|
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر محمدرضا حسنیآهنگر، رئیس دانشگاه جامع امام حسین(ع) درباره وضعیت هوش مصنوعی در کشور
زیستبوم هوش مصنوعی نیاز به تدوین نقشه جامع دارد
باید به ابعاد حقوقی مرتبط با هوش مصنوعی توجه شود
در اختیار داشتن سطوح بالای فناوری هوش مصنوعی میتواند به دولتها در افزایش اقتدار و بهبود کیفیت حکمرانیشان کمک کند. هوش مصنوعی میتواند از طریق تحلیل دادههای بزرگ و پیشبینی روندها و نیز انجام امور پیچیده در کمترین زمان ممکن، نقش قابل ملاحظهای در تسهیل اجرای سیاستهای پیچیده ایفا کند. در سالهای اخیر، ایران در زمینه هوش مصنوعی پیشرفتهای قابل توجهی داشته است و مسؤولان دولتی و حاکمیتی به اهمیت آن در عرصه قدرت بینالمللی پی بردهاند. دکتر محمدرضا حسنیآهنگر، رئیس دانشگاه جامع امام حسین(ع) است که اردیبهشت امسال از سوی شهید رئیسی به عنوان «عضو شورای ملی راهبری هوش مصنوعی» منصوب شد. وی در گفتوگو با «وطن امروز»، اهداف، استراتژیها و رویکرد منحصربهفرد کشور در این فناوری نوین را تشریح کرده است. از دید سردار حسنیآهنگر، در شرایط کنونی که جهان با پیامدهای اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی هوش مصنوعی دست و پنجه نرم میکند، ایران در حال تبدیل شدن به یک بازیگر کلیدی در این عرصه است و قصد دارد از هوش مصنوعی برای توسعه ملی و تأثیرگذاری مثبت بر صحنه جهانی استفاده کند.
***
با توجه به ظرفیتهایی که هوش مصنوعی برای حکمرانی مطلوب در جمهوری اسلامی دارد، اگر بخواهیم فهرستی از این ظرفیتها داشته باشیم که جمهوری اسلامی میتواند از آنها استفاده کند، این فهرست چه مواردی را در بر میگیرد؟
هوش مصنوعی عرصه جدیدی از تقسیم و توزیع قدرت بینالمللی است. یعنی یک اتفاقی مثل اتفاق انقلاب صنعتی در جهان در حال رخ دادن است که پیشران آن هوش مصنوعی است. ما بهزودی شاهد یک انقلاب جدید و تغییرات فوقالعاده در جهان خواهیم بود. این امر مثل انقلاب صنعتی تغییرات جدیدی را در دنیا رقم خواهد زد. این انقلاب پیش رو، البته ابعادش خیلی گستردهتر است. اگر شکاف فناوری باعث دستهبندی کشورها به 2 دسته کشورهای «پیشرو» و «پیرو» شده است، این شکاف فناوری، در حال حاضر در حوزه هوش مصنوعی نیز مطرح است.
اگر در انقلاب صنعتی ما شاهد محیطهای پیچیده منظم بودیم، در حوزه هوش مصنوعی، محیط مساله، پیچیده، نامنظم و فوقالعاده آشوبناک است. چالشهای جدی این محیط برای حکمرانان این ضرورت را ایجاب میکند که با دانش و فناوریهای هوش مصنوعی سراغ حل کردن آنها بروند.
خوشبختانه در جمهوری اسلامی به واسطه مطالبه پیاپی رهبر معظم انقلاب مخصوصا در 12 سال اخیر در زمینه هوش مصنوعی و علوم شناختی، ظرفیتهای خیلی خوبی فراهم شده است. از چند نظر این ظرفیت قابل توجه است؛ ظرفیت اول تربیت سرمایه انسانی و تمرکز دانشگاهها و مراکز علمیمان در گسترش رشتههایی است که زمینهساز تربیت سرمایه انسانی متخصص در این حوزه هستند. ظرفیت دوم به واسطه ایجاد آزمایشگاههای متعدد در این حوزه در مراکز علمی و در دانشگاههاست. یعنی سرمایه انسانی عظیم ما در دانشگاهها به ظرفیتی برای اثبات دانش، اعتبارسنجی دانش، چگونگی تبدیل دانش به فناوری و شکلدهی زیستبوم هوش مصنوعی تبدیل شده است. ظرفیت سوم هم سازوکارهایی است که طراحی شدهاند و از نظر زیرساختی میتوانند تاثیرگذار باشند.
این 3 ظرفیت باعث میشوند تا بسیار سریعتر، زیستبوم هوش مصنوعی شکل بگیرد و اعتقاد ما هم این است حرکتهای خوبی که در کشور طی این 10 سال شکل گرفته، آینده را روشنتر ساخته است. چشمانداز این حوزه بر اساس راهبردهایی که رهبر معظم انقلاب طرح کردهاند، شکل گرفته و حاکمیت اراده کرده که ایران جزو 10 کشور برتر دنیا در این زمینه باشد. یعنی جزو کشورهای پیشرو باشیم و بتوانیم از ظرفیتها برای اهداف در نظر گرفته شده استفاده کنیم.
رهبر معظم انقلاب درباره هوش مصنوعی دقیقا چه راهبردهایی را مدنظر دارند؟
مقام معظم رهبری معتقدند اقداماتی که تاکنون در حوزه هوش مصنوعی صورت گرفته، با وجود اینکه خیلی اقدامات خوبی بوده و تلاشهای زیادی در این راستا انجام شده اما کافی نیست. تاکید ایشان بر «سرعت عمل» است و انتظار دارند پیشرفتها در این حوزه سریعتر انجام شود. این سرعت عمل یکی در نسبت با ظرفیت خود جمهوری اسلامی است و دیگری در نسبت با میزان پیشروی کشورهای دیگر. البته لازمه موفقیت در این زمینه این است که ما درک درست و دقیق و کاملی از پدیده هوش مصنوعی داشته باشیم؛ هم در سطح راهبردی آن را خوب بشناسیم و هم نسبت به برنامهها و راهبردهای رقبا آگاه باشیم، به این معنا که آنها در افقهای کوتاهمدت و بلندمدت، چه برنامههایی را در این حوزه برای خودشان تنظیم کردهاند.
آیا در حال حاضر سندی برای مساله هوش مصنوعی در کشور به تصویب رسیده است؟
در حال حاضر سندهایی از سوی بعضی نهادها تنظیم شده است؛ در وزارت ارتباطات در مرکز ملی فضای مجازی سندی تدوین شده و وزیر ارتباطات هم مصاحبه کرده و قول ارائه نهایی آن را داده است. یک سند هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده است؛ همچنین مرکز عالی هوش مصنوعی که ذیل شورای عالی هوش مصنوعی فعالیت میکند نیز در حال تدوین یک سند است. البته این سندها هر کدام از زاویهای معین به موضوع نگاه میکنند. بنابراین ما نیازمند داشتن یک نقشه جامع برای زیستبوم هوش مصنوعی در این حوزه هستیم؛ چون ما با زنجیرهای از مسائل مواجه هستیم و نه فقط مسائل مرتبط با سطح دانش و تولید علم. زیستبوم، از ایده گرفته تا تبدیل آن به دانش و در مراحل بعد تبدیل دانش به فناوری، تبدیل فناوری به محصول و تجاریسازی محصول را دربر میگیرد. بعد از این مراحل است که جامعه میتواند بخوبی احساس کند چگونه هوش مصنوعی توانسته به فعالیتهایشان شتاب دهد. زیستبوم هوش مصنوعی نیاز به تدوین یک نقشه جامع دارد.
روشن است که هوش مصنوعی، از نظر بینالمللی میتواند به هر کشوری که آن را در سطح بالایی داشته باشد، قدرت زیادی بدهد. از این منظر، ضرورت داشتن این فناوری را چگونه ارزیابی میکنید؟
هوش مصنوعی در 2 ساحت باید مورد توجه باشد. در حال حاضر حوزه فنی - مهندسی هوش مصنوعی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد اما من فکر میکنم ساحت اصلی هوش مصنوعی، فلسفه ذهن است؛ یعنی شیوه طراحی یک نظام حکمرانی که از هوش مصنوعی بهره میگیرد و بر این باورم این حوزه بهرغم اهمیتی که دارد، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. نزاع اصلی قدرتهای سیاسی دنیا هم در این حوزه است و توزیع قدرت بینالمللی هم از همین جا ناشی میشود، نه از حوزه فنی - مهندسی. حوزه فنی - مهندسی، ابزار قدرتمندی است در دست حاکمانی که برایشان فلسفه ذهن و علوم شناختی در اولویت است.
تفاوت رویکرد جمهوری اسلامی به هوش مصنوعی با رویکردهای غالب در دنیا چیست؟
تفاوت در جهتدهندههاست. از نظر جمهوری اسلامی، جهتسازها و جهتدهندهها بسیار مهم هستند؛ برای نمونه مسائل انسانی و اخلاقی هوش مصنوعی موضوعات بسیار مهمی هستند که غرب کمتر به آنها توجه دارد. حتما بخشی از سند جامعی که قرار است تدوین شود، به این موضوع اختصاص خواهد یافت و سرفصلهای آن نیز از مبانی اسلام و اندیشههای رهبران انقلاب اسلامی استخراج خواهد شد. شاید این مهمترین وجه تمایز سندی که جمهوری اسلامی تدوین میکند، با سایر سندهای هوش مصنوعی در دنیا باشد.
ما در نقشه جامع زیستبوم هوش مصنوعی به موضوعاتی از قبیل حوزههای دانشی و پژوهشی، علمسنجی و استانداردسازی الگوریتمها، طراحی زیرساختهای قانونی، فناوریها و نوآوریها، محصولات، زیرساختهای سختافزاری، گسترش آزمایشگاهها، پلتفرمها و کاربردها، شبکههای اجتماعی، مدلهای زبانی (موضوعات مرتبط با GDP) توجه داریم؛ اینها مواردی هستند که در حکمرانی هوشمند، بویژه اقتصاد و تجارت، سلامت و تعلیم و تربیت و... توجه بیشتری میکنیم. لازمه پرداختن به این مباحث آن است که نگاه فلسفی درستی به این پدیده داشته باشیم.
فکر میکنید در حال حاضر مهمترین چالش جمهوری اسلامی برای دستیابی به اهدافی که در حوزه هوش مصنوعی برای خود تعیین کرده، چیست؟
ما در کشور نقشهها و سندهای راهبردی متعددی را تدوین کردهایم اما فکر میکنم یک چالش مهم داریم و آن، نگاشت نهادی است. نگاشت نهادی یعنی انجام یک تقسیم کار ملی و بینالمللی در حوزه هوش مصنوعی. یعنی باید دقیقا مشخص شود کدام نهادها و کدام دانشگاهها قرار است در پیشبرد و حل مسائل متعدد حوزه هوش مصنوعی ایفای نقش کنند. این تقسیم کار باید به گونهای انجام شود که باعث همافزایی و انسجام شود. معتقدم در کنار تدوین سندهای ملی، لازم است تقسیم کارهای نهادی نیز شکل گیرد تا به تحقق هرچه بیشتر اهداف این سندها کمک کند.
