|
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام والمسلمین رضویهمدانی درباره نقش مراسم حج به مثابه پراهمیتترین کانون ظرفیتساز برای وحدت مسلمانان علیه طواغیت جهانی
میعادگاه اتحاد و مبارزه
در نگاهی متدبرانه به آیات قرآن مجید در حوزه حج و کعبه به این نکته پی میبریم که مساله حج یک مناسک ظاهری و معمولی نیست بلکه این مراسم باشکوه یک فراخوان جهانی از تمام مسلمانان برای ایجاد یک تشکیلات واحد و به هم پیوسته برای مقابله با سردمداران ظلم و شرک جهانی است. این نگاه به مساله حج که کعبه را به یک پایگاه امن برای مبارزان راه توحید و عدالت تبدیل میکند به طور اساسی با نگاه بسیاری از مردم که حج را صرفا به یک مناسک ظاهری برای اهل استطاعت و پولدارها فروکاست میدهد متفاوت است. رهبر حکیم انقلاب در دیدار مسؤولان حج بر این مساله تاکید ویژهای داشتند و وحدت بین مسلمانان برای مقابله با طواغیت عالم را هدف حج ابراهیمی دانستند و فرمودند: «کاری کنید که تا اسم حج میآید، تا اسم کعبه معظمه میآید، آن جوان امروزی ما این مفاهیم به ذهنش خطور کند: مفهوم تمدنسازی، مفهوم اتحاد جهانی، مفهوم نگاه فرامرزی و بینالمللی، مفهوم رفع تمایز و مانند اینها به ذهنش بیاید». در همین زمینه و برای تبیین بیشتر موضوع با حجتالاسلام والمسلمین سیدجلال رضویهمدانی، نماینده بعثه حضرت آیتالله العظمی نوریهمدانی گفتوگو کردیم.
* جناب حجتالاسلام رضوی! به عنوان مقدمهای برای شروع بحث، تقاضا میکنم اشارهای بفرمایید به جایگاه حج در منظومه معارفی اسلام. بعضا با رصد فضاهای فرهنگی حتی فضاهای فرهنگی در بین قشر مذهبی، اینطور به نظر میرسد که حج، مظلوم واقع شده و عطش و توجهی آنچنان که بایسته و شایسته است به این فریضه الهی بویژه در بین قشر جوان وجود ندارد.
ببینید! یکی از اجتماعات عظیم اسلام، حج است. حج کنگره بزرگ مسلمانان جهان است و این مراسم یک برنامه مدبرانه الهی است که گستره و دامنه آن تا ابدیت امتداد دارد و انشاءالله این حج بیتالله که نقطه عطفی است، زمینه تعلیم حقیقت دین، معرفت به دین و رهرویی از اهداف نبی مکرم اسلام(ص) را رقم میزند.
قرآن میفرماید: «جَعلَالله الْکَعبَهَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قیَامًا للنَّاس». اینکه کعبه برای قیام مردم قرار گرفته یعنی این کعبه ستون زندگی بشر است و برای یک جمعیت خاصی نیست یا برای یک مردم در یک دوران خاصی نیست، بلکه در اینجا به این معناست که تمام بشریت احتیاج به این دارند که به سمت و سوی معنویت که منافع حتی مادی آنها هم در آن نهفته است و کعبه میتواند این را ایجاد کند، بروند. از طرفی همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند خدا کعبه را مایه قوام جامعه دانسته؛ این خیلی چیز مهمی است؛ «قیامًا للنّاس». یعنی اگر چنانچه حج وجود نداشته باشد و تحقق پیدا نکند، امت اسلامی و جامعه اسلامی فرو خواهد پاشید. به این دلیل است که فقها میگویند حج در مواردی واجب کفایی است؛ یعنی چنانچه شما یک روزی دیدید حاجیای وجود ندارد از هیچ جای دنیا، بر شما شخصا واجب است که حج بروید ولو 10 بار هم قبل از آن حج رفته باشید. هرگز نباید این خانه، این قرارگاه اصلی و این مرکز اساسی خالی بماند. «قیامًا للنّاس»؛ این خیلی تعبیر مهمی است.
