چگونه شکسته شدن آرای جبهه انقلاب به کاهش وزن منتخبان این جبهه منتهی شد؟
تکثر فهرست‌ها پراکندگی آرا
گروه سیاسی: سرنوشت انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران در دور دوم مشخص خواهد شد تا بعد از 2 انتخابات سال‌های 94 و 98 که تکلیف تمام 30 منتخب در دور نخست مشخص شده بود، این بار نتیجه نهایی نه اسفند که در اردیبهشت 1403 روشن شود.
به گزارش «وطن امروز»، دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی 11 اسفند برگزار شد که این انتخابات در تهران شرایط ویژه‌ای را به نسبت 2 دوره گذشته تجربه کرد. با توجه به قانون که نصابی از رای را برای راهیابی به بهارستان الزامی می‌داند، سرنوشت برخی حوزه‌ها همیشه به دور دوم انتخابات می‌کشد. در این میان روشن شدن تکلیف انتخابات تهران در همان دور اول شاخصی برای اعلام موفقیت یا عدم موفقیت یک لیست به حساب می‌آید، به گونه‌ای که هرگاه در دور نخست اکثریت یا تمام اعضای یک لیست انتخاب شوند، یعنی آن لیست در اجماع‌سازی میان هواداران بالقوه خود و ساختن یک پایگاه رای یکدست موفق بوده است اما کشیده شدن انتخابات به دور دوم حکایت از عدم شکل‌گیری این اجماع دارد و به احتمال بالا نمایندگان را با میزان رای کمتری راهی بهارستان می‌کند. در 2 انتخابات گذشته مجلس یعنی سال‌های 94 و 98 فضای سیاسی پایتخت از نظر همراهی با لیست‌ها در بالاترین سطح خود قرار گرفت. سال 94 که اصلاح‌طلبان با لیست امید پیروز شدند، نفر اول تا سی‌ام از این لیست و نفر سی و یک تا شصتم نیز از آن لیست اصولگرایان شد. انتخابات 98 نیز هرچند ترتیب نفر 31 تا 60 به شکل لیستی باقی ماند اما نفر اول تا سی‌ام پایتخت همه از لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی بودند. با این حال انتخابات سال 1402 برای نیروهای انقلابی با همان یکدستی سابق تجربه نشد تا جایی که تعدد لیست‌های انتخاباتی عملا بازار انتخابات را به رنگین‌کمانی از فهرست‌های دارای اشتراک تبدیل کرد. در نتایج اعلام شده از انتخابات نیز تا این لحظه به ندرت می‌توان در میان افرادی که بیشترین رای را کسب کرده‌اند، کسی را پیدا کرد که تنها در یک لیست بوده باشد. این وضعیت را از چند نظر می‌توان آسیب‌شناسی و در عین حال به زمینه‌های شکل‌گیری آن نیز انتقاد وارد کرد.
کاهش وزن آرای منتخبان: برخلاف شهرستان‌ها در تهران بیش از اشخاص، جبهه‌بندی‌ها وزن دارد. به این معنا که مردم به افرادی که آنها را در جبهه سیاسی خود تعریف می‌کنند، اقبال نشان می‌دهند. این وضعیت باعث می‌شود پایگاه رای بیش از آنکه با نام افراد گره بخورد با جبهه سیاسی آنها پیوند برقرار ‌کند. در این فضا تعدد غیرضروری لیست‌ها باعث می‌شود آرای جبهه انقلاب در صندوق افراد مختلف ریخته شود که ماحصل آن کاهش وزن آرای منتخبان است. وقتی آرای منتخبان کاهش یابد قدرت عمومی و وجهه نماینده نیز تضعیف می‌شود. از همین جهت به رغم اینکه جبهه انقلاب در انتخابات 11 اسفند در تهران پیروز شد اما منتخبان نهایی با تعداد رای کمتری نسبت به دوره قبل انتخابات راهی بهارستان می‌شوند.
بی‌معنا شدن جبهه سیاسی: نکته دیگری که در رویه تکثر لیست‌ها به چشم می‌آید، بی‌معنا شدن جبهه سیاسی به عنوان یک مرز هویتی است. وقتی اجتماع افراد در یک لیست انتخاباتی شکل می‌گیرد، به این معناست که مرکزیت با یک تفکر بوده و افراد حول آن جمع شده‌اند. زمانی که لیست‌های متعدد با وجه هویتی یکسان منتشر و توزیع می‌شود اساسا جایگاه جبهه سیاسی زیر سوال می‌رود. برای نمونه در انتخابات حداقل 5 لیست شانا، امنا، صبح ایران، شورای وحدت و جبهه متحد در تهران دست به دست می‌شد که هیچ‌کدام هیچ مبنای هویتی مجزایی با دیگری نداشت. هیچ‌کس نمی‌تواند معین کند سیاست اعلامی هرکدام از این 5 لیست در زمینه فرهنگ، سیاست خارجی، اقتصاد و... چه تفاوتی با لیست دیگر دارد. حتی عناوین مشترک در میان این لیست‌ها به حدی زیاد بود که گاه یافتن تمایز میان 2 لیست با نزدیک به 20 نام مشترک را دشوار می‌کرد. تکرار این وضعیت در انتخابات‌های بعدی عملا تعریف جبهه انقلاب به عنوان یک تشکیلات را با مشکل مواجه می‌کند. اگر قرار بر رقابت نیز در میان نیروهای انقلاب باشد، باید حداقلی از شَمای کلی تفاوت دیدگاه را در میان لیست‌ها به چشم دید. آنچه در این انتخابات محسوس بود، سرریز شدن یک رقابت درون جریانی به فضای عمومی بود. اگر قرار بر چنین چیزی باشد، اساسا تنظیم لیست کار اشتباهی است و می‌توان انتخاب 30 نفر را به خود مردم و بسته به علایق آنها سپرد. شاید تضمینی بودن پیروزی در این انتخابات باعث شد همه با خیال راحت برای خود لیست جدیدی را بر مبنای روابط خود تعریف کنند اما همان‌طور که گفته شد در همین انتخابات نیز کاهش پشتوانه رای منتخبان، قدرت نمایندگان مردم را در مجلس کاهش خواهد داد.
از رسمیت افتادن خرد و عقل جمعی: تقلیل انتخابات به برگزیدن یک یا چند فرد اجحاف در حق این پدیده است. انتخابات تجلی خرد و عقل جمعی است که با اجماع‌آفرینی در میان افراد سر و شکل می‌یابد. چه بسا همین را که افراد برای یک هدف مشترک یک کلیت مورد اجماع را قبول می‌کنند، بتوان سازنده‌ترین وجه سیاسی و اجتماعی انتخابات دانست. آنچه در مانور لیست‌های رنگارنگ در تهران خود را نشان داد، حکایت از تضعیف این عقل جمعی دارد. تجربه 11 اسفند با تمام وجوه حماسی‌اش یک بار دیگر زنگ خطر را درباره سرانجام افتراق و چنددستگی در جبهه انقلاب نشان داد. یقینا اگر موثرین وتصمیم‌گیران جبهه انقلاب با مشاهده احتمال نزدیک به 100 درصدی پیروزی در انتخابات تن به این افتراق نمی‌دادند، بدنه این جبهه نیز رای یکدست و اقتدارآفرین دیگری را از خود ثبت می‌کرد. چه بسا اگر تشکیلات اصلی جریان انقلاب با نگاه بازتری اقدام به جذب تمام ظرفیت‌های این جبهه می‌کرد، این چنددستگی خود را نمایان نمی‌کرد.