از نظر راهبردی، هوش مصنوعی برای آینده جمهوری اسلامی ایران چه اهمیتی دارد؟
برای پاسخ به این سوال لازم است درک درستی از آینده جهان و هندسه قدرت جهان در آینده داشته باشیم. رهبر معظم انقلاب از نظم نوین جهانی سخن میگویند و لازم است در چنین شرایطی ببینیم نقشهها و راهبردهای رقبای جدی جمهوری اسلامی به کدام سمت و سو میرود. متأسفانه جهان توسط گروه کوچک نخبگانی مصادره شده که از خانوادههای بانکداران صهیونیستی هستند. این گروههای کوچک سعی دارند دیکته کنند که جهان باید به سمت دلخواهشان برود و تلاش میکنند بقیه کشورها را نیز به سمتی بکشانند که متناسب با خواستههای آنها نقش ایفا کنند اما انقلاب اسلامی قرار نیست در نقشهای که آنها ترسیم میکنند، بازیگر باشد. ایران اسلامی خود آیندهاش را کشف و ترسیم میکند؛ جمهوری اسلامی به دنبال آن است که در عرصه بینالمللی به عنوان یک قدرت بینالمللی در جایگاه یک کارگردان عمل کند نه در جایگاه یک بازیگر. ما دنبال قدرت بینالمللی با کشورگشایی نیستیم؛ دنبال این هستیم که مبانی اسلام ناب محمدی و منظومه فکری رهبران انقلاب اسلامی را که معتقدیم در سعادت جامعه بشری موثر است، معرفی کنیم. جهان کنونی تشنه چنین مباحثی است، چون تمدن غرب نتوانسته بهرغم همه پیشرفتهایی که در حوزه دانش و فناوری داشته، این آرامش را برای جهان و برای بشریت به ارمغان بیاورد و تمدن غرب عملا بر بستری از خون شکل گرفته است. 70 میلیون کشتههای جنگهای اول و دوم جهانی و در حال حاضر هم شهدای غزه، نتیجه بهکارگیری فناوریهای پیشرفته تمدن غرب است. پایه و مایه قدرت بینالمللی ما اقتدار علمی است و الان پیشران اقتدار علمی، هوش مصنوعی است که در آینده جایگاه آن مهمتر خواهد شد.
در حال حاضر شاید آمریکاییها در این زمینه پیشتاز هستند؛ آنها تمرکز کردهاند روی مغزافزار، روی نرمافزار و زیرساختها و سختافزارها و عملا رهبری جهانی هوش مصنوعی را انجام میدهند. چینیها هم برنامه 2050 خودشان را در زمینه هوش مصنوعی تدوین کردهاند و برای افق 2050، خودشان را در جایگاه رهبری هوش مصنوعی در دنیا میدانند. آنها علاوه بر بحثهای زیرساختی بر تربیت سرمایه انسانی تمرکز کردهاند و نقطه ضعف خودشان را سرمایه انسانی میدانند، به همین خاطر برنامه منسجمی را طراحی کردهاند تا نسلهای جدید خود را با مفاهیم هوش مصنوعی آشنا کنند. روسیه هم این برنامههای راهبردی را به گونه متفاوتی دنبال میکند. آنها به دنبال هوشمندسازی تسلیحات و تمرکز روی سرمایه اجتماعی هستند تا بتوانند خود را به عنوان یکی از قدرتهای برتر جهان، مبتنی بر هوش مصنوعی معرفی کنند. پوتین این نقشه را در 2017 رونمایی کرد و راهبرد اصلی و نقشه جامع برای 40 سال آینده روسیه را همانگونه که گفتم، توصیف کرده است. جمهوری اسلامی ایران هم راهبردهای منحصربهفرد خود را دارد که درباره آنها توضیحاتی دادم.
در حال حاضر ایران نسبت به سایر کشورها در حوزه هوش مصنوعی چه جایگاهی دارد؟
در شرایط کنونی، ۳ کشور آمریکا، چین و روسیه و سپس آلمان و ژاپن بیشترین تمرکز را روی هوشمندسازی کارخانجاتشان با بهکارگیری رباتهای مختلف جهت کاهش نیروی انسانی آن مجموعهها دارند. اتحادیه اروپایی نیز روی مخاطرات و چالشهایی که هوش مصنوعی ایجاد میکند تمرکز کرده و مباحثی از قبیل انسانمحوری و اخلاقمحوری را در دستور کار قرار داده است. آنها کنسرسیومهای مختلفی را شکل میدهند و در این حوزه فعال هستند. کانادا و هند هم از کشورهای پیشرو در این زمینهاند. در شرایط کنونی، ایران از نظر تولید علم و دانش جزو 15 تا 17 کشور برتر دنیا است. در حوزه فناوری و بهکارگیری فناوری، رتبه ایران 75 است که چندان مطلوب نیست. در کاربردها هم رتبه 95 را دارد. البته بخشی از دادههای مرتبط ممکن است مربوط به حوزههای سری باشد که طبیعتا در محاسبات رژیمهای آماری دیده نمیشود. برای نمونه در حوزههای نظامی مطمئنا از الگوریتمهای هوش مصنوعی استفاده میشود ولی کمتر آنها را در سنجهها و پارامترها قرار میدهند. هدف ما آن است که در ۳ حوزهای که آمارش را گفتم، جزو 10 کشور اول باشیم. شکاف فناوری ما در زمینه هوش مصنوعی با دنیا زیاد نیست، بنابراین هدف ما این است که جزو ۵ کشور برتر دنیا در این حوزه باشیم. چون پایه اصلی این کار، سرمایه انسانی است و خوشبختانه کشور ما از نظر سرمایه انسانی وضعیت خوبی دارد.
هوش مصنوعی به عنوان یک مؤلفه قدرت چه مشخصههایی دارد؟
هوش مصنوعی در شکلدهی به هندسه قدرت بینالمللی نقش مهمی دارد؛ داشتن دانش و فناوری و محصولاتی بر پایه هوش مصنوعی، مؤلفه قدرتساز جمهوری اسلامی خواهد بود. سرمایه انسانی، زیرساختها، تمرکز، توجه و داشتن ذخیرهسازهای داده و حکمرانی داده، موضوعات فوقالعاده مهمی هستند.
در جهان جدید که نسلهای آینده زندگی میکنند، منابع کلیدی، دیگر منابع فسیلی نیستند و ارزش افزوده زیادی نخواهند داشت. آنچه باعث ارزش افزوده بالا خواهد بود، دادهها و پردازش و تحلیل دادههاست که دانش را به ارمغان میآورد؛ کسی که صاحب دانش است، صاحب قدرت است.
حجم بالای دادههای موجود در اینترنت که همینطور در هر لحظه رو به افزایش است، در سالهای آینده قرار است چگونه مورد کاوش و مدیریت قرار گیرد؟ آیا انسانها با برنامههای کلاسیک میتوانند این حجم از داده را مدیریت کنند؟ البته که نه! مدیریت این دادهها و حکمرانی و دادهکاوی مبتنی بر الگوریتمهای هوش مصنوعی انجام خواهد شد. هر کشوری که این توانمندی را داشته باشد، قدرتمند است. در نقشه جامعی که قرار است تدوین شود، سطوح ملی و بینالمللی مورد توجه قرار میگیرند و توسعه شرکتهای چندملیتی نیز در دستور کار خواهد بود.
موانع و چالشهایی که پیش روی توسعه هوش مصنوعی در ایران وجود دارد، کدامند؟
اولین چالش، عدم شناخت دقیق است و اثراتی که هوش مصنوعی میتواند بر کلیت حکمرانی داشته باشد. این مساله، پیشران همه شاخههای علمی در حل نظام مسائل یک کشور است. پس از آنکه چنین درک درست و دقیقی شکل گرفت، سازماندهی، ساماندهی و حل نظام مسائل با کمک هوش مصنوعی جزو مسائل بعدی هستند.
نقش دانشگاهها در پیشبرد این مساله و فراهمسازی فضای گفتمانی آن اهمیت دارد و دانشگاه جامع امام حسین(ع) هم به عنوان یک دانشگاه حاکمیتی، پرداختن به این مسائل را در دستور کار خود قرار داده است.
از نظر سرمایه انسانی در وضعیت خوبی قرار داریم و هوش مصنوعی در رشتههای دانشگاهی هم جایگاه مطلوبی دارد. در حوزه تولید علم هم وضع ما نسبتا قابل قبول است اما در حوزههای مدیریتی و اجرایی، هنوز ارتباطات موثری با سرمایه انسانی برقرار نشده که این موضوع نیز باید مورد توجه باشد. شرکتها و کارخانجات بزرگ خودروسازی، پتروشیمی، صنایع فولاد و... باید بتدریج فعالیت خود را بر اساس بهرهمندی از فناوریهای هوش مصنوعی بازتعریف کنند و شرکتهای دانشبنیان و واحدهای فناور و هستههای فناور و شتابدهندهها و استارتاپها نیز باید تقویت شوند. هم مدیران بخش دولتی و هم مدیران بخش خصوصی باید اهتمام ویژهای به این سیاستگذاری ذیل این مسائل داشته باشند.
فکر میکنید هوش مصنوعی میتواند از انسان جلو بزند؟
دانشمندان ۲ دیدگاه نسبت به این موضوع دارند؛ یکی این است که هوش مصنوعی میتواند از انسان جلو بزند و عملا مخاطرات زیادی را با کنترلپذیری انسان ایجاد کند و در حقیقت بر انسان حاکم شود. دیدگاه دوم، برخلاف دیدگاه اول بر این باور است که هیچ چیز نمیتواند جایگاه انسان را در این جهان تصاحب کند. من با دیدگاه دوم موافقم. معتقدم سنتهایی که این جهان را شکل دادهاند، از بین نمیروند، زیرا خداوند متعال که برترین خالق هوشمند است، آنها را به وجود آورده است اما در عین حال از پیامدهای هوش مصنوعی که به طور طبیعی و بر اثر سوءمدیریت میتوانند به وجود آیند، نباید غافل بود. چالشهایی که همین الان میتواند در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و حتی حقوقی گریبانگیر کشورهای مختلف دنیا، بویژه کشورهای پیرو بشود زیاد است و برای همین هم یک کنسرسیوم در دنیا شکل گرفته است. دیپلماسی هوش مصنوعی فوقالعاده موضوع مهمی است و باید مورد توجه دولتمردان کشور ما هم باشد. وزارت امور خارجه بویژه باید روی این حوزه تمرکز کند. حقوقدانان و قوهقضائیه ما روی این حوزه باید کار کنند. در حال حاضر مسائل حقوقی مرتبط با هوش مصنوعی در سطح بینالملل در حال تدوین است و استانداردها، آییننامهها و دستورالعملها در حال نوشتن هستند؛ ما باید با دقت این آییننامهها و استانداردهای جهانی را دنبال و موارد موثر را امضا کنیم.
