به بهانه پخش آنلاین فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» در پلتفرم تلوبیون
نگاه انسانی مقابل فرقه ضد‌انسان
گروه فرهنگ و هنر: لیلی عاج یکی از کارگردان‌های تئاتر است. «قند خون»، «بابا آدم»، «کجایی ابراهیم» و «کمیته نان» تنها تعدادی از آثاری است که این کارگردان جوان اجرا کرده است.
اما عاج پس از سال‌ها فعالیت در تئاتر در نخستین فیلم سینمایی خود سراغ موضوعی مهم و حساس با نگاهی به پادگان اشرف رفت؛ فیلمی که در سکوت خبری تولید شد و پس از انتشار اخبار در روزهای نخست حتی خوشبین‌ترین منتقدان سینما نیز چندان امیدی به موفق شدن این اثر نداشتند اما در نهایت «سرهنگ ثریا» به یکی از مهم‌ترین فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر بدل شد؛ فیلمی که عاج پیش‌تر نیز ورژن تئاتری آن یعنی «بابا آدم» را روی صحنه برده بود و دست بر قضا نه تنها جزو آثار قابل تحسین در جشنواره تئاتر فجر به شمار رفت بلکه با استقبال مخاطبان در اجرای عمومی نیز مواجه شد. 
البته این بار روایت پادگان اشرف بر خلاف «بابا آدم» از نگاه یک زن روی پرده نقره‌ای رفت. 
فیلم با محوریت زندگی زنی به نام ثریا عبداللهی ساخته شده که فرزندش در بند منافقین گرفتار است. خانم عبداللهی به همراه خانواده‌های دیگر پشت پادگان اشرف در عراق کمپ تشکیل داده‌اند تا راهی برای نجات یافته شود. عاج می‌گوید: «فیلم «سرهنگ ثریا» در واقع داستان خانم ثریا عبداللهی است. خانم عبداللهی یک خانم بسیار نازنین و دلشکسته به خاطر سال‌ها دوری از تنها پسرش است. روزهای زیادی به خانه او می‌رفتم و عکس‌های پسرش را می‌دیدم و داستانی که بر او گذشته را برایم تعریف می‌کرد. آنچه در «سرهنگ ثریا» می‌بینید، الهام گرفته از ماجرای خانم عبداللهی است، چرا که علاوه بر خانم عبداللهی با بسیاری از خانواده‌هایی که بچه‌های‌شان در کمپ‌های سازمان منافقین هستند، ملاقات کرده و با آنها حرف زده‌ام».
فیلم «سرهنگ ثریا» ابتدا در جشنواره چهل‌ویکم فجر رونمایی شد و در سومین روز برپایی جشنواره، پردیس سینمایی ملت میزبان عوامل آن بود. علاوه بر آنها جمعی از پدران و مادران سالخورده در حالی که قاب عکس فرزندان خود را در دست داشتند، توجهات را جلب می‌کردند. آنها چشم‌انتظارانی بودند که اعضای خانواده‌شان به دام فرقه منافقین افتاده‌اند و فیلم نیز بر همین موضوع متمرکز است. بغض، اشک و صدای آنها هنگام نمایش فیلم در تهران و مشهد از اتفاقاتی بود که در حافظه جشنواره به ثبت رسید.
لیلی عاج در نشست بررسی فیلم در جشنواره فجر گفت: «امروز میزبان خانواده‌هایی هستم که زمانی که فیلم را ‌می‌دیدند چشم‌های‌شان خیس ‌می‌شد. خیلی از مادران تشکر ‌می‌کنم که کنار ما بودند. ما مادری را داریم که فرزندش ۴۰ سال است اسیر فرقه رجوی است و امروز اینجاست و من میزبان آنان هستم و ‌می‌خواهم این مادران را تشویق کنید». در همین نشست، جلیل شعبانی، تهیه‌کننده «سرهنگ ثریا» عنوان کرد: «زمانی که این فیلم را می‌خواستیم تولید کنیم، می‌دانستیم این اتفاق می‌تواند در هر جای دنیای رخ دهد. سوژه این فیلم، موضوعی بین‌المللی است و فارغ از هر چیزی می‌تواند در هر جای این کره خاکی اتفاق بیفتد».
در این میان گفته‌های ثریا عبداللهی افکار عمومی را به سمت یک اتفاق خاص برد. وی در یکی از مصاحبه‌ها گفت: «من ثریا عبداللهی، مادر امیراصلان حسن‌زاده هستم. پسر من سال ۱۳۸۱ از ترکیه ربوده شد و ۲۱ سال است از پسرم خبر ندارم. من از طریق انجمن نجات عازم عراق شدم. زمانی که مرز رفتم، دیدم خیلی از پدر و مادرها در انتظار بچه‌های‌شان هستند و بعد از اینکه به مقر آنها رفتیم، اجازه ملاقات با فرزندان‌مان را ندادند. پس این دلیلی شد که با یک بلندگو سعی کردیم صدای‌مان را به بچه‌های‌مان برسانیم». فیلم نه تنها یک ماجرای واقعی را روایت می‌کند که هشداری است برای خانواده‌ها تا مراقب فرزندان خود باشند مبادا اسیر گروهک‌های اینچنینی شوند.
