|
ارسال به دوستان
اخبار
«گلادیاتور ۲» فقط یک ماه در سینماها میماند
فیلم جدید ریدلی اسکات قرار است از ۲۴ دسامبر، تنها یک ماه پس از اکران در سینماها، به خانهها برود.
به گزارش مهر به نقل از ورلد آف ریل، دنباله «گلادیاتور» جدیدترین فیلم ریدلی اسکات که انتظار زیادی برای نمایشش وجود داشت، از ۲۴ دسامبر و تنها یک ماه پس از اکران در سینماها، به صورت ویاودی در دسترس خواهد بود. این تصمیم کمپانی تولید، بحثهایی را درباره آینده سینما به راه انداخته است. فاصله بین اکران سینمایی تا تماشای دیجیتال فیلم در منزل به صورت جدی در حال کوتاهتر شدن است و درباره «گلادیاتور۲» ریدلی اسکات که قرار شده از ۲۴ دسامبر راهی منازل شود، این فاصله به فقط ۴ هفته پس از اکران در پرده بزرگ سینماها کاهش یافته است و قرار است فیلم در پلتفرمهای VOD عرضه شود. این چرخش سریع نشاندهنده چشمانداز توزیع فیلم است که در حال تغییر جدی است و نشان میدهد استودیوها به فروش دیجیتال برای به حداکثر رساندن سود، نظر دارند.
این فیلم ۱۴۸ دقیقهای که با بودجه ۳۱۰ میلیون دلاری ساخته شده، تاکنون ۳۸۰ میلیون دلار در گیشه فروخته است. تا ۱۴ دسامبر این فیلم در آمریکا ۱۴۰ میلون دلار و در دیگر کشورها ۲۴۰ میلیون دلار فروخته است. فروش این فیلم در ۳ روز نخست افتتاحیهاش در کانادا و آمریکا از نمایش در ۳۵۰۰ سالن سینما ۶۰ میلیون دلار بود. نمایش این فیلم در سینماهای بریتانیا از ۱۵ نوامبر شروع شد و آمریکا و کانادا از ۲۲ نوامبر فیلم را راهی سینماها کردند اما در استرالیا، ایتالیا و نیوزیلند فیلم از ۱۴ نوامبر اکران خود را شروع کرد.
***
معرفی شورای سیاستگذاری جشنواره تئاتر فجر
معاون امور هنری وزارت ارشاد طی احکامی جداگانه اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره چهلوسوم تئاتر فجر را انتخاب کرد.
به گزارش فارس، اعضای شورا عبارتند از: سیما تیرانداز، صدرالدین زاهد، اکبر زنجانپور، حسین سلیمی، قطبالدین صادقی، بهزاد فراهانی و شهرام گیلآبادی. نادره رضایی در حکم خود نوشته است: «ترسیم آگاهانه چشمانداز، سیاستها و رویکردهای اساسی رویدادهای هنری بر مبنای شناخت دقیق و روشن از جنبههای گوناگون میتواند ضامن برگزاری موفق و اثربخش رویداد باشد. سرزمین هنرخیز ایران اسلامی، به واسطه حضور و فعالیت هنرمندان ارجمند شایسته معتبرترین جایگاه در میان مجامع هنری جهان است». در ادامه حکم معاون هنری آمده است: «به استناد آییننامه برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، مفتخریم تا از حضور و تجربه گرانقدر جنابعالی به عنوان شورای سیاستگذاری چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر بهرهمند باشیم. این مکتوبه بهانهای است که در یک افق بلندتر از نظرات و پیشنهادها و حضور موثر شما در کنار معاونت امور هنری برای راهبری تئاتر در کشور برخوردار باشیم. امیدواریم به مدد شما و خانواده شریف تئاتر، رویکردهای کلان سازنده و اثربخشی برای این هنر اندیشمند اتخاذ گردد تا با همت و تلاش خلاقانه هنرمندان شاهد شکلگیری جریانهای اصیل تئاتری، اجراها و رویدادهای شایسته و اثرگذار باشیم».
گفتنی است چهلوسومین جشنواره تئاتر فجر بهمن ١۴٠٣ برگزار خواهد شد.
***
شمار شهدای رسانه در غزه به ١٩٥ نفر رسید
با شهادت یک خبرنگار فلسطینی دیگر در حمله هوایی اسرائیل به نوار غزه، شمار تلفات اهالی رسانه از زمان آغاز جنگ در این منطقه محاصرهشده در اوایل اکتبر سال گذشته به عدد هولناک ١٩٥ رسید.