5 سال پیش پروتکلی در دنیا امضا شد که 192 کشور آن را امضا کردند و ایران هم جزو امضاکنندگان آن است؛ یک کنسرسیومی از کشورهای پیشرو در حوزه هوش مصنوعی در حال شکلگیری است که عملا میخواهند مثل منع اشاعه سلاحهای هستهای، منع اشاعه بحثهای هوش مصنوعی را در کشورهای دیگر دنبال کنند و این انحصار را بین چند کشور به وجود آورند. جمهوری اسلامی ایران باید به دقت به این ابعاد حقوقی توجه داشته باشد و حقوقدانان ما باید فعال باشند. جمهوری اسلامی ایران یک تیم را در این حوزه به وجود آورده تا دیپلماسی فعال حوزه هوش مصنوعی را به پیش ببرد. نباید اجازه دهیم بعضی کشورها مستکبرانه در حق مشروع ما در استفاده از این فناوری مداخله نابجا
کنند.
ارسال به دوستان
16 سال پیش در چنین روزی سینما و تلویزیون ایران یکی از بهترین بازیگرانش را از دست داد
از حمید «هامون» تا سیدرضای «شب»
گروه فرهنگ و هنر: امروز شانزدهمین سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی است. او سال ۱۳۲۳ متولد شد و از سال ۱۳۶۱ با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «خط قرمز» ساخته مسعود کیمیایی فعالیت در سینما را آغاز کرد. آخرین بازی او در فیلم «حیران» ساخته شالیزه عارفپور در سال ۱۳۸۷ بود. شکیبایی در ۳۶ سال فعالیت در سینما در ۴۷ فیلم بلند سینمایی نقشآفرینی کرد.
زندهیاد خسرو شکیبایی طی ۳ دهه فعالیت در سینما با طیف گستردهای از بازیگران صاحبنام از چند نسل همکاری مشترک داشت؛ از عزتالله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، سعید راد، حمیده خیرآبادی و جمشید هاشمپور تا لیلا حاتمی، پارسا پیروزفر، بهرام رادان، مریلا زارعی، ماهایا پطروسیان، الناز شاکردوست و مهرداد صدیقیان.
در این بین شکیبایی بیشترین همکاری مشترک را با نیکی کریمی و امین حیایی در ۵ فیلم سینمایی داشت. پس از آنها عزتالله انتظامی و بیتا فرهی با ۴ فیلم البته به اضافه حضور افتخاری در فیلم «میکس» بودند.
در این بین بدون شک یکی از زیباترین تصاویر همکاری مشترک شکیبایی و انتظامی در فیلم «حکم» ساخته مسعود کیمیایی بود؛ تصویر در آغوش کشیدنشان یکی از ماندگارترین عکسهای تاریخ سینمای ما است.
مثلث ۳ نسل متفاوت سینما (عزتالله انتظامی، خسرو شکیبایی و امین حیایی) در فیلم «شب» ساخته رسول صدرعاملی یکی دیگر از آن قابهای زیبای ماندگار در تاریخ سینمای ایران است، بویژه که در بیستوششمین جشنواره فیلم فجر امین حیایی در حضور ۲ ستاره دیگر فیلم، موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد اما شاید بیشترین سکانسهای ماندگار را شکیبایی با بیتا فرهی در فیلم «هامون» داشت. تمام فصلهای ۲ نفره این ساخته داریوش مهرجویی از عاشقانهها تا جدلها و کلکلها دیدنی است.
خسرو شکیبایی اما در میان کارگردانان بیشترین همکاری را با داریوش مهرجویی داشت. شکیبایی در 5 فیلم سینمایی و یک فیلم نیمهبلند داریوش مهرجویی نقشآفرینی کرد که هر ۶ فیلم از ماندگارترین آثار هر دو به حساب میآیند: «هامون» (۱۳۶۸)، «بانو» (۱۳۷۰)، «سارا» (۱۳۷۱)، «پری» (۱۳۷۳)، «میکس» (۱۳۷۸) و فیلم نیمهبلند «دختردایی گمشده» (۱۳۷۸) از مجموعه داستانهای جزیره.
اگر ملاک را تاریخ اکران در نظر بگیریم، خسرو شکیبایی در دهه 60 شش فیلم روی پرده سینماها داشت که دراین میان «هامون» ساخته داریوش مهرجویی که سال ۱۳۶۹ به نمایش درآمد، با یک میلیون و ۶۰۰ هزار تماشاگر، پربینندهترین آنها بود.
البته قبل از «هامون» هم ۲ فیلم «ترن» (امیر قویدل) و «شکار» (مجید جوانمرد) که شکیبایی در کنار فرامرز قریبیان و پرویز پرستویی نقشآفرینی کرده بود هم با بیش از یک میلیون بیننده از پرتماشاگرترین آثار شکیبایی در دهه 60 بودند. شکیبایی با نقشآفرینی تحسینبرانگیزش در فیلم «هامون» موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هشتمین جشنواره فیلم فجر شد و در اکران عمومی به شهرت رسید.
خسرو شکیبایی پس از کسب محبوبیت با «هامون» در چند فیلم دیگر هم تواناییهای دیگرش را رو کرد و درخشید. او در «سارا» ساخته دیگری از داریوش مهرجویی برای نخستین بار یک نقش منفی را به بهترین شکل اجرا کرد و در «یک بار برای همیشه» ساخته سیروس الوند تحسینبرانگیز ظاهر شد. هر ۲ فیلم در یازدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند و شکیبایی برای بازی در «یکبار برای همیشه» نامزد دریافت سیمرغ بلورین هم شد.
«سارا» با نقشآفرینی نیکی کریمی که با فیلم پرتماشاگر «عروس» به شهرت رسیده بود، در اکران عمومی با موفقیت روبهرو شد و بیش از یک میلیون و 100 هزار تماشاگر به دیدن فیلم رفتند و رتبه نهم جدول پربینندهترینهای سال ۱۳۷۲ به فیلم داریوش مهرجویی رسید. «یکبار برای همیشه» با وجود اینکه فاطمه معتمدآریا را هم در گروه بازیگرانش میدید اما نتوانست بیش از ۳۷۰ هزار مخاطب داشته باشد و در رده سیودوم جدول پرتماشاگرترینهای همان سال قرار گرفت.
اولین و آخرین حضور خسرو شکیبایی در فیلمی از ساموئل خاچیکیان با استقبال نسبی در اکران عمومی روبهرو شد. «بلوف» سال ۱۳۷۳ به نمایش درآمد و حدود ۷۳۰ هزار تماشاگر از آن دیدن کردند و رتبه نوزدهم جدول پربینندههای سال به فیلم خاچیکیان رسید. «پری» (داریوش مهرجویی) و «کیمیا» (احمدرضا درویش) که در جشنواره سیزدهم فیلم فجر درخشیده بودند و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در «کیمیا» به خسرو شکیبایی رسیده بود، در اکران عمومی شرایطی کاملا مشابه داشتند. هر 2 فیلم حدود ۵۷۰ هزار مخاطب را به سالن سینما کشاندند و رتبههای ۲۹ و ۳۰ جدول پرتماشاگرترینهای سال ۱۳۷۴ را از آن خود کردند. شکیبایی در فیلم «پری» در 2 نقش بازی کرد؛ برادران پری. تنها بازی شکیبایی در 2 نقش در این فیلم اتفاق افتاد.
اما پربینندهترین فیلم کارنامه خسرو شکیبایی سال ۱۳۷۵ اکران شد. فیلم «خواهران غریب» ساخته کیومرث پوراحمد که در جشنواره چهاردهم فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای پوراحمد به ارمغان آورد، در اکران عمومی موفق شد بیش از ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تماشاگر را جذب کند و به عنوان پربینندهترین فیلم سال ۱۳۷۵ در صدر جدول قرار گرفت.
همان سال شکیبایی فیلم «عاشقانه» ساخته علیرضا داوودنژاد را هم روی پرده داشت که با استقبال خیلی خوبی روبهرو شد. حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تماشاگر به دیدن فیلم رفتند و رتبه پنجم جدول پربینندهترینهای سال به این فیلم رسید. خسرو شکیبایی در 2 فیلم فوق 2 نقش متفاوت را ایفا کرد. در «خواهران غریب» در نقش یک آهنگساز کودک و نوجوان بازی کرد و در «عاشقانه» نقش منفی یک عاشق دلباخته را که البته در انتها متحول میشود و کوتاه میآید، ایفا کرد.
منهای فیلم «روانی» ساخته داریوش فرهنگ که خسرو شکیبایی در کنار 2 ستاره آن سالها نیکی کریمی و پرویز پرستویی در آن نقشآفرینی کرده بود که با حدود 870 هزار تماشاگر رتبه هفتم جدول پربینندهترینهای سال ۱۳۷۶ را به دست آورد، دیگر آثار خسرو شکیبایی در دهه 70 در اکران عمومی چندان به توفیق دست نیافتند.
دهه ۸۰ با استقبال خوب از فیلم «دختری به نام تندر» که خسرو شکیبایی نقش کوتاهی در آن داشت، آغاز شد. فیلم حمیدرضا آشتیانیپور با حضور ستارگانی چون پارسا پیروزفر، لادن مستوفی، ماهایا پطروسیان، امیرحسین صدیق، حسن جوهرچی و... حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تماشاگر را جذب سالنهای سینما کرد و در جدول پربینندهترینهای سال ۱۳۸۰ در رده سوم ایستاد.
شروع خوب دهه برای شکیبایی با فیلم «مزاحم» ساخته سیروس الوند ادامه یافت. شکیبایی در کنار چهرههایی چون امین حیایی، میترا حجار و لعیا زنگنه گروه بازیگری فیلم را تشکیل میدادند. «مزاحم» سال ۱۳۸۱ به نمایش عمومی درآمد و بیش از یک میلیون بیننده به دیدن فیلم رفتند و رتبه ششم جدول پرتماشاگرترینهای سال به فیلم سیروس الوند رسید. زندهیاد شکیبایی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۷، 18فیلم بر پرده سینماها داشت؛ بیش از هر زمان دیگری از ۳ دهه فعالیتش اما هیچیک از این آثار نتوانستند بیش از ۶۰۰ هزار تماشاگر را روانه سالنهای سینما کنند. در این میان همه جور فیلم دیده میشود. از آثار چون «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی، «اثیری» محمدعلی سجادی، «حکم» مسعود کیمیایی، «سالاد فصل» فریدون جیرانی و «اتوبوس شب» کیومرث پوراحمد تا آثار متوسط و پایینتر از متوسطی که شکیبایی دست رد به هیچکدام نزد و در آنها بازی کرد.