این کعبه است که به اعتبار قرآن، زمینه رفع فسق و فجور و جدال را به وجود میآورد. این کعبه است که اتحاد و یکپارچگی، انسجام و دوستی و همرنگی و یکدلی را به ملتها آموزش میدهد. این کنگره عظیم بشری است که مسلمانان را نسبت به تکالیف خودشان در مقابل دشمنان آشنا میکند. «تَعَاوَنُوا عَلَی الْبر وَالتَّقْوَی» در همین حج اتفاق میافتد؛ تمام مناسک، اذکار و اعمال حج برگرفته از مصالحی است که خداوند این مصالح را برای انسانها قرار داده و ما نباید از برکات این حج غافل باشیم.
* رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند باید به حج، یک نگاه تمدنساز داشت. ممنون میشوم درباره این گزاره توضیح بیشتری بفرمایید.
بله! حجی که در هر سال برگزار میشود، نمایشگاه ظرفیتهای عظیم جهان اسلام است اما انسان افسوس میخورد که این جمعیت عظیم، این سرمایه عظیم، چرا در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ باید مصرفکننده باشد؟ باید تابع باشد؟ این ظرفیت عظیم، پیش روی ما است، چرا با وحدت و اتحاد این ظرفیتها را شکوفا نمیکنیم تا از وابستگی و مصرفکنندگی خارج شویم و خود تبدیل به یک نیروی جهانی تولیدکننده شویم. نگاه تمدنی یعنی این. یعنی تلاش برای شکفتگی ظرفیتهای جهان اسلام و تبدیل آن از یک جهان مصرفکننده به یک جبهه تولیدکننده و این نیازمند وحدت و اتحاد است.
امروز که بحث تمدن اسلامی است و بحث یکپارچگی مسلمانان در مقابل دشمن مشترکشان استکبار و صهیونیست است، همانهایی که از روز اول پیدایش اسلام سر به مخالفت گذاشته و با اذیت و آزار پیامبر اعظم(ع) و حتی نقشه حذف فیزیکی پیامبر(ص) به دنبال این بودند که اسلام را محو کنند، مسلمانان باید در برابر دشمنیهای بدخواهان اسلام تدابیر مشترکی را پیشبینی کنند. امروز بیشتر از هر روز دیگر نیازمند وحدت در مقابل دشمن خارجی هستیم.
رهبر حکیم انقلاب بر این نکته تاکید داشتند که حج یک فراخوان جهانی است و هدف این فراخوان برای اتحاد و انسجام و ارتقای امت اسلامی است. هدف، اتحاد امت اسلامی است؛ در مقابل چه چیزی؟ در مقابل کفر، در مقابل ظلم، در مقابل استکبار، در مقابل بتهای بشری و غیر بشری، در مقابل همه آن چیزهایی که اسلام آمد برای اینکه آنها را از بین ببرد، باید جمع بشوند تا با اینها مقابله کنند.
در برخورد استکبار و صهیونیست با مسلمانان - این قصابان عصر جاهلیت - ما شاهد به شهادت رسیدن کودکان، زنان، نوجوانان و افراد پیر هستیم. چرا امروز جهان اسلام توسط استکبار و صهیونیست اینگونه مورد هجمه قرار گرفته است و چرا مسلمانان با یکپارچگی و اتحاد در مقابل این همه زر و زور و تزویر دشمن، مقاومتی را که تمامعیار در مقابل این همه هجمهها بایستد، از خود نشان نمیدهند؟ بنابراین این کنگره عظیم حج است که با حضور حاجی در خانه خدا در واقع برائت عملی از مشرکان و کفار را فریاد میکشد و در مقابل، این جمعیت خروشان هر ساله با حضور خود به نمایندگی ملیت خود با فرهنگها و رسوم آشنا میشود و سیاه و سفید، اروپایی و آسیایی، غربی و شرقی از مسلمانان کنار هم قرار میگیرند. همه اینها آثار این کنگره عظیم است. درس حج این است که مقاوم باشیم و در مقابل دشمنان پیامبر اعظم(ص)، مخالفان کعبه و در برابر خائنان به قرآن کوتاه نیاییم. با اتحاد و انسجام میتوانیم یک قدرت و تمدن بزرگ اسلامی را رقم بزنیم.