سندیکای خبرنگاران فلسطین در بیانیهای اعلام کرد محمد بالوشه، خبرنگار شبکه المَشْهَد، روز شنبه جان خود را در حمله یک پهپاد اسرائیلی به منطقهای در غزه از دست داد. این سازمان غیردولتی «سکوت جامعه بینالملل و عدم حمایت از روزنامهنگاران فلسطینی جهت انجام وظایف حرفهای خود مطابق با قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای بشردوستانه» را محکوم کرد. منابع محلی گزارش دادند که یک کوادکوپتر اسرائیلی خانه بالوشه را در خیابان احمد یاسین در محله الصفتاوی در شمال شهر غزه هدف قرار داد. این خبرنگار در اواسط ماه دسامبر سال گذشته توسط یک تکتیرانداز اسرائیلی مجروح شده بود. خبرنگاران در غزه از آغاز جنگ با مخاطرات بسیاری مواجهه هستند؛ از جمله حملات هوایی ویرانگر اسرائیل، کمبود غذا، آوارگی و تخریب ساختمانها اما بر اساس رسالت شغلی و انسانی خود همچنان به پوشش این جنگ میپردازند تا صدای مردم مظلوم فلسطین باشند. در 14 ماه اخیر، رژیم صهیونیستی رکوردهای جنایتکارانه در جهان را در دست گرفته است. بر اساس اعلام کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ)، خبرنگاران در این جنگ، بیش از هر درگیری دیگری در 3 دهه اخیر کشته شدهاند. گزارش این سازمان تأکید میکند که اسرائیل در رده دوم فهرستی قرار دارد که از پاسخگویی و مجازات برای قتل خبرنگاران شانه خالی کردهاند.
***
ششمین جشنواره دانشجویی ققنوس برگزار میشود
ششمین جشنواره هنری دانشجویی ققنوس با هدف ترویج هنر متعهد و گرامیداشت خلاقیتهای دانشجویان برگزار میشود. این جشنواره در بخشهای متنوعی چون هنرهای تجسمی، نمایشی، فیلم، موسیقی و ادبیات میزبان آثار هنری دانشجویان خواهد بود. محوریت موضوعات جشنواره امسال شامل پیشرفت، امید به آینده و هنر مقاومت است. از دانشجویان علاقهمند در عرضههای مختلف دعوت میشود آثار خود را تا تاریخ ۷ دی از طریق سایت جشنواره یا دفاتر بسیج دانشجویی ارسال کنند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ سایهروشنهای جشنواره سینما حقیقت
سینمای کدام حقیقت؟
مهرداد احمدی: سینمای مستند نزدیکترین نقطه تماس دوربین با واقعیت است. نقطه تماسی که درام و تدوین و کارگردانی در آن معنای متفاوتی میگیرد. اینجا مساله خود واقعیت است. خود واقعیت یا واقعیت چنان که فینفسه هست، البته همیشه در پس پردهای از روایتها میماند. واقعیت فینفسه نسبتی نیست که بتوان خارج از روایت بدان رسید؛ واقعیت فینفسه مفهومی مشدد است. به این معنا که میتوانیم به سطوحی از واقعیت دست یابیم اما سطح نهایی، یعنی جایی که واسطهای میان ما و واقعیت نباشد، وهم است. پس تکلیف دوربین اینجا مشخص است. در حضور دوربین، در حضور لنز، نیز در حضور کسی که میتواند میان فریمی با فریمی دیگر نسبتی برقرار کند که الزاما درون آن دو نیست، نشان میدهد سینمای مستند، سینمای واقعیت فینفسه نیست. مستند بیان حقیقتی از یک سوژه است که متحمل برساختهای دراماتیک نیست. درام درون خود سوژه است و فیلمساز و مستندنگار، از نقطهای خاص تصمیم میگیرد این سوژه و درام درونی آن را روایت کند. همین نقطه خاص اما حقیقی است؛ یعنی اگرچه در نقطهای میایستد اما همین نقطه بخشی از حقیقت آن واقعیت را به ما نشان میدهد. پس از این رو سینمای مستند براستی سینمای حقیقت است. من نمیدانم آیا نامگذاران جشنواره سینمای حقیقت واقعا میدانستند وجه تسمیه این اسم چیست