صد البته خسرو شکیبایی در کنار فعالیتهای سینمایی در تلویزیون نیز بسیار فعال بود. او در بیش از 10 سریال پرمخاطب به ایفای نقش پرداخت که در میان آنها نقشآفرینی او در سریالهای «روزی روزگاری» (امرالله احمدجو، ۱۳۶۸) در نقش مرادبیگ و «خانه سبز» (بیژن بیرنگ و مسعود رسام، ۱۳۷۵) در نقش رضا صباحی بیش از دیگر نقشهایش در اذهان مخاطب تلویزیون ماندگار شد. پس از سالها این دو سریال همچنان بینندههای پر و پاقرص خود را دارند.
هنرمند سرشناس کشور ۲۸ تیر ۱۳۸۷ در 64 سالگی درگذشت و هنر ایران خیلی زود یکی از بهترین و منحصربهفردترین بازیگرانش را از دست داد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» برخی شاخصهای اصلی اقتصاد را پیش از پایان دولت سیزدهم بررسی میکند
روی ریل پیشرفت
گروه اقتصادی: چند هفته دیگر عمر دولت سیزدهم به پایان میرسد و دولت چهاردهم به صورت رسمی کار خود را آغاز میکند. با توجه به اهمیت مقوله اقتصاد در شرایط کنونی، این موضوع (شرایط اقتصادی کشور) باید به صورت خاص دیده شود، زیرا دولت سیزدهم در حالی کشور را تحویل گرفت که اقتصاد درگیر انواع ناترازیها بود ولی امروز اقتصاد کشور در شرایطی متعادل و آماده جهش به پزشکیان تحویل میشود.
در این میان باید مد نظر داشت که رشد اقتصادی به عنوان یکی از شاخصهای اساسی رونق اقتصادی در کشور بویژه در زمان فعالیت دولت سیزدهم بهبود قابل ملاحظهای یافت و آخرین گزارش مرکز آمار نشان میدهد اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۲ رشد 5.7 درصدی با نفت و 3.4 درصدی بدون نفت را ثبت کرده که بالاترین نرخ رشد از سال ۹۶ تاکنون بوده است.
این اتفاق مثبت در اقتصاد در حالی رخ داد که میانگین رشد اقتصادی در 3 سال پایانی دولت دوازدهم منفی 2.05 درصد بود اما رشد اقتصادی کشور با یک جهش چشمگیر در سالهای ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به ترتیب به 5.6، 5 و 5.7 درصد رسید.
تحلیل رشد اقتصادی از سوی اقتصاددانان نشان از کیفیت خوب سیاستهای به کار گرفته شده دارد. متوسط نرخ رشد سرمایهگذاری کل یا تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در طول سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ منفی 13.8درصد بود. این نرخ در سال ۱۴۰۰ به 4.1 درصد، در سال ۱۴۰۱ به 2.5 درصد و در سال ۱۴۰۲ به 4.8 درصد رسید به طوری که متوسط آن در طول دولت سیزدهم 3.7 درصد بود.
کارشناسان اقتصاد و مسؤولان دولت سیزدهم خزانه خالی را از تدبیر و امیدیها تحویل گرفتند. دولت دوازدهم به وضوح بارها اعلام کرده بود از بهمن ۱۳۹۹ به بعد توان پرداخت حقوق کارمندان را ندارد و هم خزانه ریالی و هم خزانه کالاهای اساسی کشور خالی است.
دولت روحانی حتی بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان تنخواه بودجه سال ۱۴۰۰ را سال ۱۳۹۹ هزینه کرد و در واقع خزانه با بدهی به دولت جدید رسیده بود اما با تلاش شبانهروزی دولت شهید رئیسی امروز وضعیت ارزی مناسب با ذخایر کامل کالاهای اساسی به دولت چهاردهم تحویل میشود.
حالا فرصت برای رئیسجمهور جدید مهیاست تا اقتصاد کشور را جهش دهد. این دستاوردها با تلاش شبانهروزی رئیسجمهور شهید و دولت ایشان به دست آمده و مردم در انتظارات خود بارها اشاره داشتند امید دارند این روند ادامه داشته باشد و دوباره داشتههای کشور در سبد مذاکره هزینه نشود.
اینکه اقتصاد کشور در حال حاضر در چه شرایطی به رئیسجمهور منتخب پزشکیان سپرده میشود، موضوعی است که در سرفصلهای مجزا آن را بررسی خواهیم کرد.
افزایش تولید نفت با اتکا به توان داخلی و بدون وابستگی به برجام
در دولت روحانی، تولید و فروش نفت با چالشهای عمدهای مواجه بود، تا جایی که صادرات این محصول به روزی کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه نیز رسیده بود و با توجه به اینکه اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتی محسوب میشود، کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت کسریهای زیادی را در درآمدهای دولت ایجاد کرده بود، تا جایی که این مشکلات منجر به عملیاتی شدن بخش کمی از برنامه بودجه شده بود.
وزیر نفت در آخرین گزارش خود اعلام کرد: در بخش تولید شاهد تحولات قابل توجهی بودیم؛ در آغاز به کار دولت سیزدهم تولید نفت ایران روزانه ۲ میلیون و ۱۰۷ هزار بشکه بود اما این حجم تولید در شرایطی به دولت چهاردهم سپرده میشود که روزانه ۳ میلیون و ۵۷۰ هزار بشکه تولید داریم؛ بنابراین تولید نفت در 3 سال اخیر ۶۰ درصد افزایش داشته است.
تمرکز بر بهبود سبد معیشت با حذف ارز رانتی ۴۲۰۰
دولت سیزدهم در همان ابتدای شروع به کار اعلام کرد قصد دارد با یک جراحی اقتصادی بساط ارز ۴۲۰۰ تومانی را که سرمنشأ فسادهای بسیار گستردهای شده بود، جمع کند. در همین راستا نیز دولت بتدریج شروع به حذف این ارز از گروههای کالایی کرد تا در نهایت به صورت کلی ارز ۴۲۰۰ تومانی از ادبیات اقتصادی ایران حذف شد.
با توجه به تفاوت نرخهای ارز، افزایش هزینه تامین نهاده بر اثر حذف ارز ترجیحی و...، افزایش قیمت کالاهایی که ارز ترجیحی میگرفتند اجتنابناپذیر بود اما با وجود همه این اتفاقات، نه تنها قیمت کالاهای خوراکی آنطور که کارشناسان پیشبینی میکردند افزایش نیافت، بلکه بتدریج روند ثبات نیز به خود گرفت؛ به عنوان نمونه قیمت گوشت قرمز و مرغ به عنوان 2 کالای مهم در سبد مصرفی خانوار در روزهای پایانی دولت سیزدهم به ترتیب ۶۲۰ هزار تومان و ۸۳ هزار تومان است.
کنترل نسبی متغیرهای اقتصاد کلان
اقتصاد ایران بیش از ۵۰ سال است با معضل تورم دست و پنجه نرم میکند، به شکلی که میتوان گفت یکی از بزرگترین مصائب اقتصاد کشور همین تورم بالاست. در دولت سیزدهم اگرچه ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شد اما با اقداماتی که شد تورم به صورت نسبی کنترل شد و روند کاهشی به خود گرفت.
بر همین مبنا نیز گزارش بانک مرکزی نشان میدهد رشد پایه پولی با کاهش ۱۵ واحد درصدی، از ۴۲ درصد در پایان سال ۱۴۰۱ به ۲۷ درصد در پایان سال ۱۴۰۲ رسیده است. همچنین رشد نقدینگی از ۳۱ درصد در پایان سال ۱۴۰۱ به ۲۴ درصد در پایان سال ۱۴۰۲ رسیده که حاکی از کاهش ۶ واحد درصدی رشد نقدینگی در سال ۱۴۰۲ است.
در بخش تورم نیز دولت سیزدهم تلاش کرد با سیاستهای تنظیم بازار و سیاستهای اطمینانبخشی و پیشبینیپذیرسازی بازار و کنترل فضای انتظارات تورمی، این مؤلفه را تا حدودی کنترل کند؛ در این راستا نیز نرخ تورم سالانه از ابتدای دولت یعنی مرداد ۱۴۰۰ از ۴۵ درصد به ۳۶ درصد در خرداد ۱۴۰۳ کاهش یافته است.
رشد تورم نقطه به نقطه تولیدکننده نیز که در زمان شروع به کار دولت حدود ۷۰ درصد بود، فروردین امسال به ۲۳ درصد کاهش یافت. همچنین در حوزه تورم تولیدکننده نیز در خرداد امسال نسبت به فروردین سال گذشته، نرخ تورم نقطه به نقطه از ۴۰ درصد به ۲۵ درصد و نرخ تورم سالانه از ۳۷ درصد به ۲۹ درصد رسیده و این برای نخستینبار است که بعد از ۶۷ ماه نرخ شاخص بهای تولیدکننده وارد کانال ۲۰ درصدی شده است.
افزایش سرمایهگذاری خارجی در ۳۳ ماه
در حوزه سرمایهگذاری خارجی رکورد جذب سرمایهگذاری ۱۶ساله با 5.5 میلیارد دلار سرمایهگذاری رسمی واقعی در سال گذشته شکسته شد. همچنین در مجموع از ابتدای دولت سیزدهم تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۳،تعداد ۶۹۰ طرح سرمایهگذاری خارجی به ارزش سرمایهگذاری خارجی مصوب معتبر 11 میلیارد دلار به تصویب هیات سرمایهگذاری خارجی رسیده است.
کاهش نرخ بیکاری
متوسط نرخ بیکاری افراد ۱۵ساله و بیشتر در طول سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ برابر ۱۰ درصد بود اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم متوسط نرخ بیکاری بتدریج روند کاهشی به خود گرفت و از ۹ درصد در سال ۱۳۹۹ به ۸ درصد در سال ۱۴۰۲ رسید.
همچنین خالص اشتغال ایجاد شده (تغییرات شاغلان) از منفی یک میلیون نفر در سال ۱۳۹۹ به ۷۷۴ هزار نفر در سال ۱۴۰۲ رسید. نکته مهم اینکه در پاییز سال گذشته نرخ بیکاری فصلی به عدد تاریخی ۷ درصد رسید.
استقراض دولت از بانک مرکزی صفر شد
در حوزه خزانهداری از ۷۶ هزار حساب بانکی دستگاههای دولتی به ۱۴ هزار حساب کاملا تجمیعشده تحت کنترل خزانه و نزد بانک مرکزی رسیدیم و از این محل از رسوب ۱۰۰ هزار میلیارد تومان منابع نزد دستگاههای دولتی جلوگیری شد؛ این اقدام استقراض دولت از بانک مرکزی را به صفر رساند و علاوه بر این با حساب واحد خزانه، امکان فساد و زد و بند کاهش یافته است.
