحانی و ارائه لیست مستقل در انتخابات 94 مجلس و مرحله سوم معرفی نامزد مستقل در انتخابات 96 و عبور از روحانی.
برای تحلیل اتفاقات افتاده نیاز به بازبینی مجدد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است. آنجا که حضور روحانی در انتخابات 24 خرداد باعث شد در یک جابهجایی وسیع از جریان راست سنتی به سمت چپ مدرن حرکت کند تا بتواند آرای این جریان را بهدست آورد و از سویی اصلاحطلبان برای ادامه بقای سیاسی خود به ناچار با وی همراه شدند تا به قول عارف، اصلاحطلبان و کارگزاران به یک «ائتلاف غیرمدون» دست بزنند و اما اختلافات بین جریان اصلاحطلب رادیکال و جریان دولت هر روز بیشتر میشود.
انصراف غضبآلود عارف و اجماع اصلاحطلبان بر روحانی این توقع را در این جریان ایجاد کرد که باید دولتی اصلاحطلب روی کار آید اما روحانی از همان ابتدا بنای ناسازگاری را با اصلاحطلبان گذاشت. بعد از آنکه محمد خاتمی در دیدار اصغر فرهادی اعلام کرد: احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد خواهد شد، اطرافیان حسن روحانی از موضعگیری خاتمی اعلام ناراحتی کردند و اینگونه برخوردها را اخلال در روند بررسیها و تصمیمگیریها و علائم سهمخواهی افراد و گروهها دانستند. روحانی نیز که خود شخصیتی ژنرالگونه دارد با عدم معرفی مسجدجامعی به خاتمی فهماند نباید در تصمیماتش دخالت کند.
این آغاز ماجرای اختلاف بین جریان رادیکال اصلاحطلب و روحانی بود که ترکشهای آن از سوی اصلاحطلبان بر خاتمی اصابت میکرد. اصلاحطلبان معتقدند خاتمی آنها را پای روحانی ذبح کرده است. موسوی خویینیها درباره دلیل مخالفت با دیدار مجمع روحانیون با روحانی اعلام کرد: «دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیت بخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است».
تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری حجاریان جزو آن دسته از افرادی بود که روحانی را اصلاحطلب نمیدانست اما برای جلوگیری از کشیده شدن دعوای خانوادگی اصلاحات به رسانهها در یک تغییر استراتژیک، چند ماه پیش درباره برخی تحلیلها مبنی بر تفکیک اصلاحطلبی و اعتدالگرایی در گفتوگو با ایسنا اعلام کرد: «در حال حاضر اصلاحطلبان در کابینه دولت یازدهم حضور دارند و پایگاه اجتماعی دولت هم اصلاحطلبان هستند؛ بنابراین لازم نیست بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تفکیکی قائل شویم». حجاریان با این جمله دولت را وامدار اصلاحطلبان کرد که هر لحظه میتوانند پشت دولت را خالی کنند و خود صحنهگردان شوند. البته وی فاصله بین اصلاحطلبان و دولت را نیز حفظ کرد و در مصاحبه با اعتماد اعلام کرد: «دولت حسن روحانی بر خلاف اظهارات برخی اصلاحطلبان مبنی بر تمایل به سمت جریان اصلاحات به سمت جریان راست تمایل دارد».
از سوی دیگر روحانی نتوانست شعارهای آزادیخواهانه که برای فعالان زن اصلاحطلب داده بود را نیز اجرا کند و حتی فائزه هاشمی که از جمله زنان فعال در ستاد روحانی بود به موضع انتقاد از روحانی رفت و در مصاحبه با اعتماد گفت: «عدم حضور زنان در کابینه بر خلاف برنامههای منتشر شده از طرف ایشان در زمان انتخابات شروع خوبی حداقل برای 50 درصد جامعه نبود».
این رفتارهای روحانی باعث شد سعید حجاریان هم از گفتن لفظ «اصلاح طلب» برای روحانی پرهیز کند و اصلاحطلبان رادیکال هجمه رسانهای زیادی را علیه خاتمی آغاز کردند چرا که در نظر آنان خاتمی، اصلاحطلبان را پای روحانی قربانی کرده است.