یا نه اما انتخاب این عنوان شایان تقدیر است اما اسمها مسؤولیت دارند؛ عناوین باری دارند که اگر معنون تابش را نداشته باشد یا از وسع او بیشتر باشد، زیر بار امانتش میشکند. کچل مادرزاد را زلفعلی نامیدن همانقدر فرد کچل را کمیک و فکاهی میکند که جشنوارهای در باب حقیقت را به بیراهههای مستوری کشاندن. وقتی در مسیر یک متحرک راهی فرعی باز میکنید و او را به آن راه حوالت میدهید، نمیتوانید از آن متحرک و از آن راننده نُطُق بکشید. این شمایید که بیراهه را راه قالب کردهاید. سینمای مستند، سینمای حقیقت است؛ درباره حقیقت اما حقیقتی که نزد همگان است؛ حقیقتی که در عصر روایت و شبکه اجتماعی همیشه، تکه تکه است. مساله در اینجا چیز دیگری است؛ مساله حقیقت است. اگر حقیقت ماحصل آشکارشدن وجهی از واقعیت است، پس این ماییم که تصمیم میگیریم آن را چگونه آشکار کنیم. تصور اینکه در پس حقیقت، هیچ ارادهای وجود ندارد، به قرنی تعلق دارد که کانت فکر میکرد میتوان برای تمام واقعیت یک نسخه قبلی نوشت. امروز دیگر این حرفها خریداری ندارد؛ در پسِ حقیقت نه تنها اراده که قدرت و در پسِ قدرت، نظام مبادله یا اقتصادی - سیاسی وجود دارد. این دستهای نامرئی حقیقت پیشاپیش تصمیم میگیرند ما درباره چه وجهی از واقعیت و به چه شکلی و درون چه گفتمانی سخن بگوییم.
اینها را نوشتم تا بگویم جشنواره سینما حقیقت را باید درون همین مناسبات ببینیم. چند فیلم خوب در این جشنواره به نمایش درآمد. پیش از اینکه متن را به جایی که میخواهم برسانم، باید بگویم از تماشای مستند «ضدقهرمان» لذت بردم. جدا از اینکه مستند چه میخواست بگوید که به نظرم آن هم مهم بود و بر مساله مشخص و تاریکی در تاریخ انقلاب دست گذاشته بود، روایت روان و جذابش مایه امیدواری بود. ۲ مستند اجتماعی «لب شور» و «اژدر خالکوب» نیز مورد تحسین منتقدان و خود نویسنده همین متن هم قرار گرفت، بویژه «لبشور» که مایلم عمیقا به کارگردانش تبریک بگویم. مستند اجتماعی برخلاف سینمای اجتماعی مساله مشخصتری دارد و علاوه بر این فعلا در تکنیک و گاهی در فرم هم جلو میزند. به وضوح نشانی از اگزوتیسم افراطی سینمای داستانی در آن دیده نمیشود. پیش از این محمد کارت با تجربه کارگردانی ۲ مستند موفق نشان داده بود اتفاقا از همین جا میتوان فهمید کسی که در مواجهه با روایت واقعیت بتواند به نسبتی از فرم برسد، در خلق هم میتواند. کارهای بعدی کارت هم این را نشان داد. از سویی در میان مستندهای خارجی نوعی کجسلیقگی به چشم میخورد که به گمانم مسؤولیت آن بر عهده هیات انتخاب است. ایران میتواند میزبان مستندهایی باشد که هیچ جا امکان و اجازه پخش ندارند؛ نه اینکه خنثیترین مستندهای سینمای مستند جهان در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآیند. همین را بهانه قرار میدهم و برمیگردم به بحث اولیه؛ چرا؟ این «چرا» آنقدر مهم است که به نظرم باید با یک فراخوان عمومی از منتقدان و اهالی فرهنگ و علوم انسانی بخواهیم در این مورد بیندیشند. چرا سینما حقیقت، منهای مستندهای اجتماعی، سینمای آرام، رام و الکنی است؟ به نظر میآید بخشیهایی از واقعیت وجود دارد که عدهای دوست ندارند به روایت درآید. گویی همیشه کسانی هستند که روی برخی چشماندازها که مشرف به وجهی نامطلوب از واقعیت است، ورود ممنوع زدهاند. میتوان این را از عدم وجود جایزه اختصاصی در جشنواره برای مقاومت و 7 اکتبر گرفت و به غیبت مستندسازان برجسته و آلترناتیو خارجی در تهران رسید. چه کسی میتواند جهان امروز را با دنیای 6 اکتبر مقایسه کند؟ چه چیزی در این جهان و این ایران خودمان ثابت مانده؟ و مگر نباید این سیالیت به روایت بدل میشد؟ گمان بر این است برخی مساله هنر را یا نفهمیدهاند یا تجاهل میکنند. چطور میتوان هنر انسانی داشت ولی هنر سیاسی نداشت؟ نمیخواهم در این مجال به آتن رفته و ارسطو را برای آوردن دلیل و برهان معذب کنم. همانقدر که انسان به پولیس یا شهر تعلق دارد، هنر نیز چنین است. از این گذشته، چگونه میتوان درباره واقعیتی که اصلا شبیه گذشته نیست، از همان زاویه سابق نگریست. چطور ممکن است در مورد غزه، ضاحیه، دمشق، نه اصلا کییف و خارکیف و... نساخت و نگفت و بخش اختصاصی نداشت؟ چطور خلخالی و بهشتی مساله ما هستند - که هستند - ولی مقاومت نه؟ اصلا اینها به کنار. اخلاق چه؟ آیا مسکوت گذاشتن ظلم همدستی با ظالم نیست؟ آیا نه این است که آلمانها هنوز درباره آشویتس فیلم میسازند تا به گناه تاریخی خود معترف و از آن نادم باشند؟ روایت فاجعه از زاویه مظلوم، یک مسؤولیت اخلاقی است. جایی که دوربین از زل زدن به دهشت خون و باروت فرار نمیکند، همان دمی است که تعفنِ جنایت مشام ما را آزار میدهد. آیا اینجا دستی در کار بود تا نازکنای خیال ما ترک برندارد و سرخوشانی قهوه و سیگار برگ ما نپرد؟ بوی خودشیرینی به مشام میرسد و نخستین قربانی خودشیرینی، حقیقت است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» آینده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بررسی میکند
ادغام یا استقلال؟
حامد سرلکی: شاید بیشتر از هر نسلی، دهه پنجاهیها و شصتیها با کانون و حال و هوای کتابهایش، برنامههای آموزشی تابستانهایش، همچنین مربیهای آن خاطره دارند؛ جایی که اساسا آموزش را نه در چارچوب دیکته شده نظام آموزشی، بلکه در یک فرآیند سرگرمکننده و دوستانه به کودکان و نوجوانان انتقال میداد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی و آموزشی پیشرو در ایران، در طول تاریخ خود نقشی بیبدیل در تربیت نسلهای مختلف ایفا کرده است. با این حال، حقیقت این است که کانون نسبت به دوران اوج خود فاصله گرفته و جذابیت کمتری برای کودکان و نوجوانان دارد. این نهاد با هدف ایجاد فضایی مناسب برای شکوفایی خلاقیت، تفکر انتقادی و توانمندیهای هنری کودکان و نوجوانان تأسیس شد اما در سالهای اخیر، با چالشهای متعددی مواجه شده که بر کیفیت و جذابیت فعالیتهای آن تأثیر گذاشته است؛ به نوعی کانون در دوران «انتقال بین نسلی» جامانده است.
کاهش میزان مشارکت کودکان و نوجوانان در برنامهها و فعالیتهای کانون، نشاندهنده این واقعیت است که نیازها و علایق نسل جدید به طور قابل توجهی تغییر کرده است. در دنیای دیجیتال امروز، کودکان و نوجوانان به منابع و سرگرمیهای متنوع و جذابتری دسترسی دارند که کانون نتوانسته است به طور کامل با آنها رقابت کند. این موضوع، بویژه در شرایطی که کانون نیاز به نوآوری و بهروزرسانی برنامههای خود دارد، نگرانکننده است.
در این راستا، طرح ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، نگرانیهای عمیقی را در میان اهالی فرهنگ و هنر به وجود آورده است. در این گزارش به بررسی جایگاه کانون، دلایل مخالفت با این ادغام و مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان خواهیم پرداخت.