همچنین ابتدای دولت ۵۳۵ هزار فقره املاک دولت در سامانه سادا شناسایی شده بود که در دولت سیزدهم این عدد به یک میلیون و ۱۰۰ هزار فقره دارایی دولت افزایش یافت.
افزایش ۵۷ درصدی تجارت غیرنفتی
تجارت بدون نفت ایران (واردات و صادرات) از ۷۴ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۹ با ۵۷ درصد افزایش به ۱۱۶ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۲ رسید. در این راستا، ارزش صادرات غیرنفتی در سال ۱۳۹۹ به میزان ۳۵ میلیارد دلار بود که در سال ۱۴۰۲ با ۴۰ درصد افزایش نسبت به سال ۱۳۹۹ به رقم ۴۹ میلیارد دلار رسید.
همچنین سال ۱۴۰۲ حجم تجارت خارجی ایران با کشورهای همسایه با ۱۰ درصد افزایش به بیش از ۶۱ میلیارد دلار رسید. سال ۱۴۰۲ به میزان ۱۷ میلیون تن کالا از مسیر ایران ترانزیت خارجی شد که نسبت به سال ۱۴۰۱ حدود ۵۴ درصد افزایش نشان میدهد. در مجموع میزان درآمدهای وصولی گمرک در سال ۱۳۹۹ به میزان ۲۷ هزار میلیارد تومان بوده که این رقم با افزایش ۹ برابری در سال ۱۴۰۲ به ۲۴۷ هزار میلیارد تومان رسید. همچنین ایران به صورت رسمی عضو سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس شد.
کنترل نسبی ناترازی بنزین
تأمین و توزیع روزانه ۲۴ میلیون متر مکعب سوخت سیانجی در کشور برای جلوگیری از ناترازی بنزین و تنوع در سبد سوخت خانوار و تبدیل ۲۴۰ هزار خودروی عمومی به دوگانهسوز به صورت کاملاً رایگان با فعالیت ۳۳۰ کارگاه تبدیل در کشور از جمله اقدامات دولت سیزدهم برای کنترل ناترازی بنزین است. همچنین اجرای طرحهای مختلف مانند سپهتن که برای کنترل و جلوگیری از انحراف و قاچاق سوخت در ناوگان حملونقل جادهای به بهرهبرداری رسید نیز از دیگر اقدامات در مدیریت مصرف سوخت بوده است.
در ایام سرد سال نیز با ارسال روزانه ۱۰۰ میلیون لیتر فرآوردههای نفتی به نیروگاهها که معادل ۳ میلیارد لیتر در یک ماه است، از بروز مشکلات اساسی در کشور جلوگیری به عمل آمد. همچنین در 3 سال گذشته ۳ میلیون لیتر بنزین با کارت سوخت توزیع و در عمل ۵ میلیون لیتر بنزین روزانه به ظرفیت کشور اضافه شد.
افزایش درآمدهای مالیاتی
گزارشها نشان از این دارد که افزایش درآمدهای مالیاتی از طریق شناسایی مؤدیان جدید، تمرکز بر پایههای جدید مالیاتی و مقابله بیش از پیش با فرار مالیاتی با تکیه بر هوشمندسازی نظام مالیاتی و تقویت مالیاتستانی عادلانه رخ داده است. احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در این رابطه میگوید: در شروع دولت سیزدهم حدود 4 میلیون مؤدی در کشور داشتیم که با حقوقبگیران این رقم به 5.5 میلیون مؤدی میرسید؛ یعنی بار مالیاتی روی دوش این 5.5 میلیون نفر تقسیم میشد. با اقداماتی که در ۳ سال گذشته انجام شد و شناسایی فراریان مالیاتی، این رقم با افزایش بیش از 2 برابری به ۱۲,۵ میلیون مؤدی رسید. بنا به تأکید اسناد بالادست، اقتصاد ایران باید از سیطره درآمدهای نفتی خارج و درآمدهای قابل اتکاتری همچون مالیات را جایگزین کند. در همین راستا نیز دولت سیزدهم تلاش کرد از طرق مختلف و بدون ایجاد فشار بر بخش مولد کشور، درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد به گونهای که میزان اخذ مالیات از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲ سیر صعودی محسوسی داشته است و از مالیات ۱۰۹ هزار میلیارد تومانی در سال ۱۳۹۷ به مالیات حدود ۸۰۶ هزار میلیارد تومانی رسیده که بیانگر افزایش ۷۴۰ درصدی است.
وضعیت بازارهای مالی
در 8 سال دولت تدبیر و امید با جهش قیمت دلار از ۳ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان و سپس بازگشت به حدود ۲۷ هزار تومان در پایان دولت، همه بخشهای اقتصاد متأثر شد. از جمله قیمت مسکن از متری حدود 3 میلیون تومان به ۳۲ میلیون تومان جهش کرد.
تیر ۱۴۰۳ در پایان کار دولت سیزدهم، میانگین قیمت مسکن در تهران حدودا متری ۸۱ میلیون تومان، سکه تمام بهار آزادی حدود ۴۰ میلیون تومان، نرخ دلار غیررسمی حدود ۶۰ هزار تومان و نرخ دلار نیمایی حدود ۴۳ هزار تومان است.
قیمت خودرو ۲۰۷ دندهای این روزها در بازار غیررسمی حدود ۷۵۰ میلیون تومان است که با توجه به مجوز واردات خودرو در سال جاری، زمینه کاهش قیمتها در این بازار هم فراهم شده است.
همچنین شاخص کل بورس که زمان شروع به کار دولت سیزدهم در کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحدی بود و تجربه سیاه ریزش سال ۹۹ و زیان سنگین، بیاعتمادی و قهر مردم را در کارنامه داشت، در روزهای پایانی دولت سیزدهم در کانال 2 میلیون و ۱۰۰ هزار واحد قرار گرفته است.
ارسال به دوستان
تلاش بینتیجه برای حذف خلیج همیشه فارس در ویدئوی معرفی طارمی در اینتر
تثبیت موقعیت مهدی
پس از جنجالهای پیشآمده بر سر ویدئوی معرفی مهدی طارمی و استفاده از کلمه خلیجفارس، پیج باشگاه اینترمیلان ایتالیا این کلیپ را حذف و این بار آن را بدون اسپانسر عرب منتشر کرد. یک روز پس از انتشار ویدئوی سینماییگونه معارفه مهدی طارمی در صفحه اینستاگرام باشگاه اینتر، جار و جنجال زیادی در این باره به وجود آمد. در این کلیپ زیبا که از اماکن تاریخی و کهن ایران از جمله تخت جمشید استفاده شده، از کلمه خلیجفارس استفاده شده بود. در قسمتی از ویدئو و خطاب به مهاجم ایرانی آمده بود: «از خلیج فارس...» اینتریها سپس نسخه دیگری از ویدئو را به زبان فارسی منتشر کردند و در زیرنویس آن، از «خلیج همیشه فارس» استفاده کردند؛ بیان حقایق تاریخی که با استقبال شدید کاربران ایرانی در فضای مجازی همراه شد. این ویدئو در پیج اینستاگرامی اینتر بیش از 9 میلیون بار دیده شد و رکورد بسیار خوبی را برای صفحه رسمی باشگاه به ثبت رساند. البته استفاده از خلیجفارس برای کاربران عربزبان خوشایند نبود و در صفحات اجتماعی اینتر، شاهد تکرار ادعای واهی درباره نام خلیج همیشه فارس بودیم. در این میان، فشار رسانهای کشورهای عربی بویژه اسپانسر این فصل اینتر یعنی شرکت هواپیمایی قطر ایرویز باعث شد صفحه اینستاگرامی نراتزوری در اقدامی عجیب، ویدئوی معارفه طارمی و همچنین پوستری را که برای این بازیکن ایرانی طراحی شده بود از پیج خود پاک کند. البته پس از اعتراض شدید کاربران ایرانی به حذف کلیپ و سپس بازگرداندن ویدئو معرفی طارمی، عبارت خلیجفارس همچنان در این کلیپ دیده میشود. در شرایطی که پس از جذب مهدی طارمی، صفحه اینستاگرام اینتر بیش از 350 هزار دنبالکننده جدید داشته که تماما ایرانی بودهاند، این اقدام صفحه باشگاه و حذف ویدئوی معارفه طارمی به دلیل فشار اسپانسر قطری، با اعتراض شدید کاربران ایرانی همراه شد و آنها اعتراض خود را در پیج نراتزوری نشان دادند. پس از گذشت ساعتی از این اقدام، بیش از 12 هزار کامنت اعتراضی از سوی کاربران ایرانی زیر آخرین پست صفحه اینستاگرام اینتر درج شد که در ادامه منجر به انتشار دوباره ویدئوی معرفی طارمی شد اما این بار بدون استفاده از اسپانسر عرب! تیتراژی چند ثانیهای از هواپیمایی قطر که امسال به عنوان اسپانسر نراتزوری انتخاب شده است، حذف شد! در ویدئوی نخست معرفی طارمی، این تیتراژ کوتاه وجود داشت ولی پس از موج اعتراضی کاربران عرب زبان و همچنین فشار خود اسپانسر، این تصاویر در ویدئوی دوم وجود ندارد. برخلاف ویدئوی قبلی و همچنین ۲ کلیپی که اینتر برای معرفی پیوتر زیلینسکی و یوزپ مارتینز منتشر کرده بود، این بار تیتراژ کوتاه هواپیمایی قطر در ابتدای کلیپ منتشر نشده و در شرایطی که در ویدئوی اولیه نام قطر ایرویز در پس زمینههای تخت جمشید درج شده بود، این بار بخش رسانهای اینتر عبارت «Sound On» به معنای روشن کردن صدای ویدئو را به کار برد که همواره و طی سالهای اخیر، از این عبارت در ابتدای کلیپهای خود استفاده میکند. همچنین در ویدئوی نخست و در این بخش، نام قطر ایرویز در پس زمینه تصاویر تخت جمشید دیده میشد ولی در ویدئوی جدید، نام اسپانسر عرب نراتزوری برداشته شده است. به هر شکل به نظر میرسد طارمی خیلی زود و به صورت ناخواسته، در متن نخستین حاشیهاش با باشگاه اینتر قرار گرفته و بخش اینتر مدیا هاوس ناچار شده به دلیل فشار اسپانسر قطری، علائم و نام این شرکت هواپیمایی را از روی ویدئوی معارفه طارمی حذف کند ولی همچنان از عبارت خلیجفارس در این کلیپ استفاده شده است. ارسال به دوستان
خیز اصلاحطلبان برای مناصب کلیدی دولت پزشکیان
ناقوس سهمخواهی
بهزاد نبوی: شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل شده است
گروه سیاسی: بهزاد نبوی از سران شناختهشده اصلاحات و از مهمترین حامیان مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری در اعتراض به سهمخواهی عدهای از اصلاحطلبان از دولت چهاردهم، با انتشار متنی از آنها خواست دست از این کار بردارند.
