printlogo


کد خبر: 9905تاریخ: 1393/5/30 00:00
خانم زارعی! ملی بمان

علیرضا پورصباغ: پس از تعطیلی خانه سینما گلو می‌دراند و فریاد وا اصنافا سر می‌داد و حال تمام تلاش خود را به کار می‌بندد تا بازیگری ملی - مردمی را بابت حرکت‌های انساندوستانه اخیرش به تمسخر گیرد و به او نیش زنبور زند. در گزارش یک جشن که هفته پیش انجمن منتقدان برگزار کرده بود تا جوایز سالانه‌‌اش را اهدا کند، یکی از کسانی که مدعی نگارش کتاب قانون است و شعار حمایت از صنف لقلقه زبان اوست نیش زنبوری برون آورد و به سرکار خانم مریلا زارعی طعنه تلخی زد. این بخش از هتاکی صاحب مدعی کتاب قانون از برنامه هفت پخش و موجب خشم اهالی سینما و رسانه شد. اگر آقای بی‌ادب به همان اصول صنفی - هنری که از آن دم می‌زند پایبند و معتقد باشد ـ که تصور می‌کنم نیست ـ می‌داند نه تنها در محافل سینمایی بلکه در فضای عمومی جامعه، مردانی مردند که در مقابل بانوان ادب و حیا پیشه می‌کنند. بی‌ادبی و طعنه زدن به بانویی که کارنامه فعالیتش موجب فخر سینمای ملی است و تن به ایفای هر نقشی نمی‌دهد، چه دلیلی دارد؟ چرا اینچنین باید از جانب «بی‌ادب» مورد غضب قرار گیرد؟
بی‌ادبان عاشق آب گل‌آلودند. در شرایط کنونی بهانه ندارند اما بهانه‌جویی می‌کنند. خودشان هم بهایی ندارند. بر سر ندیدن آثارشان چوب‌کشی می‌شود، آنوقت مدعی هنرند(!) به عظمت پروردگار عالم قسم، هنر ریشه در ادب دارد. مگر نبود همین آقا که سینه‌چاک می‌داد در خانه سینما که «ادب مرد به ز دولت اوست» و زیر بیرق این شعار ایستاده بود، حالا چه شده بی‌ادبی پیشه کرده و بقیه حاضران در آن جشن خود را به بیراهه زده‌اند؟ باری! بی‌ادب که هنرمند نمی‌شود. ضد مردم است و همه‌چیز برای فروش در چنته دارد، آنوقت مدعی اصلاح و بازنگری در کتاب قانون است. واعجبا!
واقعا امثال ایشان که برای بازگشایی خانه سینما گلو می‌دراندند منظورشان از حمایت صنف و همکاران سینمایی این بود؟ می‌خواهد به ایشان اتهام موج‌سواری بزند که از پهنای این باند به پهنای دیگر می‌رود و ارتفاع موجش را تغییر می‌دهد.  رنگ به رنگ و ملون، افتاده‌اند در حوض نقاشی و هر روز با یک رنگ از آن بیرون می‌آیند. نه خود سعادتمندند، نه می‌دانند سعادت‌آباد انسانی سینما کجاست، چون شرط سعادتمند شدن ادب است. آنچه می‌کنند مشخص و واضح است؛ در خفا و به آهستگی، یک روز پاچه این مدیر را تا ته می‌خارانند، فردا پا رکابی مدیر دیگری می‌شوند. نگارنده شاهد بود که پس از بازگشایی خانه سینما، زمانی که حجت‌الله سخنران تالار سیف‌الله بود، بی‌ادب هتاک، قطعه ناتمام دیگری از سیر پاچه‌خاری‌هایش را عیان کرد.