* تولد کانون بر مدار «استقلال فکری» و «پرورش»
تحقیقات نشان میدهد استقلال فکری و پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژهای برخوردار است. «جان دیویی» فیلسوف و نظریهپرداز آموزش بر این باور است آموزش باید به گونهای طراحی شود که به کودکان اجازه دهد تفکر انتقادی و خلاقانه را تجربه کنند. وی تأکید میکند یادگیری باید مبتنی بر تجربیات واقعی و تعاملات اجتماعی باشد تا کودکان بتوانند به استقلال فکری دست یابند. همچنین «پیاژه» روانشناس مشهور نیز به اهمیت استقلال فکری در فرآیند یادگیری اشاره کرده و معتقد است کودکان باید در محیطهایی قرار گیرند که بتوانند به طور فعال با مسائل مواجه شوند و راهحلهای خلاقانهای ارائه دهند. این نظریهپردازان نشان میدهند ایجاد فضایی آزاد و خلاقانه برای یادگیری، نه تنها به توسعه مهارتهایشناختی کمک میکند، بلکه به شکلگیری هویت مستقل و خودباوری در کودکان و نوجوانان نیز منجر میشود.
با این پیشفرضها بسیاری از نهادسازان ایرانی دست به ایجاد فضایی مستقل برای پرورش فکر در کودکان و نوجوانان زدند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از زمان تأسیس خود در دهه ۴۰، به عنوان یک نهاد مستقل و تخصصی، توانسته است با تمرکز بر فعالیتهای فرهنگی، هنری، ادبی و علمی، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر کودکان و نوجوانان بگذارد. این نهاد با برگزاری کارگاههای آموزشی و هنری، تولید کتابها و محصولات فرهنگی متنوع، فضایی خلاقانه و آموزشی را برای کودکان فراهم کرده است. از تأسیس کتابخانهها و مراکز فرهنگی در نقاط مختلف کشور، بویژه مناطق محروم، تا برگزاری جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی، کانون همواره در تلاش بوده است دسترسی به منابع فرهنگی را برای کودکان و نوجوانان افزایش دهد.
کانون پرورش فکری، نه تنها به پرورش استعدادهای فردی میپردازد، بلکه با ایجاد بسترهای اجتماعی و فرهنگی، به تقویت هویت ملی و فرهنگی کودکان و نوجوانان نیز کمک میکند. فعالیتهای این نهاد، بویژه در زمینههای ادبی و هنری، موجب افزایش آگاهی فرهنگی و اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان شده و آنها را به تفکر انتقادی و پرسشگری ترغیب میکند. کانون با ایجاد فضایی امن و خلاق، به کودکان این امکان را میدهد که در محیطی آزاد و بدون قید و بند، به یادگیری و رشد بپردازند.
* نقد ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش
تجربه تلخ دولتیسازی امور فرهنگی که گذشته درخشانی داشته، ما را به این نتیجه میرساند ادغام کانون پرورش فکری با وزارت آموزش و پرورش، به عنوان یک طرح نسنجیده، میتواند تبعات منفی زیادی برای این نهاد و اهداف آن به همراه داشته باشد. در زیر به برخی نقدهای وارد بر این ادغام اشاره میکنیم.
۱- کاهش استقلال و تخصص: یکی از نگرانیهای اصلی درباره ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، کاهش استقلال این نهاد و از بین رفتن تخصصهای آن است. کانون پرورش فکری به عنوان یک نهاد فرهنگی مستقل، با رویکردی تخصصی به پرورش کودکان و نوجوانان پرداخته است. این نهاد به دلیل داشتن کارشناسان و مربیان باتجربه، توانسته است برنامههای متنوع و خلاقانهای را ارائه دهد. ادغام این نهاد با وزارت آموزشوپرورش میتواند منجر به تمرکز بر اهداف آموزشی و درسی شود و توجه به ابعاد فرهنگی و هنری را کاهش دهد.
۲- نادیده گرفتن ماهیت فعالیتها: کانون پرورش فکری، بر اساس اصولی چون حضور داوطلبانه و فعالیتهای مبتنی بر علاقهمندی مخاطبان شکل گرفته است، در حالی که وزارت آموزشوپرورش بیشتر بر برنامههای آموزشی و درسی تمرکز دارد، از این رو این ادغام میتواند به نادیده گرفتن ماهیت فعالیتهای کانون و کاهش کیفیت آنها منجر شود. فعالیتهای کانون به گونهای طراحی شده که کودکان را به یادگیری و خلاقیت ترغیب کند و این ویژگیها در سیستم آموزشی رسمی ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
۳- تعطیلی فعالیتهای ارزشمند: ادغام کانون با وزارت آموزشوپرورش میتواند به تعطیلی یا کاهش فعالیتهای ارزشمند این نهاد منجر شود. بسیاری از برنامهها و فعالیتهای کانون به صورت غیررسمی و در اوقات فراغت انجام میشود و این وضعیت بویژه در شرایط فعلی که نیاز به فعالیتهای فرهنگی و هنری بیشتر از همیشه احساس میشود، نگرانکننده است. کانون با برگزاری کارگاهها، نمایشگاهها و رویدادهای فرهنگی، به ایجاد فضایی برای تبادل نظر و خلاقیت کمک کرده است و ادغام با وزارت آموزشوپرورش میتواند این فضا را محدود کند.