به گزارش «وطن امروز»، این روزها بیشترین خبری که حول پزشکیان و دولت چهاردهم منتشر میشود مربوط به کابینهای است که رئیسجمهور جدید باید تا یک ماه آینده از آن رونمایی کند؛ کابینهای که چینش آن از چند جهت واجد اهمیتی مضاعف نسبت به دولتهای پیشین است. نخست آنکه پزشکیان بهرغم وابستگی کامل به تشکیلات اصلاحات در ایام انتخابات تاکید بر آن داشت که به عنوان چهرهای غیرحزبی وارد انتخابات شده است.
او تا جایی پیش رفت که در مناظرات انتخاباتی اطلاق واژه حزب به خود را توهین خواند و تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش آن نشد که دولتش ادامه دولت روحانی و حتی خاتمی باشد. در این فضا اگر کابینهای که از سوی پزشکیان معرفی میشود ترکیبی آشنا و در امتداد دولت روحانی باشد نقدهای زیادی به سویش روانه میشود. دوم آنکه به علت فقدان یک تیم مشخص در اطراف پزشکیان احتمالات زیادی پیرامون مردان و زنان دولتش مطرح میشود. در سایه این ابهامات کابینه معرفیشده از سوی رئیس دولت چهاردهم نقشه راهی از مسیر این دولت را به جامعه نشان میدهد. بسیاری منتظر آن هستند تا با مشاهده کابینه معرفیشده به مسیر پیش روی دولت امید بسته یا از آن ناامید شوند. سوم نیز آنکه با توجه به احاطه شدن پزشکیان توسط وزرای دولت روحانی و قابل پیشبینی بودن فشارهای آنان، وزرا و مدیران معرفیشده از سوی رئیس دولت این واقعیت را روشن میکند که پزشکیان تا چه اندازه توان ایستادگی مقابل زیادهخواهی و اعمال نفوذ چهرههای پشت پرده اصلاحات را دارد. مجموع این شرایط باعث شده حساسیتها پیرامون کابینه پزشکیان افزایش بیشتری یابد. او از سویی وعده دولتی غیرجناحی داده و از سوی دیگر وامدار جناحی است که این بار برخلاف روحانی، رئیسجمهور منتخب را نه به چشم رحم اجارهای که حاصل تمام داشتههای خود میپندارد.
گوشت قربانی زیر دندان چه طیفی میرود؟
در این فضا روز گذشته بهزاد نبوی از چهرههای شناختهشده جریان اصلاحات که نقش فعالی در پیروزی پزشکیان ایفا کرد با انتشار متنی بر فرضیه اعمال فشار اصلاحطلبان برای غارت مناصب و جایگاههای کلیدی دولت چهاردهم مهر تایید زد. در متن نبوی که با یک کنایه آغاز شده آمده است: «با مطالعه مطالب دوستان، به نظر میرسد شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل شده». طرح دوگانه «برای ایران» به عنوان هشتگ تبلیغاتی پزشکیان در انتخابات و «برای وزارت» به عنوان راهکار پساانتخاباتی حامیان وی در حالی است که محمدجواد ظریف که به عنوان رئیس شورای راهبردی انتقال دولت چهاردهم انتخاب شده این روزها از هر فرصتی برای رد کردن این گمانهزنی بهره برده است. ظریف در کنار آذریجهرمی ۲ وزیر دولت روحانی بودند که در ایام انتخابات تمام توان خود را صرف تبلیغ برای پزشکیان کردند و بعد از آن مدعی شدند قصد دریافت هیچ سمتی را در دولت جدید نخواهند داشت. با این حال در ادامه متن بهزاد نبوی هشدارهایی صادر شده که احتمالا مخاطبش ظریف، آذریجهرمی و دیگر چهرههای تاثیرگذار در پیروزی پزشکیان هستند.
در متن منتشر شده نبوی آمده است: «از همه اعضای کمیتهها عاجزانه استدعا دارم به خاطر ایران و به خاطر دکتر پزشکیان بینوا، دست از سهمخواهی از این گوشت قربانی بردارند. پیشنهاد میکنم رئیس و همه اعضای کمیتهها، از داشتن پست و مقام منع شوند، تا بتوانند کمی هم به فکر ایران و آینده آن باشند».
طرح این مباحث آن هم به شکل علنی از سوی یکی از پیشکسوتان جبهه اصلاحات احتمالا موید آن باشد که فشارهای اطرافیان باعث شده تا کار در همین روزهای نخست از زیر دستان پزشکیان در برود. هرچند او با استناد دائمی به واژه چندوجهی «متخصصان» سعی داشت مسؤولیت عملکرد دولت خود را پیشاپیش به مجموعهای فراتر از رئیسجمهور محول کند اما در نهایت این «متخصصان» جز با تایید رئیسجمهور یارای به کرسی نشاندن هیچ حرفی را نخواهند داشت.
یک ماه آتی تا زمان معرفی کابینه و آغاز انتصاب معاونان و مدیران دولت، زمانی طلایی و حساس برای پزشکیان به حساب میآید؛ زمانی که تا حد زیادی تکلیف او را با سهمخواهی اطرافیان و چهرههای پرنفوذ اصلاحطلب مشخص خواهد کرد.
تاجزاده: پزشکیان بیش از سایرین رئیس دولت اقلیت است
مصطفی تاجزاده، عنصر تندرو جبهه اصلاحات که پس از انتخابات 96 تبدیل به یکی از مهرههای طرفدار ایده تحریم انتخابات شده بود، پس از عدم حمایت علنی از پزشکیان، روز گذشته با انتشار متنی موضع خود را درباره انتخابات تیرماه و انتخاب شدن مسعود پزشکیان شرح داد. تاجزاده در بخشی از متن خود با اشاره به استاندارد دوگانه همقطارانش درباره اقلیتی خواندن ریاستجمهوری شهید رئیسی نوشته است: « ما انتخابات ۱۴۰۰ را با رای ۱۸ میلیونی رئیسی، «انتخابات اقلیتی» خواندیم. اکنون نمیتوانیم رای ۱۷ میلیونی پزشکیان [۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای] را پیروزی بخوانیم، آن هم در حالی که تفاوت آرا حدود ۳ میلیون است و جلیلی در نیمی از استانها نفر اول شد. اگر پزشکیان مظهر اراده ملت است، پس سلف او نیز چنین بود و اگر رئیسی، رئیسجمهور اقلیت بود، پس خلف وی نیز چنین است. ما حق نداریم با معیارهای دوگانه با پدیدهها مواجه شویم». فعال رادیکال اصلاحطلب در ادامه با اشاره به میزان حمایت عمومی از دولتهای خاتمی، روحانی و پزشکیان نوشته است: «متاسفم که آرای نامزد اصلاحطلبان از ۵۷ و ۵۲ درصد در سالهای ۷۶ و ۸۰ به ۳۷ و ۴۴ درصد در سالهای ۹۲ و ۹۶ و سپس به ۲۷ درصد از واجدان شرایط در ۱۴۰۳ کاهش یافته است».
ارسال به دوستان
چرا نزدیکان ترامپ و هواداران او، دولت بایدن را پس پرده حمله مسلحانه به رئیسجمهور سابق آمریکا میدانند و دنبال انتقام هستند؟
مظنونین داخلی
گروه بینالملل: حمله تروریستی به رئیسجمهور پیشین و نامزد فعلی انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، دستگاه حاکمه آمریکا را بسیار نگران کرده و به دست و پا انداخته، چرا که بعد از حادثه پنسیلوانیا، نه تنها انگشت اتهام اکثر حامیان ترامپ به سوی جو بایدن و تیم او در کاخ سفید نشانه رفته، بلکه احتمال زیادی وجود دارد که ترامپیها دست به حملات انتقامجویانه بزنند. ترامپیها را میتوان تندروترین و دست به ماشهترین طیف سیاسی در ینگه دنیا برشمرد که بویژه شاخههای مختلفشان نظیر جنبش «کیو انان»، میهنپرستان مسلح و سفیدبرترپندارها شامل نونازیها و کوکلاکسکلانها، تمایل ذاتی به تئوری توطئه دارند. در واقع حتی اگر رهبر محبوب آنها هدف گلوله مستقیم یک دشمن قسمخورده با سابقه رای دادن به حزب دموکرات قرار نمیگرفت، باز هم ترامپیها او را قربانی دستگاه حاکمه، قضایی و امنیتی آمریکا میدانستند، چه رسد به اینکه این اتفاق همین چند روز پیش وسط کارزار انتخاباتی، برابر دیدگان بیش از 50 هزار هوادار سرسخت در باتلر و میلیاردها چشم در سراسر جهان رخ داده باشد، آن هم کمتر از ۲ هفته بعد از اینکه جو بایدن، با همه نفرتی که نه فقط در میان ترامپیها، بلکه بین اکثریت جمهوریخواهان و حتی خیلی از دموکراتها و طیف خاکستری برانگیخته، از کاخ سفید فرمان حذف رقیب حیثیتی خود را صادر کرده بود. حالا دیگر در آمریکا آن عبارت باورنکردنی «جوی خوابآلود» را از حفظ هستند. بایدن در حضور جمعی از کمککنندگان مالی حزبش گفته بود: «من یک کار دارم و آن شکست دادن دونالد ترامپ است... پس ما صحبت در این مورد را ختم کردیم. وقت آن است که به چشم گاو ترامپ ضربه بزنیم».
تقریبا هیچکس در ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و در کل جمعیت انگلیسیزبان تقریبا یک میلیارد نفری کره زمین نیست که معنای دیگری را جز «خال هدف» یا همان سیبل برای واژه کذایی «چشم گاو» که بایدن به زبان آورد، متصور باشد. در این مورد خاص، زوال عقل بایدن توجیه خوبی نیست، چون این به معنای آن است که پیرمرد 82 ساله همان چیزی را که واقعا به ذهنش رسیده فارغ از ادبیات سیاسی به زبان آورده است.
سناتور جیدی ونس که همین دوشنبه در روز اول کنوانسیون جمهوریخواهان توسط ترامپ به عنوان معاونش معرفی شد، در بیانیهای در ایکس، ترور رئیسش را به نوعی نتیجه مستقیم اسم رمزی خواند که رئیسجمهور آمریکا بر زبان آورده بود. او نوشت: «فرض اصلی کارزار انتخاباتی بایدن این است که دونالد ترامپ یک فاشیست مستبد است که باید متوقف شود. تمام هزینههای این لفاظی مستقیما به تلاش برای ترور رئیسجمهور [سابق] ترامپ منجر شد».