«سرهنگ ثریا» در جشنواره چهل‌ویکم برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم اول شد و سیمرغ بلورین گوهرشاد (جایزه ویژه وزیر ارشاد) را از آن خود کرد. همچنین ژاله صامتی برای آن نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و بهزاد عبدی نامزد دریافت سیمرغ بهترین موسیقی متن شد. لیلی عاج در جشنواره مقاومت نیز جایزه ویژه هیات داوران جشنواره مقاومت را به دست آورد و جایزه بهترین بازیگر زن این جشنواره نیز از آن ژاله صامتی شد.
هر چند پیش‌ترها فیلم‌ها و سریال‌های زیادی با موضوعات فعالیت‌های گروهک تروریست مجاهدین در سینمای ایران ساخته شده بود و برای نمونه می‌توان به فیلم‌های سیانور (بهروز شعیبی) و ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) اشاره کرد اما در «سرهنگ ثریا» موضوع اصلی مورد توجه نویسنده، احوالات خانواده‌های داغدار و رنج‌کشیده با تمرکز بر احوالات زنی به نام ثریا (با بازی ژاله صامتی) است و بدین شکل تا حد امکان از نمایش خشونت ذاتی جنگ و مبارزه و درگیری و خونریزی (بخش جدایی‌ناپذیری از سینمای جنگ و دفاع مقدس) در این فیلم خودداری می‌شود.
«سرهنگ ثریا» در خلق لحظه‌های احساسی و ترسیم وضعیت مادران رنج‌کشیده که در فراغ فرزند، زندگی و شهر خود را ترک کرده و در بیابان‌های عراق ساکن شده‌اند، موفق عمل می‌کند و برای نمایش آشفته‌حالی و آسیبی که به ‌واسطه دورافتادگی از شهر و خانواده و زندگی بدان‌ها وارد شده است، چیدمان اتفاقات داستان را پشت سرهم در فواصل و توالی زمانی تقریبا مشخص پیش می‌برد. بدین شکل، فیلم برخلاف بسیاری از فیلم‌های دیگر که در موضوع مشابه قصد بیان آثار ویرانگر اندیشه مجاهدین خلق را داشتند، تا اندازه‌ای رویکردی متفاوت را پیش می‌گیرد و حول محور ملودرامی تأثیرگذار قصد دارد بیشتر به احوالات خانواده‌های منتظر بپردازد تا سایر موارد مشابه که در فیلم‌های اینچنینی بدان پرداخته می‌شد.
فیلم بدون آنکه به درون گروهک منافقین ورود کند، شناخت و اطلاعات خوبی را به مخاطب منتقل می‌کند، بار عمده این شناخت از مسیر دیالوگ که ساده‌ترین روش ممکن است منتقل نمی‌شود، بلکه خرده‌داستانک‌های فیلم وظیفه این انتقال اطلاعات را بر عهده دارند.
«سرهنگ ثریا» یک مشخصه بزرگ دارد و آن روحیه قهرمانی است که تدریجا به ثریا افزوده می‌شود؛ شخصیتی که ابتکار عمل بالایی داشته و در چند بزنگاه، ناجی تیمش است. زیرکی خاصی در لفافه به این کاراکتر تزریق شده که سبب می‌شود مخاطب بپذیرد هیچ‌یک از افراد گروه به اندازه ثریا شایستگی رهبری آن جریان را ندارند.
انتخاب صحیح بازیگران بویژه نقش‌آفرینی حرفه‌ای ژاله صامتی به عنوان نقش اصلی فیلم، به زیبایی حس مادرانه و از خودگذشتی مقام مادر را به تصویر می‌کشد؛ مادرانی که در هیچ شرایطی  حاضر به دیدن بدی فرزند نیستند و همچنان امید به آغوش کشیدن فرزند را دارند.
حمیدرضا محمدی و وحید آقاپور نیز بخوبی از عهده نقش برآمده‌اند. فیلم بر اساس نمایش دوربین فیلمساز در اردوگاه ثریا می‌ماند و تصویری از اردوگاه اشرف و شکنجه‌های آنجا ارائه نمی‌شود، چرا که لیلی عاج در «سرهنگ ثریا» بر جنبه مادرانه و روابط عاطفی تمرکز داشته که از این حیث موفق هم بوده است.
در کنار نقاط مثبت در حوزه موضوع و محتوای این اثر سینمایی، یکی از مهم‌ترین وجه‌تمایز‌های فنی و تکنیکال فیلم، فهم درست سازنده از قاب و حرکت دوربین و میزانسن‌هاست. مادری در فیلم خلق می‌شود که نمونه آن را در فیلم‌های ایرانی، خیلی کم می‌بینیم؛ مادری که خصلت‌های یک مادر ایرانی را دارد. دوربین همراه مادر است که نقش رهبری دارد؛ همه جا پشت سر او است و نزدیک او قرار دارد.
این در حالی است دوربین فاصله خود را با اعضای مرکزی سازمان مجاهدین حفظ می‌کند. از سوی دیگر، فیلم با نگاهی انسانی، به اوج تفکر ضد انسانی سازمان مجاهدین اشاره می‌کند و این موضوع را به تصویر می‌کشد که تفکر سازمان مجاهدین، کار را به جایی رسانده که حتی برای جایگاه مادر نیز هیچ‌گونه ارزش انسانی قائل نیست و این، ایدئولوژی ضد انسانی مجاهدین را بخوبی به تصویر می‌کشد.