* رهبر انقلاب بر این نکته تاکید داشتند که مسلمانان باید نگاه فراسرزمینی داشته باشند و از هر تمایز غیراصیلی بپرهیزند؛ شما وضعیت مسلمانان در این زمینه را چگونه تحلیل میفرمایید؟
آنچه تا امروز انجام شده، تدابیری بوده که در مقتضیات زمان خود بسیار مطلوب بوده است اما امروز دیدهبان اصلی جهان اسلام و ولی امر مسلمین جهان با بیانات مبسوطشان به مطالبی اشاره کردند که تمام آن مطالب نیاز امروز جامعه جهانی اسلام است. ما باید از نگاههای نزدیک، زودگذر و روزمرگی و همچنین از نگاههای حول و حوش خود خارج شده و نگاهمان را یک نگاه جهانی بدانیم، چرا که این کعبهای که اساس قیام ناس قرار داده شده و این کعبهای که خداوند با قرار دادن آن موجب نزول برکاتش بر امت اسلام شده، کعبهای است که برای همه مسلمانان است و باید همه مسلمانان خاشعانه و خاضعانه از برکات آن بهره ببرند. بنابراین برنامههای ما هم نباید یکسری برنامههای صرفا منطقهای و کوچک باشد، بلکه باید برنامهها و تدابیر جهانی برای رفع مشکلات جهان اسلام و آمادگی برای رسیدن به آن حقیقتی باشد که حاجی از زیارت و رفتن به کعبه دریافت میکند. از این منظر بیانات مقام معظم رهبری راهگشا، الهامدهنده و موجب امید در میان دلهای شیفته توحید و توحیدمداران است.
* در پایان اگر نکتهای مانده که تمایل دارید درباره آن توضیح دهید، بفرمایید.
مایل هستم درباره 3 نکته مهمی که رهبر معظم انقلاب به آنها اشاره کردهاند، قدری مبسوطتر بپردازم؛ مساله «فراملی بودن حج»، «مساله رفع تمایز» و مساله «وحدت با اهل سنت».
متاسفانه یکی از آسیبهای سیاستگذاریهای فرهنگی ما این است که بخوبی تنوعهای فرهنگی را نمیشناسیم و از زاویه دید خود به قومیتها و ملیتهای دیگر نگاه میکنیم یا نهایتا از دید برخی رسانههایی که به افکار ما نزدیک هستند نسبت به سایر ملیتها، قومیتها و فرهنگها اطلاع پیدا میکنیم. حج این امکان را برای ما فراهم میکند که بدون واسطه با تنوعهای فکری و فرهنگی آشنا شویم و این فرصت بسیار مناسبی برای ما است. متاسفانه ما در مراسم حج، ایزوله رفتار و سعی میکنیم در همان جمعهای خودمانی باقی بمانیم، در صورتی که حج امکان ارتباطات گسترده با نقاط مختلف جهان را برای ما فراهم میکند. این نکته را هم تاکید کنم که ارتباطات بینالمللی فقط زمینهساز نشر و ترویج افکار و فرهنگ ما نیست، بلکه گاهی در این مراودات ما متوجه ضعفها و کاستیهای خود میشویم و به خوداصلاحی میپردازیم و این از برکات ارتباطات گسترده است.
نکته بعدی مساله «رفع تمایز» است. حج یک فضای معنوی مساواتگرایانهای را ایجاد میکند که ما باید از این زمینه برای عدالتخواهی و رفع تمایزهای بیجا و خودساخته استفاده کنیم. یکی از مشکلات ما، حائلی است که بین مردم و مسؤولان وجود دارد، حج یعنی از میان برداشته شدن این حائلها، اگر حتی پادشاه یک کشور یا رئیسجمهور یک کشور بخواهد کعبه را زیارت کند باید دوشادوش و شبیه سایرین این کار را انجام دهد. باید فرهنگ مساوات را با استفاده از حج نهادینه کرد. شما نگاه کنید در سیره حکمرانی امیرالمومنین، هیچ حائلی بین حاکم و مردم نبود. یک زنی خدمت حضرت میرسد و از کارگزار حضرت در منطقه خود شکایت میکند، حضرت پس از تحقیق و یقین به صحت ادعای آن زن، حکم عزل آن کارگزار را به خود آن زن میدهد تا به او ابلاغ کند. همین زن بعد از شهادت حضرت امیر(ع)، برای شکایت به دربار معاویه میرود، معاویه با او بد برخورد میکند و رسیدگی نمیکند، این زن داستان خودش با امام علی(ع) را نقل میکند، معاویه در اینجا جمله مهمی میگوید، میگوید: علی شما را گستاخ کرده بود. ببینید! سیره حکمرانی علوی اینگونه است که مردم در این نوع حکمرانی، نسبت به ظلم و حاکمان گستاخ میشوند، مطالبهگر میشوند، حکومتی که مردم را دهان بسته و ذلیل کند، حکمرانیاش حکمرانی اموی است نه علوی. ما باید از زمینههای فرهنگی حج در رفع تمایز، برای تربیت مردمی مطالبهگر، پرسشگر و گستاخ در برابر ظلم و زبان دراز در برابر حاکم جائر استفاده کنیم.