خانم مارجری تیلر گرین، رهبر طیف میهنپرستان کنگره که یکی از سفت و سختترین حامیان جمهوریخواه ترامپ در مجلس نمایندگان است، از معاون او هم فراتر رفته و صریحا بایدن را مقصر اصلی ترور دانست. وی گفت: «دموکراتها همه کار کردند تا ترامپ باقی عمرش را در زندان بگذراند. آنها معترضان ۶ ژانویه ۲۰۲۱ را هم برای سالها به زندان فرستادند. آنها میخواهند ترامپ و طرفدارانش بمیرند. ما اینها را فراموش نمیکنیم.... دموکراتها و رسانهها مسؤول هر قطره خونی هستند که امروز ریخته شد. آنها سالیان سال تلاش کردند ترامپ و هوادارانش را شیطان جلوه دهند... بایدن گفته بود وقت آن رسیده ترامپ را هدف قرار دهیم و این درست، همان چیزی است که اتفاق افتاد».
اغلب تحلیلگران سیاسی و جامعهشناسانی که درباره تبعات ترور ترامپ اظهار نظر کردهاند، بر یک نکته متفقالقولند و آن ورود جامعه یانکیها به دورانی بیبازگشت از خشونتهای تسلسلوار و تسویهحسابهای خونین است.
هر چند لیبرالها بر این باورند این موج پیشتر و از زمان حمله ششم ژانویه 2021 ترامپیها به کنگره به راه افتاده بود اما در مقابل بسیاری از جمهوریخواهان میگویند آنچه را «جنگ داخلی اجتماعی» خوانده میشود، دموکراتها و لیبرالها از سال 2016 با جدی شدن نامزدی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آن سال و پس از به پیروزی رسیدنش، با برانگیختن لشکر رنگارنگ دگرباشان و جنبشهایی مثل آنتیفا (ضدفاشیسم) بویژه گروههای مسلحی مثل «پلنگهای سیاه» در چارچوب «ترامپهراسی» به راه انداخته بودند.
جامعه آمریکا به قدری متشنج شده که حتی جی مایکل توماسکی، مقالهنویس نشریه د نیوز ریپابلیک، نزدیک به دموکراتها که تقریبا یک ماه پیش تصویر ترامپ را با سبیل هیتلری و تیتر «فاشیسم آمریکایی چه شکلی خواهد بود؟» روی جلد خود برده بود، حالا اعتراف میکند: «ما نمیدانیم انگیزه توماس متیو کروکس 20 ساله برای ترور ترامپ چه بوده است... اما این حرکتی منزوی نیست... من مینویسم ما در آستانه ورود به یک دوره بسیار تاریک هستیم ولی در واقع ما مدتها پیش وارد آن شدهایم و پایانی برای آن متصور نیستم».
موضوع «انتقام ترامپیها» که برخی منابع آمریکایی متعاقب ترور روز شنبه او با وحشت به عنوان یک احتمال جدی و خطرناک برای دموکراسی آمریکایی مطرح میکنند، موضوع جدیدی نیست.
به یاد بیاوریم که پارسال، در یک نظرسنجی جنجالی، بخش وسیعی از رایدهندگان جمهوریخواه از وقوع یک کودتای نظامی در سال 2024 در صورت پیروزی مجدد بایدن - که به زعم آنها بعید نیست با تقلب و دستکاری آرا انجام شود - برای کم کردن شر دموکراتها از سر آمریکا حمایت کرده بودند.
در آن نظرسنجی که زمستان گذشته انجام شد، یکسوم جمهوریخواهان و 4 رایدهنده از هر ۱۰ نفر که دیدگاه مثبتی نسبت به ترامپ داشتند، با این جمله موافق بودند که «میهنپرستان واقعی آمریکایی ممکن است برای نجات کشورمان مجبور به توسل به خشونت شوند» اما خشونت علیه چه کسی؟ مشخص است: آنهایی که میهنپرست نیستند. فراموش نکنیم امروز گرایش میهنپرستی آمریکایی به طور تمام و کمال پشت سر ترامپ ایستاده و حتی طیف بسیار کوچک میهنپرستان زیرمجموعه حزب دموکرات که پشت سر یک نامزد مستقل یعنی برادرزاده کندی، رئیسجمهور مقتول جمع شدهاند نیز عملا از ایده ائتلاف او با ترامپ علیه بایدن بدشان نمیآید.
بر اساس همان نظرسنجی که در حاشیه نخستین دور انتخابات درونحزبی جمهوریخواهان در ایالت آیوا انجام شده بود، دیدگاههای تندی مثل کودتا علیه دولت دموکراتها دیگر فقط متعلق به جناحهای افراطی جمهوریخواهان بویژه ماگا (MAGA) نیست. ۱۹ درصد از ۵۰۲ رایدهنده احتمالی حزب جمهوریخواه در آیوا گفته بودند اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه او ممکن است «هیچ چارهای جز محبوس کردن مخالفان سیاسی خود نداشته باشد» را قبول دارند و همین استدلال باعث شده آنان تمایل بیشتری برای رای دادن به شخص او پیدا کنند. پذیرش چنین موضوعی از سوی یک نفر از هر 5 نفر ممکن است زیاد به نظر نرسد اما نکته اینجاست که ۴۳ درصد دیگر گفته بودند به این یا آن طرف اهمیتی نمیدهند و در واقع در قبال یک کودتا بیتفاوت خواهند نشست!
همان زمان نشریه برخط آتلانتیک نوشته بود: «واقعیت آن است که پایگاه رایدهندگان حزب جمهوریخواه به طور فعال نارضایتیهای ترامپ را پذیرفته و با او همنظر است. آن پایگاه اجتماعی از ناتوانی کودکانه ترامپ در پذیرش مسؤولیت حمایت میکند. آنان به آنچه میخواهند میرسند، زیرا قصدشان انتقام گرفتن است».
به زعم این نشریه، میلیونها آمریکایی تا همین 6 ماه پیش هنوز در فکر سرزنشهای انتخاباتی هموطنان دیگر خود به خاطر انتخاب بایدن به ریاستجمهوری بودند. آنها به قدری خشمگین شده و از واقعیت جدا شده بودند که در یک خلأ اخلاقی فرورفته بودند؛ در گردابی که پرسشهای مربوط به سیاست یا سیاستگذاریها را متلاشی کرده و آن را با فانتزی و تخیلات قهرمانانه رستگاری یک ملت سقوطکرده جایگزین میکند.
خب! حالا خودتان را جای این جماعت بگذارید که درکشان از اتفاقات روزهای اخیر چیزی نیست جز اینکه «ترامپ توسط بایدن ترور شده است!» و باز دوباره خودتان را جای ترامپ و اطرافیانش بگذارید که درست شبیه دکتر استرنج لاو دیوانه، بر چنین گاو سرکشی سوار شده و به سمت کاخ سفید میتازند. آیا آنها راضی میشوند که «چشم گاو» انتقام، کس دیگری جز بایدن و دار و دسته دموکراتها باشد؟
آن ژست پیروزی ترامپ با مشتهای گره کرده در لحظات بعد از ترور را که فریاد میزد «بجنگید» را به یاد بیاورید. او همان جماعت را خطاب قرار داده بود.
برای همین بود که ترامپ، هوش جهنمیاش را همان فردای روز ترور به کار بست تا تصویر آشنای جامعه یانکیها از «ترور یک رئیسجمهور شریف» را بازسازی کند. چه کسی بهتر از برادرزاده کندی مقتول؟ ترامپ با استفاده ابزاری از رابرت اف کندی، نامزد مستقل ریاستجمهوری و دشمن قسمخورده دموکرات جو بایدن که هم پدر و هم عمویش را در ترورهای سیاسی دهه 1960 از دست داده، این تصویرسازی استادانه را کامل کرد. او به دولت هشدار داد با توجه به سابقه ترور خانواده کندی، جان باب کندی هم در خطر است. نتیجه این شد که بلافاصله وزیر کشور دولت بایدن مجبور شد یک تیم ویژه سرویس مخفی را برای حمایت کندی بگمارد.
سپس نوبت ترامپ جونیور بود که بازنمایی تروریستی از دولت بایدن و دموکراتها را کامل کند و به قول معروف گزینههای دیگری را که توسط رسانههای جریان اصلی برای منحرف کردن افکار عمومی مطرح میشوند، بسوزاند. دونالد ترامپ جونیور، پسر ارشد رئیسجمهور پیشین و سخنگوی کارزار ریاستجمهوری فعلی او در مصاحبه با یک شوی تلویزیونی در حاشیه کنوانسیون ملی جمهوریخواهان در ویسکانسین وقتی با این سوال مواجه شد که آیا ممکن است ترور پدرش کار ایران باشد، خیلی ظریف این موضوع را منتفی دانست و جواب داد: «این شاید بزرگترین تایید سیاسی [برای پیروزی ترامپ] باشد اما وقتی این اتفاق میافتد، تواناییهای آنها [ایران] بسیار بیشتر از یک بچه با تفنگ است».
او در واقع پاسخی دندانشکنی به فرافکنی رسانههای نزدیک به کاخ سفید داد که به تکاپو افتادهاند تا عامل ترور ترامپ را جایی در خارج از آمریکا معرفی کنند.
شبکه سیانان، صدای بینالمللی دموکراتها 2 روز بعد از ترور ترامپ و طبق معمول به نقل از مقامی که نمیخواست نامش فاش شود - این بار در وزارت امنیت ملی - چنین خبری ساخته بود که در هفتههای اخیر مقامهای آمریکایی اطلاعاتی را درباره توطئهای از سوی ایران در تلاش برای ترور ترامپ از سوی یک منبع انسانی دریافت کرده بودند. همه میدانیم که این منبع انسانی در خود تحریریه سیانان نشسته است.
سرپرست وزارت امور خارجه کشورمان، علی باقریکنی هم که برای شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک به سر میبرد، در گفتوگو با فرید زکریا در همان شبکه سیانان گفت تهران پس از شهادت سردار سلیمانی از طریق ظرفیتهای حقوقی داخلی و بینالمللی به دنبال پیگرد عاملان این ترور بوده است.
فرار به جلوی دموکراتها از اتهام بزرگی که از نگاه میلیونها آمریکایی خشمگین دامن آنها را گرفته، قابل درک است. مساله اینجاست که حتی کاخ سفید هم از اینکه موضوع دخالت ایران در انتخابات آمریکا خیلی رسانهای شود هراس دارد، چرا که ترامپ در تمام 9 سال گذشته، یعنی از زمان آغاز نخستین کارزار انتخاباتیاش، روسای جمهور دموکرات را متهم به سازش با ایران علیه منافع آمریکا کرده است. پس تایید این موضوع که ایران در ترور ترامپ دست داشته، تایید تمام شعارهای ترامپ نیز هست و در هر حال دموکراتها را از این اتهام مبرا نمیکند.
در بیانیهای که کاخ سفید دیروز در کمتر از 24 ساعت پس از خبرسازی سیانان منتشر کرد، آمده است: «تحقیقات نشان داده است مجری عملیات ترور دونالد ترامپ هیچ شریک و یا همدست خارجی یا داخلی نداشته است!».