۴- کاهش کیفیت محصولات و خدمات: یکی دیگر از نگرانیها درباره ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، کاهش کیفیت کتابها و محصولات فرهنگی این نهاد است. کانون در زمینه تولید محتوای فرهنگی و آموزشی، سابقهای درخشان دارد و این ادغام میتواند به کاهش تنوع و کیفیت این محصولات آسیب بزند. بویژه در شرایطی که کودکان و نوجوانان به منابع آموزشی با کیفیت نیاز دارند، این موضوع میتواند تبعات منفی برای فرآیند یادگیری آنها به همراه داشته باشد.
* مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
اخیرا انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نامهای خطاب به رئیسجمهور، به صراحت خواستار جلوگیری از ادغام کانون پرورش فکری با وزارت آموزشوپرورش شده و تأکید کرده این نهاد باید در جایگاه شایسته خود باقی بماند. در این نامه، نویسندگان به اهمیت کانون در تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان اشاره کرده و خواستار تبدیل کانون به نهادی مستقل و زیر نظر رئیسجمهور با هیات امنایی متشکل از نمایندگان تشکلهای تخصصی و فرهنگی شدهاند.
۱- اهمیت جایگاه کانون: نویسندگان در نامه خود به اهمیت جایگاه و نقش کانون پرورش فکری در ایران و جهان اشاره و تأکید کردهاند این نهاد باید به عنوان یک مرکز فرهنگی معتبر و مستقل شناخته شود. آنها نگرانند ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، بتدریج این نهاد را از اهداف و وظایف ذاتی خود دور و آن را به یک نهاد صرفا آموزشی تبدیل کند.
۲- پیشنهادات برای بهبود وضعیت: انجمن نویسندگان در این نامه، پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت کانون ارائه داده است. آنها خواستار حفظ استقلال کانون و تقویت فعالیتهای فرهنگی و هنری آن شدهاند. همچنین تأکید کردهاند کانون باید از پوشش وزارت آموزشوپرورش بیرون آمده و به نهادی مستقل تبدیل شود که بتواند به پرورش استعدادها و مددرسانی به خانوادهها و جامعه در تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان بپردازد.
* جمعبندی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یک نهاد فرهنگی و آموزشی، دارای تاریخچهای غنی و تأثیرگذار در تربیت نسلهای آینده است. با این حال، فاصله گرفتن از دوران اوج خود و کاهش جذابیت برای کودکان و نوجوانان، به نگرانیهای موجود دامن زده است. ادغام این نهاد با وزارت آموزشوپرورش میتواند تبعات منفی زیادی به همراه داشته باشد و به کاهش کیفیت و تنوع فعالیتهای آن منجر شود. بنابراین حفظ استقلال کانون و تقویت فعالیتهای آن، امری ضروری است که باید در سیاستگذاریهای فرهنگی و آموزشی مورد توجه قرار گیرد. همچنین توجه به مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و حمایت از این نهاد میتواند به بهبود وضعیت فرهنگی و هنری کودکان و نوجوانان کمک کند.
در دنیای پرشتاب امروز، جایی که خلاقیت و تفکر انتقادی به عنوان ابزارهای اصلی موفقیت شناخته میشود، کانون پرورش فکری باید به عنوان یک نهاد مستقل و پویا باقی بماند. ادغام آن با وزارت آموزشوپرورش نه تنها تهدیدی برای این نهاد، بلکه تهدیدی برای آینده فرهنگی و هنری نسلهای آینده خواهد بود. در این شرایط، حمایت از کانون و ارتقای جایگاه آن به عنوان یک نهاد مستقل، ضرورتی اجتنابناپذیر است که باید در کانون توجه سیاستگذاران و جامعه قرار گیرد. به نوعی نوستالژی نسلساز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها با یک به روزرسانی کارشناسی و توجه به مفهوم «انتقال میاننسلی» میتواند وضعیت همسوتری با خواست کودک و نوجوان امروزی به وجود آورد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|