مساله آخری که لازم است در اینجا اشاره کنم مساله وحدت با اهل سنت است. حج، جای فرقهگرایی نیست، اگرچه آنجا گاهی برخوردهایی میشود که از فرهنگ اسلامی دور است اما ما شیعیان باید همیشه داعیهدار وحدت و مسالمت باشیم، مصداق آن آیه کریمه که میگوید: «لئنْ بَسَطْتَ إلَیَّ یَدَکَ لتَقْتُلَنی مَا أَنَا ببَاسطٍ یَدیَ إلَیْکَ لأَقْتُلَکَ إنی أَخَافُالله رَبَّ الْعَالَمینَ»؛ مسلما اگر تو برای کشتن من دستت را دراز کنی، من برای کشتن تو دستم را دراز نمیکنم؛ زیرا از پروردگار جهانیان میترسم.
متاسفانه برخی فکر میکنند حج فرصتی برای عقدهگشاییهای فرقهای و گروهی است در حالی که سیره اهل بیت این نبوده است. سیره اهل بیت، مدارا و دعوت به محبت و وحدت بوده است بویژه اکه اکنون مسلمانان با یک دشمن خارجی مشترک مواجه هستند، با یک تمدن مادی و سرتاپا غرق در شهوت و دنیاگرایی که جایی برای تنفس معنوی باقی نمیگذارد؛ تنفسی که نهتنها فرهنگ معنوی را بلعیده، بلکه میخواهد سرزمینها، منابع و نیروی انسانی سرزمینهای مسلمان را نیز ببلعد و استثمار کند. در این شرایط، سخن گفتن از اختلافات دهها قرن قبل، مشغول شدن به آنها و فراموش کردن جدالهای حساسی که در زمان کنونی در جریان است، کودکانه است. این وظیفه آگاهان و اهل بصیرت است که نگاه حاجیان را به دعواهای تمدنی معطوف کنند نه دعواهای فرقهای و این از ملزومات و ضروریات حج ابراهیمی است.
ارسال به دوستان
نگاه کلان و فرامرزی ثقلین به مسأله وحدت
حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافت: اگر برداشت صحیحی از مفهوم وحدت نداشته باشیم دچار مشکل میشویم و همین برداشت غیراصولی، بهانهای برای تندروهای طرفین درست میکند تا مساله وحدت را به ضدوحدت تبدیل کرده و حقیقت وحدت را زیر سوال ببرند. وحدت به معنای سنی کردن شیعیان یا شیعه کردن سنیها یا به معنای دست برداشتن از عقاید نیست، بلکه هر کس نسبت به عقیدهاش بین خود و خدای خود پاسخگو است. وحدت این نیست که بگوییم تمام ادیان و گرایشها بر حق هستند یا بگوییم با تمام عقاید در صلح کلی هستیم، در حالی که اسلام بر وجود حق و باطل تاکید دارد. امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَلِکُلٍّ أَهْلٌ»؛ «حق و باطل وجود دارد و هر کدام از حق و باطل اهلی دارند». وحدت از ۲ بخش تشکیل میشود: اول، همراهی بر سر هدفها و عقاید مشترک مانند قرآن، اسلام، پیامبر اکرم(ص) و... و دوم، همدلی بر سر دشمنان مشترک، مانند شیاطین جن و انس، کفار و.... امیرالمومنین در جای دیگری از نهجالبلاغه میفرمایند: «إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌ؛ أَ فَأَمَرَهُمُالله [تَعَالَى] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ،ام نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟»؛ «خدا، پیامبر و کتاب یکی است. آیا آنها را خداوند به اختلاف و دودستگـــی فرمــانداده و او را اطاعــت میکنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی میکنند؟» هدف از وحدت، دست برداشتن از عقاید نیست، بلکه قرار است از عقایدمان پاسداری و حفاظت کنیم. منتها راه صحیح حفاظت از عقاید، وحدت و همزیستی مسالمتآمیز است، زیرا اختلاف و کینهتوزی و تحریک احساسات مذهبی، اصل اسلام را