یادداشت روز
بله! ما در جنگ هستیم
یونس مولایی: ترور شهید اسماعیل هنیه از رهبران بزرگ تاریخ مقاومت در تهران ضایعهای بزرگ بود که از دیروز بسیاری را در بهت فروبرده است. هرچند در 10 ماه گذشته رژیم صهیونیستی فرماندهان زیادی از مقاومت را ترور کرده است تا در کنار هزاران کودک به شهادت رسیده در غزه، بتواند به نامهای بزرگ نیز در لیست کشتار خود اشاره کند اما این ترور از وجه مکانی محل شهادت، جایگاه منحصربهفردی داشت. ترور رهبر سیاسی سازمان حماس آن هم در شرایطی که به عنوان یک میهمان دیپلماتیک در خاک ایران حاضر شده بود، بیش از همه یک اعلان جنگ به تهران به حساب میآید. پیش از این در فروردین سال جاری نیز جنگندههای این رژیم با حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، یکی از خطوط قرمز بزرگ را شکسته بودند. شکستن این خط قرمز بیسابقه البته با واکنش بیسابقهای نیز از سوی ایران در قالب عملیات «وعده صادق» همراه بود. با توجه به موضعگیری صریح رهبر انقلاب مبنی بر در انتظار بودن یک «مجازات سخت» برای صهیونیستها، دور از ذهن نیست که در آینده نزدیک ایران برای انتقام این ترور دست به یک عملیات یا واکنش منحصربهفرد بزند. با این حال در موقعیت فعلی پرداختن به فرضیههایی از این دست که واکنش ایران چگونه و در چه سطحی خواهد بود چندان نمیتواند دقیق باشد، چرا که ذات فعالیتهای نظامی و در نظر گرفتن تمام جوانب حاکم بر آن مانع از آن میشود که بتوان پیشبینی دقیقی در این مورد داشت. آنچه شاید فراتر از پیشبینی رفتار ایران اهمیت دارد، این ادراک است که در فضای بعد از 7 اکتبر و عملیات توفان الاقصی، یک فضای جنگی غیررسمی میان ایران و رژیم صهیونیستی شکل گرفته است؛ فضایی که هرچند هنوز نشانی از یک تقابل مستقیم و پیوسته ندارد اما در برهههای مختلف خود را نمایان میسازد. بخش بزرگی از کابوس صهیونیستها از صبح 7 اکتبر سال 2023 به واقعیت بدل شد. پس از حمله بیسابقه نیروهای مقاومت به مقرهای اشغالگران که بیشترین تلفات را برای آنها به همراه داشت، اسرائیل شاهد شکلگیری یک زنجیره حامی مقاومت در اطراف خود شد؛ زنجیرهای که حزبالله لبنان، مقاومت عراق و همچنین انصارالله یمن از مهمترین بازیگران آن هستند. در طول 10 ماه گذشته بهرغم آتشی که دائما در جبهه شمالی میان لبنان و صهیونیستها رد و بدل شده اما هنوز نبرد تمامعیار آغاز نشده است. از سوی دیگر انصارالله یمن هرچند با تنگ کردن فرصت جغرافیایی اشغالگران و حمله به کشتیهای عازم به سوی سرزمینهای اشغالی ضربه اقتصادی مهمی به تلآویو وارد کرده اما 2 هفته پیش با حمله پهپادی به این شهر، عیار خود در به مخاطره انداختن منافع این رژیم را نشان داد. کنار هم قرار دادن مجموعه بازیگری فعال شبکه مقاومت در این 10 ماه عملا بیسابقهترین نظام تهدیدها را علیه صهیونیستها به رخ کشید. در این فضا اشغالگران عملا شرایط به وجود آمده را بهمثابه اعلان جنگی از سوی تهران در نظر گرفتهاند. در این موقعیت صهیونیستها خود را طرفی از جنگی میدیدند که طرف دیگر بدون گرفتار شدن به هیچ تهدیدی، بزرگترین تهدیدها را برای دشمن خود ایجاد کرده و مدیریت میکند. با چنین نگاهی خیز برای شریک کردن ایران در تهدیدهای این جنگ و انتظار برای رسیدن به موقعیتی که بتوان با پشتیبانی آمریکا وارد نبرد مستقیم با ایران شد، رویکرد رژیم صهیونیستی در 10ماه گذشته بود.
عملیات ترور در قلب تهران آن هم با هدف قرار دادن یک چهره عالیرتبه مقاومت فلسطین یعنی اسماعیل هنیه، عملیاتی بزرگ بود که واکنشی بزرگ را نیز میطلبد اما باید به خاطر داشت که چنین جسارتی در یک شرایط جنگی از سوی صهیونیستها سر زد و همه چیز را نیز باید با توجه به همان شرایط جنگی فهم کرد. در این شرایط با فراگیر شدن یک اتمسفر هیجانی، بسیاری رو به روایتهایی میآورند که وجه جنگی این عملیات را تضعیف میکند به گونهای که گویا در یک شرایط معمول و به دور از تنش، صهیونیستها تصمیم به چنین اقدامی گرفتهاند. این عدم ادراک صحیح باعث میشود بار سناریوی روانی مدنظر صهیونیستها تبدیل به یک باور عمومی شود.
به نظر میرسد بعد از ترور شهید هنیه در تهران، وقت آن رسیده باشد که با صراحت بیشتری موقعیت میان ایران و رژیم کودککش صهیونیستی را با فرض یک شرایط جنگی ترسیم کنیم. در این شرایط جنگی ضمن آنکه ملاحظات نسبت به احتمال تعدی صهیونیستها افزایش مییابد، ادراک جمعی نیز حوادث را باید در یک متن جنگی درک کند. درک این شرایط 2 نتیجه مهم دارد؛ نخست مانع آن میشود اسرائیل با هر عملیات یا تروری، این ذهنیت فراگیر را ایجاد کند که به پیروزی رسیده (چراکه هر کنش این رژیم در نسبت با باتلاقی که در آن قرار گرفته فهمیده میشود) و دوم عملیات روانی رسانههای خارج از کشور را برای مانور روی این پیشفرض که ایران مشغول هزینهتراشی است بیاعتبار کرده و اقدامات ایران در یک چارچوب دفاعی فهمیده میشود.