درباره آیین پایانی بیستمین جشن تصویر سال
این جشن فرهنگی بود یا سیاسی؟
گروه فرهنگ و هنر: بیستمین جشن تصویر سال در حالی با معرفی برگزیدگان و تجلیل از ابراهیم حقیقی کار خود را در خانه هنرمندان به پایان برد که در آیین اختتامیه از مدیرعامل خانه هنرمندان گرفته تا دبیر و حتی هنرمند مورد تجلیل، لب به انتقاد و شکوه گشودند؛ انتقادهایی که در نهایت مشخص نشد از چه چیزی و چه کسی است، بهگونهای که آیین پایانی یکی از باسابقهترین رویدادهای عکاسی کشور بدل به محفلی برای انتقاد از دشمن فرضی شد! سابقه و تجربه نشان داده است هر زمان افرادی چون عسگرپور بر مسند مدیریت و تصمیمگیری یک نهاد و مرکز قرار میگیرند، آنجا شائبههایی درباره اولویت گرفتن سیاست بر فرهنگ و هنر مطرح میشود. این در حالی است که از تیرماه سال گذشته و همزمان با روی کار آمدن عسگرپور، یکی از معتبرترین تماشاخانههای کشور از زیرمجموعه خانه هنرمندان جدا شد و هرگز به خانه خود بازنگشت. از طرفی خانه هنرمندان با آمدن عسگرپور دچار چنان بحرانی شده که حتی در پرداخت حقوق به کارمندانش نیز عاجز است.
عسگرپور در آیین اختتامیه جشن تصویر سال به عنوان نخستین سخنران با انتقاد از وضعیت موجود در حوزه فرهنگ و هنر، سالهای گذشته را روزهای خوب این حوزه نام برد و گفت: وقتی کلیپ تصویری مرور سالهای گذشته این جشن را میدیدم، حس میکردم همه چیز متفاوت شده و این اتفاقات هزار سال پیش رخ داده است، در حالی که همه آنها برای همین چند سال پیش بوده است. یعنی تا همین چند سال پیش ما شکل دیگری داشتیم و اکنون اساسا با چیز دیگری مواجهیم. گرمایی در بسیاری از فعالیتهای آن سالها وجود داشت که مقایسهاش با امروز، کمی ما را به افسردگی نزدیک میکند. برای اینکه امیدوار باشیم باید بگویم حس میکنم انگار ما در گودی نمودار هستیم. همین نشان میدهد نیاز به پوستاندازی در بسیاری از مسائل داریم تا حداقل دوباره به همان ظرفیت بسیار بالایی که در حوزههای مختلف داشتیم، بازگردیم.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه بیان کرد: در واقع اکنون در بسیاری از حوزهها در حال تلاش هستیم تا برگردیم به روزهای خوبی که قبلا داشتیم. الان خیلی بحث رشد مطرح نیست، بلکه بحث پیدا کردن دورههای خوبی است که قبلا تجربه کردیم تا بتوانیم دوباره به آنجا برسیم و بعد به این فکر کنیم که رو به جلو حرکت کنیم. درباره رسیدن به بیستمین دوره نیز باید بگویم گاهی ممکن است باری را در ذهن آدم ایجاد کند.
عسگرپور در ادامه صحبتهایش گفت: به خاطر دارم در دوره ۱۴ یا ۱۵ جشنواره کودک، دبیری آن را بر عهده داشتم. در آنجا با تطبیق این جشنواره با سن آدمها میگفتند این جشنواره به نوجوانی رسیده و حالا که جشن تصویر به 20 سالگی رسیده است، انگار جشنواره به جوانی رسیده است. واقعیت اما این است که برگزاری جشنواره و سختیهایی که اساسا برگزاری رویدادهای اینچنینی قبلا داشت، اکنون غیرقابل انجام شده است. به همین دلیل شاید نتوان با عدد سنی آدمیزاد آنها را سنجید. به صورتی که اگر اکنون جشنوارهای به سومین دوره برسد، میتوانید بگویید فیلمساز به بلوغ رسیده است.
او ادامه داد: البته گاهی اوقات هم برعکس است. ممکن است جشنوارههایی داشته باشیم که با وجود اینکه بیش از ۴۰ دوره آن برگزار شده است، هنوز کودک است. مانند جشنواره فجر و بسیاری از جشنوارههایی که سال گذشته برگزار شد، بنابراین بر مبنای تعدادی از پارامترهایی که بخشی از آنها را ما میتوانیم بفهمیم و بخشی دیگر را نمیتوانیم، سن رویدادهای اینچنینی را نمیتوان با سن آدمیزاد مقایسه کرد.
البته آقای عسگرپور دقیقا مشخص نکرد که منظورش از روزهای خوب آیا مربوط به دوران دولتهای یازدهم و دوازدهم است یا خیر اما نباید فراموش کرد که ایشان و دوستانشان برای رای آوردن دولتهای یازدهم و دوازدهم که منشأ و مبدأ بسیاری از گرفتاریها و افولهای اقتصادی و فرهنگی کشور بوده است از هیچ تلاشی دریغ نکردند و عملا هنرمندان و حوزه فرهنگ و هنر را وارد عرصه سیاست کردند و با تهییج هنرمندان، این قشر والا و فرهیخته را تا ابزار و وسیله تبلیغاتی تنزل دادند.
اما پس از سخنرانی پر از کنایه مدیرعامل خانه هنرمندان، ابراهیم حقیقی پس از دریافت تندیس بیستمین جشن تصویر سال و با توجه به تهییج حاضران در آیین اختتامیه، گفت: اگر شرایط ایدهآل بود، ۲۰ سالگی سال بلوغ است. در واقع اگر دختر یا پسر بود، زمان ازدواج او بود اما چون خیلی فقیر است، نه هیچکس برای خواستگاریاش میآید و نه میتوانیم زنش دهیم. اگرنه اگر این اتفاق رخ میداد، در سالهای آینده، تصویر سال باید دارای فرزندان دیگری میبود؛ فرزندانی که صمدیان در صحبتهای خود شمرد که به خاطر محدودیتها الان ندارد. مثل بخشهای بسیار روی زمین مانده مانند گرافیک که هیچ متولی در ایرانزمین ندارد یا نقاشی و تصویرسازی که نوع بسیار کوچک و حقیرانه آن در جاهای دیگری برگزار میشود.
حقیقی در ادامه بیان کرد: دلیل این اتفاق فقر است؛ خودمان را گول نزنیم، پولها جای دیگری است. اینجا زنده است، چون هنرمندان با یکدیگر زیر سقفی جمع میشوند و همنفس هستند و بدون درخواست پول و نقدینگی با دل و جانشان کار میکنند. امیدوارم عمر دراز این رویداد را فقط بتوانم با درخت مقایسه کنم.