لازم به یادآوری است بیتوجهیهای روحانی انتقادات هاشمی و خاتمی را نیز برانگیخت. در جلسه مجمع تشخیص زمانی که مجید انصاری خواستار نگهداری بندی از اقتصاد مقاومتی برای دریافت نظر رئیسجمهور شد، هاشمی در پاسخ وی گفت: «ما دیگر نمیتوانیم صبر کنیم. چرا آقای روحانی دو هفته نیامدهاند و امروز بیرون جلسه میگذارند. چرا جلسه مجمع را نمیآیند؟»
از سوی دیگر محمد خاتمی از عدم تحرک دولت یازدهم برای صدور اجازه خروج وی از کشور و شرکت در مراسم تشییع ماندلا بشدت دلخور و ناراحت است. خاتمی تلاش داشت در قالب هیاتی دولتی به
کیپ تاون برود اما دولت روی خوشی به این خواسته وی نشان نداد و در آخرین ساعات محمد شریعتمداری به نمایندگی از کشورمان در این مراسم شرکت کرد.
جریان اصلاحطلب که امروز در مرحله نخست استراتژی درازمدت خود قرار دارد؛ از هر فرصتی برای منتقد نشان دادن خود نسبت به دولت و روحانی استفاده میکند. سعید شریعتی؛ عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت پس از سخنان رئیسجمهور درباره منتقدان توافقنامه در فیسبوک خود نوشت:«به نظر من «کمسواد» خواندن منتقدان و «استاد دانشگاه» خواندن اعضای تیم مذاکرهکننده یک خطای بیانی فاحش از سوی آقای روحانی است.»
پس از وی، احمد کارگر نجاتی دیگر عضو حزب منحله مشارکت در دو مطلب به نقد دولت پرداخت و گفت: «درست است که روحانی با تابلوی اعتدال و نوعی دولت فراجناحی به میدان رقابتها آمد اما بیهیچ تردیدی او به عنوان شخص خودش از هیچ پایگاه اجتماعی و بدنه سیاسی اختصاصی برخوردار نبود.» وی در مطلب دیگر با طعنه به روحانی گفته است: «چه خوب میشد، اگر مقاماتی که برای رسیدن به منصب و قدرت، نیازمند رای مستقیم شهروندان هستند، بویژه رئیسجمهوری که میبایست خود را در گستره ملی در معرض انتخاب مردم قرار دهد، آرشیو محرمانهای را از تصویر جلسهها و دیدارهایی که در دوره «رایزنی و جلب نظر و مددجویی و مشورتخواهی و...التماس دعا» با چهرهای گشاده و منتپذیر و سپاسگزار، با صغیر و کبیر برگزار کرده در گنجه خانهاش نگهداری میکردند. برای چه؟! برای اینکه پس از استقرار بر عرش کبریایی مسؤولیت، هر از گاهی، دور از چشم«اهل بیت و دیوانخانه پر از مشاور و دستیاران ویژه و غیرویژه» که همه هنرشان «بهبه، قربان عالی بود. خسته نباشید!» گفتن است، به تماشای آن صحنههای سراسر «استمداد و نمایش وسعت نظر و احساس و ابراز نیاز به مشورت دیگران و قربان صدقه رفتن برای حتی کوچکترین پیشنهاد یک شهروند معمولی» بنشینند تا به خاطر آورند اگر برای جلب افکار عمومی و رای گرفتن از مردم، نیاز به فهم و درک واقعیتهای زندگی و مطالبات آنان و مشورت و نظرخواهی و ارتباط مستقیم با مردم و بویژه صاحبان ایده و اندیشه و تجربه است، در برهه برنامهریزی و اقدام عملی، بسی لازمتر و مؤثرتر است!» اوج نگاه انتقادی در چند روز گذشته از سوی محمدرضا عارف، نامزد جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری نسبت به روحانی در مصاحبه با روزنامه اعتماد مطرح شد. اعتماد در ابتدای مصاحبه مرزبندی دولت و اصلاحطلبان را با گفتن این جمله که «چه شد که اصلاحات کاندیدای میانهرویی چون حسن روحانی را انتخاب کرد؟» بیان میکند و عارف در بیانی انتقادی اعلام میکند: «قبول نداشتم به نفع روحانی کنار بروم و بعد از انتخابات انتظار داشتم روحانی از من مشورت بگیرد!»
در یک جمعبندی کلی میتوان این تحلیل را بیان کرد که اصلاحطلبان در درجه اول تلاش دارند دولت را بدون پشتوانه اجتماعی نشان دهند- که این نکته حاصلجمع نظرات همه جامعه شناسان است - از سوی دیگر خود را منتقدان جدی نسبت به روحانی بیان کنند تا رفته رفته فاصله خود را با دولت بیشتر کنند.