او مثل سایر هنرمندان در میان صندلی‌های تالار سیف‌الله جلوس نکرد. چنان با اشتیاق حس پارکابی بودن در وجودش فوران کرده بود که از کنار میز حجت تکان نخورد، ایستاده بود و برای اهل رسانه میکروفن‌کشی می‌کرد. همین تصویر موصوف مبین چهره کسانی است که مدعی روشنفکری‌اند. خودشان میکروفن‌کشی می‌کنند اما کافی است یکی از هنرمندان سینما کاری انجام دهد که دلخواه مدعیان نباشد. حالا کارش به جایی رسیده که برای نقد رفتار خانم زارعی چاک دهان می‌کشد و لغز و لنترانی روانه جشن انجمن قلم می‌کند و منظورش این است که زارعی این سوی جوق است و ما آن سوی جوق. چه قصد پنهان و مستتری پشت این یاوه‌سرایی‌ها وجود دارد؟ قصد و منظورش این است که زارعی با آن چیزهایی که در این مدت بر زبان رانده در منش و سلوک هنری‌‌اش تغییر ژانر داده یا اینکه آقای بی‌ادب به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر همچنان کینه شتری مانده در کوهانش را از این محفل به آن محفل می‌برد. میکروفن‌کش محترم باید بداند تا جایی که یادم می‌آید و گفت‌وگوهای مریلا زارعی را مطالعه کرده‌ام در اغلب اشاراتش به این مهم تاکید کرده که تحصیلکرده مدرسه علوی است. پس ادعای تحصیل در خارج از کشور را ندارد و مشخص است مدرک قلابی فیلمسازی هم با خودش نیاورده. زارعی در سینما کارنامه پر و پیمانی دارد و نشان داده چپ و راست نمی‌شناسد. او صراط خود را می‌پیماید.
یادمان باشد، زارعی فارغ از جو ملتهب سیاست‌زده کنونی سینما، در فیلم دست‌های خالی طالبی بازی کرد و به فاصله بسیار کمی جلوی دوربین اصغر فرهادی ظاهر شد. طعنه‌‌اش به فرهادی بابت انتشار کشتن همنوع این بود که تکلیف روشن کن. قصد و نیت را عیان کن. منظورت کشتن کدام همنوع است؟ آنوقت برخی تصور می‌کنند که مریلا قصد برافروختن آتش کینه با کسی را دارد.
زارعی اگر در راهپیمایی روز قدس حاضر می‌شود قصدش نمایش نیست. این حضور را نباید شوی سیاسی بازیگر تفسیر کرد. در مقام یک انسان در میان جماعت معترض به کشتار غزه حاضر می‌شود، او مثل شما نیست که صبحگاهان در حضور مدیران رسانه ملی و حوزه هنری مداح نظام باشد و شبانگاهان...
حضور زارعی در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) حاوی یک پیام غیرسیاسی است که قضاوت درباره فعالان زن در سینما نباید مبتلا به کج‌اندیشی و مرض باشد. آیا حضور زارعی در شیار 143، «چ» فیلم بزرگ حاتمی‌کیا، اعتراضش به کشتار غزه و رفتن به حرم حضرت معصومه را بی‌ادبان رادیکال، سیاسی تفسیر می‌کنند؟ آن را موج‌سواری تلقی می‌کنند؟ اگر چنین باشد سخت در اشتباهند. امثال آقای بی‌ادب در سینما چنان کرده‌اند که توده‌های مردم به جاآوردن فریضه نماز توسط زارعی را در حرم حضرت معصومه با بهت و حیرت تماشا می‌کنند.
آخ... چقدر از این هوای رندانه سیاست‌زده روزگارانی که امثال آقای بی‌ادب برای‌مان فراهم‌آوری می‌کنند آشفته‌ام.
آقای بی‌ادب را اگر سینماگران و علاقه‌مندان هنر ببخشند، مردم نخواهند بخشید. ایشان با فرافکنی در هیات انتخاب جشنواره در هر محفل و مجالی که حضور می‌یافت فریاد می‌زد فیلم شیار 143‌، سیاه است. متاسفم که بهترین فیلم جشنواره از نگاه مردم، به نمایش عمومی درنیامده است. اگر اکران شود قطعا زارعی پاداش سکوتش را درباره هتاکان به خویش و فیلم شیار 143 از مردم خواهد گرفت.


Page Generated in 0/0051 sec