از بین میبرد. باید از مشترکات پاسداری کرد و نسبت به نقاط مورد اختلاف، یکدیگر را تحریک نکرد، از این رو لازمه عملی شدن وحدت، دعوا نکردن، به هم نزدیک شدن و رسیدن به درک مشترک برای رفع سوءتفاهمهای احتمالی است. و از همه مهمتر، ما با وحدت میخواهیم به دنبال حق و حقیقت برویم و هر کس حرف حقی داشت، بپذیریم. یکی از اهداف وحدت گفتوگو و حرف زدن بدون مجادله است. با مجادله فقط دشمن شاد میشود. جای دعوا و خشونت نیست. باید صحبت کنیم و ببینیم مبانی و دلایل هر برداشت و هر عقیده چیست؟ و بعد اگر دلیلی منطقی برای رد آن داشتیم، در کمال محبت و دوستی مطرح کنیم؛ معنای جدال احسن، همین است. خدا نمیگوید جدال نکنید، بلکه میگوید جدال احسن کنید: «و جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ»؛ «و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!» اگر فکر کنیم قرار است شیعه، سنی شود و از آن طرف سنی، شیعه شود یا همروشی بین این دو را برگزینیم، حرف درستی نزدهایم. هدف ما، تغییر مذهب نیست و فقط به دنبال حق و حقیقت هستیم؛ برای همین، گفتوگو بر سر مسائل اختلافی یا خواندن کتابهای گروههای مختلف و از آن بالاتر مبادله کتاب بین ۲ مذهب اگر با رعایت کامل ادب باشد، ایرادی ندارد، زیرا اختلافنظر ۲ طرف از جنگ که بالاتر نیست. در جریان جنگ صفین، امیرالمومنین به یارانشان فرمودند: «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا سَبّابین»؛ «من خوشم نمیآید یاران من اهل دشنام باشند». بیادبی و فحاشی به نفع هیچکس نیست؛ یعنی اگر سنیمذهب دوست دارد مرام خودش را نشر بدهد، فحاشی راهش نیست؛ چون «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ».
۲ مسیر رشد و غی وجود دارد؛ اینها باید شفاف و تبیین شود، بعد آدم انتخاب کند. فحش دادن و تکفیر نتیجه عکس میدهد. تکفیریها آیا به نفع اهل سنت عمل میکنند یا به ضررشان؟ تندروهای شیعه آیا به نفع شیعه عمل میکنند یا به ضرر شیعه؟ یعنی این ۲ گروه، هم اسلام را بدنام میکنند و هم مذهبی را که از آن پیروی میکنند، تخریب میکنند. امیرالمومنین(ع) در ادامه به یارانش فرمود: «اگر اعمالشان را توصیف کنید و حالشان را متذکر شوید، اینگونه حرف زدن به صواب نزدیکتر است و خیلی رساتر حجت را تمام میکند». هدف اساسی در مساله وحدت این است که به کلیت اسلام فکر کنیم. اسلام مثل گردویی میماند که مغزش ولایت است ولی پوست گردو که بشکند، این مغز هم کمکم از بین میرود، لذا اگر میخواهیم مغز بماند، پوسته را باید حفظ کنیم. نگرش امام صادق(ع) و امیرالمومنین(ع) همین بوده است؛ برای اینکه ولایت بماند، باید اصل اسلام بماند. برخورد با ماجرای خلافت هم با توجه به همین مبنا بود که در بحث سیره امیرالمومنین(ع) مورد بررسی قرار میگیرد. افتخار ما «صحیفه سجادیه» است. یکی از دعاهای این یادگار شریف امام سجاد(ع) دعا برای مرزداران است. حضرت زینالعابدین(ع) برای مرزداران و سربازان حکومت بنیامیه دعا میکنند، زیرا امام سجاد(ع) کلاننگر است و کلیت اسلام برایش مهم است. ما هم باید کلاننگر باشیم و نگاه محدود نداشته باشیم. هر کس نگاه و دیدش محدود باشد، در دام شیاطین میافتد. سینه را فراخ کنیم، بینالمللی و جهانی به قضایا نگاه کنیم تا در دام شیاطین نیفتیم.