ارسال به دوستان
اعتراف اسرائیل در دهمین ماه جنگ
محمدمهدی تقوی: اعتراف ارتش رژیم صهیونیستی به کمبود تانک و مهمات آن هم در میانه جنگ همهجانبه با گروههای مقاومت اسلامی فلسطینی در نوار غزه از مهمترین اخبار چند روز اخیر مرتبط با این جنگ است.
۱- اسرائیل بنا بر دکترین قدیمی و پایهای «بنگورین» (اولین نخستوزیر این رژیم) هیچگاه نباید وارد یک جنگ طولانی میشد و شاید کسی هم فکرش را نمیکرد این جنگ تا این حد طولانی شود. این اعتراف سخت ارتش صهیونیستی، خط بطلان دیگری بود بر تبلیغات و پروپاگاندای ۵۷ ساله این رژیم مبنی بر اینکه ارتش آن، چهارمین ارتش دنیاست. صهیونیستها بویژه پس از جنگ 6 روزه در سال 1967 که طی آن ارتشهای ۳ کشور قدرتمند عربی (مصر، سوریه و اردن) را طی فقط 6 روز شکست دادند، اینطور در رسانهها و افکار عمومی جهان جا انداختند که ارتش اسرائیل شکستناپذیر است. هرچند دروغ بودن این ادعا بارها (از سال 2000 به بعد که مجبور به خروج از جنوب لبنان شدند) محرز شده اما اعتراف اخیر آن هم نه در برابر یک یا چند ارتش کلاسیک و قدرتمند، بلکه در برابر ۲ گروه فلسطینی حماس و جهاد اسلامی با کمترین امکانات در گسترهای به اندازه نوار غزه نشان داد تلآویو بدون حمایت بزرگترین پشتیبان خود ایالات متحده تا چه حد آسیبپذیر و ناتوان است. البته نباید منکر توانمندی این رژیم در حوزههای صنعتی و طراحی سلاح شد اما مهمتر از همه اینها -بویژه در میانه جنگ - توان پشتیبانی و لجستیک و تامین تجهیزات و نیروی انسانی است که اسرائیل در هر دوی آنها با مشکل اساسی مواجه شده است.
در زمینه تامین نیروی انسانی که بارها اعلام شده ارتش این رژیم نیازمند سربازان جدید است تا بار جنگیدن مداوم از روی دوش نیروهای احتیاط فعلی برداشته شود. به گفته «یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم، ارتش اسرائیل برای ادامه جنگ در غزه نیاز فوری به لااقل ۱۰ هزار سرباز اضافه دارد و نیمی از این نیاز را میتواند از جامعه ارتدکس (حریدی) اسرائیل تامین کند اما مذهبیها به هیچ وجه حاضر نیستند وارد خدمت سربازی در ارتش شوند و همین باعث شده نیروهای جنگنده حاضر در ارتش بویژه نیروهای احتیاط که طی این 9 ماه بیش از توان خود در خدمت ماندهاند، بشدت به ادامه این وضع معترض باشند و فرماندهان ارتش را با چالشهای فراوان مواجه کنند.
طی روزهای گذشته، دادگاه عالی رژیم صهیونیستی به اتفاق آرا به عدم تمدید معافیت مردان ارتدکس که در سن خدمت هستند رای داد اما دولت اسرائیل به دلیل وجود ۲ حزب مذهبی در درون دولت جرأت اجرای آن را ندارد و از فراخواندن نیروهای مذهبی به ارتش خودداری میکند.
۲- در زمینه تجهیزات نیز اوضاع آنطور که ارتش اعتراف کرده به بدی نیروی انسانی است. توان زرهی ارتش اسرائیل در جریان جنگ 9 ماهه بشدت تحلیل رفته و ستون فقرات نیروهای پیاده ارتش از این جهت با مشکل مواجه شده است، به طوری که مجبورند از تانکهای مرکاوای نسلهای قبل که در حالت عادی منقضی از خدمت محسوب میشوند استفاده کنند. به لحاظ تامین مهمات نیز اسرائیل به هیچ وجه امکان لجستیک در این مدت طولانی را ندارد.
در این ۹ ماه، این آمریکاییها بودند که بارها و بارها انبارهای مهمات این رژیم بویژه در حوزه هوایی را شارژ کردند و الا نتانیاهو خیلی زودتر از این مجبور بود به پایان جنگ آن هم با نتیجهای فضاحتبار تن دهد.
۳- در طرف مقابل اما گروههای فلسطینی با کمترین خلل در روند مبارزه مواجهند.
این گروهها بهرغم همه مشکلات و ترور برخی فرماندهان، همچنان توانستهاند ساختار خود را حفظ و مهماتشان را که تامینش برای آنها ۱۰۰۰ برابر سختتر از طرف مقابل است، بخوبی مدیریت کنند.
بعد از گذشت 9 ماه از جنگ، رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین همچنان مشغول شکار تانکها، نفربرها و لودرهای نظامی ارتش اسرائیل هستند و تاکنون توانستهاند بیش از 680 نفر از سربازان اسرائیل را هم بکشند که این آمار برای جامعه صهیونیست قابل تحمل نیست.
یادمان باشد حماس همچنان برگ برنده اسرای اسرائیلی را هم که تعدادشان ۱۵۰ نفر است در دست دارد و همین مساله فشاری مضاعف بر رژیم وارد کرده است. با این تفاسیر، اسرائیل ادعا دارد جنگ را در شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان نیز آغاز خواهد کرد اما حالا با این اعتراف ارتش باید دید آیا این توان اصلا در اسرائیل وجود دارد که به جنگ نیروهای تازهنفس حزبالله آن هم در جنوب لبنان برود که در هیچ زمینهای قابل مقایسه با توان فلسطینیها در نوار غزه نیستند؟
علامه «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان در آخرین سخنرانی خود به این اعتراف ارتش اسرائیل اشاره کرده و گفته است اگر وارد جنوب لبنان شوید، دیگر چیزی به عنوان کمبود تانک نخواهید داشت؛ چون تانکی برایتان باقی نمیماند!
ارسال به دوستان
برای «محمد ضیف» که خواب را بر اسرائیل حرام کرده
مهدی بختیـــاری: ژانویه 1995 وقتی تروریستهای شاباک اسرائیل، مهندس «یحیی عیاش» مغز متفکر و فرمانده شاخه نظامی حماس را ترور کردند، «محمد ضیف» گفت «اسرائیل دروازههای جهنم را به روی خودش باز کرد». ضیف پای این حرفش ماند و چند هفته خواب را بر چشمان دشمن صهیونیست حرام کرد و با طراحی و اجرای چند عملیات شهادتطلبانه، بخشی از تقاص خون فرمانده شهیدش را گرفت.
چند سال بعد، با شهادت «شیخ صلاح شحاده» یکی دیگر از رهبران قسام، محمد ضیف بار اصلی هدایت مهمترین گروه مبارز فلسطینی در تقابل با اشغالگران یعنی گردانهای شهید عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) را بر دوش گرفت و تا امروز که در صدر لیست ترور سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل نشسته، آن را ادامه داده است.
«محمد دیاب مصری» را چون هیچگاه مدت کوتاهی در هیچ جا نمیماند، لقب «ضیف» (میهمان) دادند. این فرمانده 59 ساله فلسطینی در غزه به دنیا آمد و از همان نوجوانی به گروههای مقاومت اسلامی حماس پیوست و تحت آموزش مهندس شهید یحیی عیاش رشد کرد.
«ابوخالد» سال 1989 وقتی 24 ساله بود، یک بار به همراه برخی دیگر از نیروهای حماس دستگیر شد اما اندکی بعد او را رها کردند و نمیدانستند جوانی که هیچ نکته مشکوکی در پروندهاش ندارد، ۳۵ سال بعد به بزرگترین دشمن اشغالگران تبدیل خواهد شد و عملیاتی مانند «توفان الاقصی» را طراحی و اجرا خواهد کرد که ارکان امنیت در ساختار رژیم صهیونیستی را منهدم کند. محمد ضیف تاکنون ۶ بار هدف مستقیم ترور قرار گرفته و یک چشم و یک پایش را از دست داده اما هر بار زنده مانده است. در حمله هوایی جنگندههای رژیم صهیونیستی به خانهاش در سال 2014 همسر و کودک چند ماههاش را از دست داد و در همان مقطع بود که سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه در پیامی به ضیف او را «شهید زنده» خواند و تاکید کرد ایران هیچگاه دست از حمایت از فلسطین برنخواهد داشت. ضیف اگرچه در طول چند دهه توانسته بخوبی گردانهای قسام را فرماندهی کند و خودش نیز طراح عملیاتهای موشکی، اسیرگیری و حفر تونل در نوار غزه است اما شاهکارش را همین چند ماه قبل در 7 اکتبر 2023 به نمایش گذاشت و با طراحی و اجرای عملیات توفان بزرگترین ضربه امنیتی- اطلاعاتی تاریخ نکبتبار صهیونیستها را به آنها وارد کرد.
ابوخالد در همان روزهای اول این جنگ، پیامی مهم صادر کرد و سران کشورهای عربی و اسلامی را به چالش کشید و به آنها یادآور شد هیچ کاری برای فلسطین نکردند و از همه مجاهدان، رزمندگان و آزادگان جهان خواست با هرچه که دارند، بیرون بیایند و با اشغالگران بجنگند چرا که «باید صهیونیستها را از فلسطین جارو کرد».
ضیف در کنار برخی دیگر از فرماندهان حماس نظیر «یحیی سنوار» در صدر لیست ترور اسرائیل قرار دارد اما به رغم همه تلاش آنها از جمله حمله وحشیانه به خانه پدرش که به شهادت تعدادی از اعضای خانوادهاش از جمله برادرش انجامید، هیچ خللی در رویکرد او ایجاد نشد.
صهیونیستها برای کشتن محمد ضیف یا حتی یافتن یک خبر یا اثری از او (که تا چند دهه حتی عکس جدیدی از او نداشتند) هزینه زیادی کردند اما تاکنون نتوانستهاند به او دست یابند.
عملیات جنایتکارانه ابتدای هفته صهیونیستها در محله «المواصی» خانیونس یکی از چند تلاش آنها برای از بین بردن فرمانده قسام بود که موجب شهادت دهها نفر و مجروحیت چند صد نفر از مردم بیگناه فلسطین در غزه شد. صهیونیستها برای زدن محمد الضیف از 5 بمب یک تُنی استفاده کردند، در حالی که معلوم نیست اصلا ضیف آنجا بوده است یا نه!
از قول یکی از روزنامهنگاران اسرائیلی نقل شده است «اگر ضیف از این انفجار بزرگ هم جان به در برده باشد، دیگر نخواهد مرد» اما درستتر آن بود که بگوید محمد ضیف حتی اگر همین الان هم شهید شود یا در همان انفجار بزرگ جانش را از دست داده بود، هرگز در ذهن و قلب مبارزان فلسطینی نخواهد مرد، همانطور که فرماندهان دیگر نمردند و هرکدام به صدها نفر مثل خود تبدیل شدند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|