قرآن به ما میفرماید همه عالم هستی، محترم است و قداست دارد، چون نشانه خداست اما در میان مخلوقات، انسانها احترامشان بیشتر است، زیرا انسان گل سرسبد عالم هستی است و همه چیز برای انسان و به انسان ختم میشود، تا جایی که اگر با یک فرد خارج از دایره اسلام برخورد کردیم، قرآن میگوید: «خدا شما را نهی نکرده است از اینکه نسبت به مشرکان، نیکی کرده و با آنها برخورد عادلانه داشته باشید؛ منتها با ۲ شرط؛ شما را از شهرتان بیرون نکرده باشند و روی شما شمشیر نکشیده باشند». بین دشمن خدا و بین مشرک، تفاوت است. دستور فوق مربوط به مشرکی است که دشمنی ندارد و لجوج نیست. سپس میفرماید: «خداوند شما را نهی میکند [از نیکی کردن] نسبت به کسانی که در [امر] دین با شما جنگیده و شما را از دیارتان بیرون کردهاند». یعنی با کسانی که با شما میجنگند، مانند آمریکا و اسرائیل و داعش، دوست نشوید. بعد میفرماید: «و هر کس با دشمنان واقعی خداوند دوست باشد، خودش جزو آنهاست!» قرآن میگوید با تمام انسانها عادلانه رفتار کنید. شیوه معصومین همین بوده و در نگاه آنها همه دوستداشتنی بودهاند. قرآن میگوید حضرت ابراهیم(ع) برای سرپرستش آذر - که خدا از او تعبیر به «أب» کرده - استغفار کرده است. استغفار نشان مهر و خیرخواهی است. با اینکه مشرک بوده است و ابراهیم به او اعتراض هم میکرده است اما خداوند میفرماید: «زمانی که برایش روشن شد آذر دشمن خداست، از او برائت جست». یعنی انسان تا وقتی برایش محرز نشده طرف مقابلش دشمن خداست، حق ندارد از او برائت بجوید. متاسفانه معارف قرآنی، در بین ما غریب است. قرآن میگوید با یهودی و مسیحی و مشرک، با لطافت برخورد کنید ولی چون ما آشنا نیستیم، چوب جهلمان را میخوریم و بین خودمان، بین ۲ گروه مسلمان، با عداوت و بغض برخورد میکنیم. اگر خداوند عدالت و نیکی با مشرکان را دوست دارد، چگونه عدالت و نیکی با مسلمانان را دوست نداشته باشد.
اگر بخواهیم به ائمه معصومین تأسی کنیم و پا جای پای آنان بگذاریم، باید راه وحدت را پیش بگیریم. توجه به این نکته مهم است که وحدت، ریشه دینی دارد ولی الان خیلی از شیعیان فکر میکنند به خاطر مسائل سیاسی میگوییم وحدت! در حالی که ما، به ائمه معصومین(ع) اقتدا کردهایم و اهلبیت به ما گفتهاند: «در تشییع جنازه اهل سنت شرکت کنید و به عیادت بیمارانشان بروید». این روایت، یک دستور است. ما شیعیانی داریم که تندرو هستند، اسمشان شیعه است و اتفاقا ائمه معصومین در بسیاری از موارد از اینها دل خوشی نداشتهاند. امیرالمومنین(ع) مظهر عقل کامل است. با وجود اختلافاتی که داشتند و مظالمی که به ایشان شد، حتی یک قدم هم برنداشتند که دشمن از آن سوءاستفاده کند. بنابراین باید از منظر تأسی به ائمه معصومین به وحدت نگاه کنیم و با مسلمانان، فارغ از هر مذهبی که هستند، مهربان باشیم. در همین باره، امام صادق(ع) فرمودند: «مسلمان، برادر مسلمان است و به او ستم و خیانت نمیکند. و برای مسلمانان، سزاوار است که در پیوستگی با یکدیگر کوشش کنند و در کمک کردن و همچنین مهربانی و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یکدیگر تلاش کنند، تا چنان باشند که خداى عزوجل فرموده «رُحَماءُ بَینَهُم» و نسبت به امری که مربوط به آنهاست و فوت شده، اندوهگینند، بر همان روشی که گروه انصار در زمان رسول خدا(ص) بودند».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|